• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4568 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۱ بهمن

نگاهي به نمايش سكوت سفيد نوشته تام استوپارد / كار كورش سليماني

جست‌وجوي آرامش از نوعي ديگر

رسول نظرزاده

جمله‌اي كليدي در متن و اجراي سكوت سفيد نوشته تام استوپارد مخاطب را به سوي ناخودآگاه متن مي‌كشاند. وقتي جان براون پيرمردي كه بدون هيچ بيماري و مساله حادي مي‌خواهد در بيمارستان بستري شود در توضيح تصميمش به پرستارمي گويد: «من به دنبال يك معبد براي آدم‌هاي بي‌اعتقاد هستم.» معبدي كه او آن را به عنوان يك پيشنهاد براي يك دوره سكوت، خلأ و مراقبت انتخاب مي‌كند. او اتاقي در بيمارستان را به عنوان يك الگو براي معبد ذهني‌اش در نظر مي‌گيرد تا همچنان اتصالش با فضاي نزديك شهري نيز از بين نرفته باشد. او به سوي يك انزواي عميق دروني و به دور از همه كس و همه‌چيز- چنانكه در برخي معابد شرق دورمي‌بينيم- نمي‌رود. بيشتر به سوي يك زندگي مدرن خالي از سخت‌گيري‌هاي مذهبي و عرفاني و قوانين شغلي ميل مي‌كند. او به جست‌وجوي مراقبت و مهري بي‌شائبه و مادرانه و خالي از مزاحمت مي‌رود. محبتي كه طي سال‌ها در شغل‌هاي گوناگون و زندگي خانوادگي يا كنار دوستانش نيافته است. گريز او از محيط تنش‌زا و بي‌رحم اطرافش، واكنشي به دوران سخت حضورش در جنگ و محيط‌هاي اداري وخشونت عاطفي در روابط احساسي‌اش بوده است. ايده‌اي كه برخلاف نظريه متفكران معاصر غربي حركت مي‌كند كه ساختاربيمارستان را نيز در راستاي همان نظم مردانه عقل‌مدار قدرت طلب مي‌بينند. اينجا اما نگاه تازه‌اي به ساختار بيمارستان شده است. نظم و مراقبت و بهداشت اينجا نه تنها آقاي براون را ناراحت نمي‌كند بلكه سر ذوق مي‌آورد تا وظيفه مراقبت از خود و انواع خوراك وتغذيه روزانه‌اش را بر عهده كادر بيمارستان بگذارد تا خود بتواند در خلأ و تهي‌شدگي، در اتاق و بستر بماند. اين آرامش معبدگون نزديك به روش انزواگرايانه‌ي «هيچ ملايم» ذن بوديسم يا تائويي چيني است كه در آن هم تكيه چنداني بر مذهب و دين خاصي نمي‌شود. فضاي سفيد اتاق بيمارستان هم به فضاي سفيد و تهي نگاره‌هاي چيني بي‌شباهت نيست. با حضور پُرمهر پرستار «مگي» جنبه پنهان روانشناسانه متن و اجرا خود را نشان مي‌دهد. پرستاري فرشته‌گون (الهه شه پرست) كه كمبود توجه و مراقبت و بازگشت به دوران پيشا اوديپي را در آقاي براون نشان مي‌دهد. بخش زيادي از آرامشي كه آقاي براون در بيمارستان به جست‌وجوي آن است با حضور پرستار مگي خود را نشان مي‌دهد. او برخلاف ديگرپرستارها (از جمله رفتار سرپرستار يا دكتر) رفتار و كلامي تحكم‌آميز و قراردادي ندارد، به سخنان پيرمرد گوش مي‌دهد، نگاهي از بالا، مدرك‌گرا و كارمندي ندارد. با ديگران همدلي مي‌كند و پيشداوري‌هايش مانع ارتباطش با ديگري نمي‌شود. فقط به انجام وظيفه‌اش نمي‌پردازد و به پيرمرد احساس صميميت القا مي‌كند. متن و اجرا درباره او اطلاعات چنداني به مخاطب نمي‌دهد. او در آن لباس سفيد و صداي آرام به فرشته‌اي مي‌ماند كه بيش از هر چيز به نماد زن اثيري يا مادر گمشده دروني آقاي براون مي‌ماند. بي‌دليل نيست كه در انتها معلوم مي‌شود آقاي براون همان بيمارستاني را به عنوان محل آرامش و معبد گمشده دروني انتخاب كرده كه محل تولد كودكي‌اش بوده است. رفتار مگي چنان ناخودآگاه آقاي براون را به سوي خود مي‌كشاند كه به آساني ماموريت خبرچيني مگي براي سردرآوردن از مقصود واقعي او را ناديده مي‌گيرد، حتي در پايان ازمگي به خاطر لحظاتي كه در بيمارستان به او اهدا كرده تشكر مي‌كند. كنجكاوي پرستار مگي به زودي جاي خود رابه لطف و كمك به پيرمردي مي‌دهد كه به نظر مي‌رسد بيشتر جاي خالي پدر را در او پُر مي‌كند. (متن در اين مورد چيزي نمي‌گويد.) لطفي كه از قضا به خروج و گريز دوباره آقاي براون از بيمارستان مي‌انجامد.

متن و اجرا با ضرباهنگ آرام و ملايم خود در راهرو و اتاق ساكت و سفيدپوش يك بيمارستان كه بيمار ديگري در آن حضور ندارد جنبه‌هاي واقع‌گراي چنداني ندارد. آقاي براون نمي‌كوشد جنبه‌اي راز آلود به كنش خود بدهد. او خيلي زود از منظور خود براي ماندن در يك اتاق سفيد سخن مي‌گويد. طنز پنهان و وارونه متن و اجرا آنجا خود را نشان مي‌دهد كه مسوولان و كادر بيمارستان طبق قانون تنها در صورتي مي‌توانند آقاي براون را در بيمارستان نگه دارند كه شخص دچار يك بيماري شده باشد. آنها هر روز در آقاي براون نه به جست‌وجوي سلامت كه به جست‌وجوي يك بيماري هستند تا كارشان قانوني جلوه كند. طراحي صحنه و بازي‌ها بيشتر جنبه‌هاي واقع‌گراي متن را نشان مي‌دهند و اتاق آقاي براون در گوشه صحنه در كنار راهرو و پذيرش ميانه قرار دارد كه آن را از حالت ذهني خارج مي‌كند. بازي سامان دارابي به نقش آقاي براون، ويژگي‌هاي دروني گريز پيرمرد را به انگيزه‌ها و رفتاري بيروني تبديل كرده و به آن شكلي ساده وطنزآميزداده است و اعتراض يا تنهايي عميق او را نشان نمي‌دهد. بايد از شكل ابتدايي بروشور اجرا هم گفت كه اسامي را به شكل ستون‌هاي ساده عمودي زير هم قرار داده و ايده برگه‌هاي بيمارستاني در آن ناكامل اجرا شده است. نمايش سكوت سفيد به‌طور مشخص به دوران پيري و طنز و پذيرش و آرامش گرايش دارد. نمي‌دانم اين گرايش را بايد نوعي گريز يا خستگي و پشت كردن به بحران‌هاي معاصر ايران به شمار آورد يا واكنشي به شرايطي كه با تنش بسيار همراه بوده است، شايد هم پيشنهاد آرامش و مدارا در شرايطي است كه همه‌چيز در آن مدام راديكال‌تر مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون