گروه اقتصادي
حدود نيم قرن است كه در اولين ماه از سال ميلادي سران اقتصادي و سياسي كشورها، سياستمداران، مديران نهادهاي مهم اقتصادي و كارفرمايان بزرگ در شهر كوچكي به نام «داووس» جمع ميشوند و از آينده اقتصادي جهان و چالشهايي كه زندگي بشر را تحت تاثير قرار ميدهند، صحبت ميكنند. از امروز به مدت 4 روز مجمع جهاني اقتصاد در داووس سوييس شروع به كار ميكند. نزديك به نيم قرن از اولين مجمعي كه توسط اين سازمان سوييسي برگزار شد، ميگذرد. در اطلاعيه اين مجمع آمده كه سه هزار كارفرما، سياستمدار و مدير اقتصادي از 171 كشور در نشست سال جاري حضور مييابند. شعار اين اجلاس «طرفين يك جهان هماهنگ و قابلتداوم» خواهد بود. ناگفته نماند تغييرات اقليمي و گرمايش زمين نيز يكي از محورهاي مهم نشست مجمع جهاني اقتصاد خواهد بود.
نشست امسال پس از اتفاقاتي همچون تنش در خاورميانه، اجرايي شدن برگزيت تا انتهاي ماه جاري ميلادي، امضاي فاز اول قرارداد تجاري ميان چين و امريكا و اختلافات سياسي و اقتصادي بين اتحاديه اروپا و امريكا پر ماجرا خواهد بود.گفته ميشود محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه كشورمان به دليل تداخل برنامهاي در اين اجلاس شركت نميكند. طبق برنامه از قبل تعيينشده، گرتا تونبرگ، فعال نوجوان سوئدي محيط زيست و دونالدترامپ رييسجمهور امريكا از مهمترين شركتكنندگان در اين اجلاس هستند. انتقادهاي زيادي به مجمع جهاني اقتصاد به دليل شائبه حمايت از نظام سرمايهداري وجود دارد. از سوي ديگر اما اين مجمع محل مهمي براي تبادل بحث و گفتوگو ميان سران كشورهاي مختلف است و گفته ميشود اهميت خود را از دست نداده است.
در اين مطلب بدون درنگ روي اين مساله، نگاهي كلي به داووس و تاريخ فعاليت آن مياندازيم.
تاريخچه نيم قرني مجمع جهاني اقتصاد
مجمع جهاني اقتصاد در ژانويه 1971 در «داووس» تاسيس شد. هر چند در ابتدا تمركز اين سازمان صرفا بر مسائل اقتصادي اروپا و بهبود رابطه بين شركتهاي اروپايي و تا حدودي امريكايي بود، اما رخدادهاي ابتداي دهه 1970 مانند منسوخ شدن نظام برتون وودز (در اين توافق جهاني هر كشور بايد سياست پولي خود را چنان اتخاذ كند كه نرخ مبادله ارز خود را به طلا گره زده و اين نرخ را ثابت نگه ميداشت) و جنگ اعراب باعث شد اين مجمع به مسائل اقتصادي ساير كشورها نيز بپردازد. در سال 1971 و به دنبال فسخ يكجانبه قابليت تبديل دلار به طلا توسط امريكا، نظام برتون وودز قابليت خود را از دست داد. با اين اقدام امريكا كه به «شوك نيكسون» معروف است، دلار جاي طلا را به عنوان پشتوانهاي براي اندوخته كشورهاي جهان گرفت. اين اقدام بر كشورهاي اروپايي نيز تاثير شگرفي گذاشت. اما اتفاق ديگر ابتداي دهه 1970 جنگ «يوم كيپور» يا جنگ اعراب با رژيم صهيونيستي بود كه از ششم تا بيست و پنجم اكتبر 1973 به طول انجاميد كه علاوه بر قيمت نفت، اقتصاد كشورهاي ديگر را نيز تحتتاثير قرار داد. مجموع رويدادهاي اقتصادي و سياسي دهه ابتدايي 1970 سبب شد براي نخستينبار در 1974 از سران سياسي نيز براي شركت در اجلاس دعوت شود. با رويدادهاي دهه 1970 نه تنها مسير مجمع جهاني اقتصاد از پرداختن به مسائل صرف مديريتي و اقتصادي تغيير كرد كه در سالهاي اخير اين مجمع به عنوان مهمترين رويداد اقتصادي- سياسي جهان به شمار ميرود كه ميتواند پيشبيني از آينده اقتصادي جهان نيز باشد.
«مجمع جهاني اقتصاد» مهم است
با وجود اينكه مجمع جهاني اقتصاد در ابتدا براي بحث و تبادل نظر مسائل مديريتي ميان شركتهاي اروپايي و امريكايي شكل گرفت، اما مسير آن به خصوص پس از اتفاقات دهه ابتدايي 1970 تغيير كرد. در اين مجمع اقتصادي، رهبران كشورهاي مختلف حضور دارند و برنامههاي خود را براي سال يا سالهاي آينده عنوان ميكنند. نشست مجمع جهاني اقتصاد، از نوع نشستهاي مهم ديپلماتيك نيست اما حضور در آن براي لابيگريهاي اقتصادي و سياسي همچنين جذب سرمايهگذاري خارجي بسيار مهم است. اما آنچه مجمع جهاني اقتصاد را مهم كرده، ديدگاهها و قراردادهايي است كه در آن گفته شده يا به امضا رسيده است.
در اين بخش خلاصهاي از لحظات مهم در «داووس» را مطرح ميكنيم. در سال 1980، هنري كيسينجر كه تا سال 1975 مشاور امنيتي كاخ سفيد بود، حمله شوروي به افغانستان را به ضرر منافع امريكا دانست. مباحث جنگي و احتمال درگيريهاي نظامي تا مدتها مجمع جهاني اقتصاد را تحتتاثير قرار داد؛ به گونهاي كه در سال 1981و پيش از شروع درگيري نظامي ميان ايران و عراق، جمعي از استادان دانشگاههاي اتريش، حمايت امريكا از عراق را به مثابه درگيري كل جهان در اين جنگ دانستند. در سال 1984 چين با مطرح كردن پروژهاي يك ميليارد دلاري از كشورهاي غربي خواست تا او را در واردات فناوري غربي كمك كنند. هرچند ديپلماتهاي كشورهاي اروپايي نياز رو به رشد چين براي فناوري مدرن غربي را «مشكلآفرين» توصيف كرده و از انجام آن سر باز زدند.
نقطه عطف مجمع جهاني اقتصاد در سال 1990 و تنها دو ماه پس از فروريختن ديوار برلين بود. جايي كه سران سياسي دو كشور در اين اجلاس يكديگر را ملاقات كرده و با سران ساير كشورهاي اروپايي نيز ديدارهايي داشتند. اين ديدار توانست تا حدودي شرايط اتحاد دو آلمان پس از فرو ريختن ديوار را بهبود بخشد.
در سال 1992 نيز اتفاقي ديگر افتاد و آن دست دادن نلسون ماندلا، رهبر كنگره ملي آفريقا با اف دبليو دي كلارك رييسجمهور آفريقاي جنوبي بود. پيش از مجمع جهاني اقتصاد در آن سال، دي كلارك و ماندلا بر سر لغو رژيم آپارتايد مذاكره كرده بودند و حضور در داووس اولين رويارويي آنها در يك كشور خارجي بود. ثمره حضور اين دو در سوييس لغو آپارتايد در ماه مارس 1992 در آفريقاي جنوبي بود. سال 1994 نيز سال مهم ديگري در مجمع جهاني اقتصاد بود چرا كه شيمون پرز، وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي و ياسر عرفات، رهبر سازمان آزاديبخش فلسطين در خصوص شهركسازي در نوار غزه و اريحا به توافق آزمايشي رسيدند.
در سال 2002 و يك سال پس از حمله تروريستي به برجهاي دوقلو، در حالي كه امريكا مشغول مقدمهچيني براي حمله به افغانستان بود، رهبران سياسي و اقتصادي جهان ضمن ابراز نگراني از ايجاد جنگ بيشتر در جهان، زمان اتمام جنگ در خاورميانه را نامعلوم توصيف كردند.
اختلافات سياسي و اقتصادي در امضاي پيمان كيوتو كه راهي براي كاهش توليد گازهاي گلخانهاي بين كشورهاي جهان به شمار ميرفت، در مجمع جهاني اقتصاد 2005 به اوج خود رسيد. اين پيمان قرار بود از فوريه همان سال اجباري شود اما امريكا از امضاي آن خودداري كرد. در داووس 2005 توني بلر، نخستوزير انگليس ضمن انتقاد از روند امريكاييها در امضاي كيوتو گفت: «تفاوتهايي وجود دارد كه لازمه حلوفصل آنها، الزام به پيمانها است. براي اين كار بايد كشورها گامي به جلو بردارند. اين امر براي دورنماي اتحاد بينالمللي و نيز زندگي مردم و بقاي آينده نسل ما مهم خواهد بود.» با شروع بحران مالي در سال 2008 و ورشكستگي چندين بانك جهاني و تسري يافتن اين بحران به كشورهاي اروپايي، نشست مجمع جهاني اقتصاد در سال 2009، وضعيت اقتصادي را رو به اضمحلال و نامعلوم توصيف كرد. 10 سال پس از شروع بحران مالي در امريكا، در حالي كه اين كشور شرايطي را براي آغاز جنگ تجاري با چين آماده ميكرد، دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا در سخنراني مجمع جهاني اقتصاد در 2018 اعلام كرد كشورش براي تجارت آزاد آماده است و جهان شاهد تجديد حيات امريكا خواهد بود. چندي پس از اين سخنراني جرقه اوليه آغاز جنگ اقتصادي زده شد.
گزارش آژانس بينالمللي انرژي به مجمع
آژانس بينالمللي انرژي امسال در گزارش خود به مجمع جهاني اقتصاد ضمن اشاره به اين موضوع كه سرمايهگذاري در انرژيهاي كم كربن بايد تقويت شود، گفت: «هر چه سرمايهگذاري در اين حوزه بيشتر باشد، سود درازمدتتري نصيب شركتهاي نفتي ميشود. اين امر براي مهار گرمايش زمين بسيار حياتي است.»
طبق گزارش اين نهاد حدود ۱۵ درصد از انتشار گازهاي گلخانهاي جهان به دليل خارج شدن نفت و گاز از زمين، همچنين استفاده بيش از اندازه از آن است. انتشار اين نوع گازها هر سال بيشتر ميشود و بايد برايش تدبيري انديشيد. آژانس بينالمللي انرژي از رهبران حاضر در اين نشست خواست براي كاهش انتشار گازهاي گلخانهاي به بحث و تبادل نظر بپردازند.
فرصت براي ايران
مجمع جهاني اقتصاد فرصتي براي لابيگريهاي سياسي و ديدار با فعالان و مديران شركتهاي مهم و بزرگ اقتصادي است. هر چند اين نشست، به صورت رسمي در تقويم ديپلماتيك كشورها قرار ندارد اما فرصتهاي آن بسيار است. به خصوص اينكه شركتهاي بزرگ اقتصادي با حضورشان ميتوانند ارزيابي از پتانسيلهاي اقتصادي در كشورهاي در حال توسعه داشته باشند. از سوي ديگر رهبران كشورهاي در حال توسعه نيز ميتوانند به جذب سرمايهگذاري خارجي براي كشورشان اقدام كنند. روز دوشنبه خبرهايي مبني بر عدم حضور سياستمداران ايراني در اين مجمع منتشر شد. حضور نداشتن نمايندگان كشور در اين اجلاس آن هم در شرايط تشديد تحريمها و تنشهاي بينالمللي ميتواند ديپلماسي بينالمللي ايران را با چالش مواجه كند.
نبايد از اين مهم غافل شد، مجمعي كه در آن رهبران سياسي و اقتصادي كشورها همچنين مديران شركتهاي بزرگ اقتصادي شركت ميكنند، محلي براي توسعه اقتصادي به شمار ميآيد و اگر كشوري شركت نكند، فرصتهاي آن را از دست داده است.