گاردين:
معامله قرن
طرحي براي تسليم دايمي فلسطين
ترجمه: هديه عابدي| دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا با طرح «صلح خاورميانه» اين پيام را به گوش جهان رساند كه ميتوان قوانين بينالملل را دور زد.
هفته گذشته، رييسجمهور استيضاح شده امريكا در حالي كه نخستوزير متهم اسراييل در كنارش ايستاده بود، برنامه خود را براي برقراري صلح ميان فلسطين و اسراييل اعلام كرد.
نشريه گاردين در گزارشي نوشت: طرح ترامپ كه هنوز راه زيادي دارد تا تبديل به يك برنامه صلح «تاريخي» شود صرفا بازسازي ايدههاي مذاكرات شكست خورده قبلي است.
در آن زمان نيز مانند الان، اسراييل همين اهداف را دنبال ميكرد: اينكه تا جايي كه امكان دارد، فلسطينيها را در كمترين زمين ممكن محصور كند و در عين حال شهركهاي غيرقانوني خودش قانوني اعلام شود و فلسطينيها از حق تضمين شده خود براي بازگشت به ميهنشان محروم باشند. اين طرح صلح نيست بلكه تقاضاي موافقت فلسطينيان با تسليم هميشگي است.
در اين برنامه بخش بزرگي از كرانه باختري از جمله «دره اردن» به اسراييل داده ميشود تا لازم نباشد هيچ يك از شهركهاي غيرقانوني آنها برچيده شود. در اين طرح بيتالمقدس، پايتخت يكپارچه اسراييل خواهد بود در حالي كه بخشي از حومه شهر را به فلسطين اختصاص دادهاند تا آن را پايتخت خود اعلام كند. اين طرح ميخواهد فلسطينيان از حق بازگشت خود چشمپوشي كنند و اسراييل را به عنوان «كشوري يهودي» بپذيرند.
«كشور» فلسطين مجسم شده در طرح ترامپ مجموعهاي از بخشهاي زاغهنشين است كه هيچ نوع كنترلي بر مرزهاي زميني، هوايي يا منابع طبيعي ندارد. طرح ترامپ چراغ سبزي است به برنامه اسراييل براي اشغال و الصاق كرانه باختري به اراضي اشغالي. همين هفته گذشته بود كه بنيامين نتانياهو، نخستوزير رژيم اسراييل اعلام كرد، فرآيند الصاق غيرقانوني كرانه باختري به اراضي اشغالي را آغاز ميكند.
پيش از اعلام رسمي «معامله قرن» امريكا عملا همه آمال و آرزوهاي نخستوزير اسراييل را برآورده كرده بود: از انتقال سفارت امريكا به بيتالمقدس، اعلام اينكه بلنديهاي اشغالي جولان بخشي از اسراييل هستند و قطع كمكهاي خود به آژانس امداد سازمان ملل براي پناهندگان فلسطيني گرفته تا بستن دفتر سازمان آزاديبخش فلسطين در ايالات متحده همگي مواردي بودند كه در ليست خواستههاي نتانياهو قرار داشت. بنابراين جاي تعجب ندارد كه نتانياهو نميتوانست خوشحالياش را مخفي كند و از طرح ترامپ به عنوان مهمترين روز در تاريخ اسراييل ياد كند.
مشكل فقط مربوط به محتواي اين برنامه نيست بلكه فرآيند آن نيز اشكال دارد. از ميان 13 ميليون فلسطيني در سرتاسر جهان، ترامپ و تيمش نتوانستند حتي چند نفر را براي تاييد و امضاي طرح خود پيدا كنند. با اين حال براي ترامپ و مشاورانش كه همه طرفدار شهركسازي اسراييل و سياستهاي توسعهطلبانه آن هستند اينكه فلسطينيان چگونه فكر ميكنند و چيزي كه قانون مشخص ميكند، اهميتي ندارد آنچه كه اهميت دارد فقط و فقط اسراييل است. در تمامي مذاكرات دو دهه گذشته، خواستههاي اسراييل هميشه مقدم بر حقوق فلسطين قرار ميگرفته است. اسراييل هميشه تمايلات سيريناپذيرش را به سرزمين فلسطين تحت عنوان نگراني «امنيتي» يا «جمعيتي» مطرح كرده است. روشي مودبانه براي گفتن اينكه اسراييل هيچ فلسطيني غيريهودي را در ميان خود نميخواهد، چيزي كه فلسطينيها هميشه ملزم به پذيرش آن بودند. به عنوان مثال هميشه به امنيت اسراييل توجه زيادي شده است در حالي كه فلسطينيان بايد بدون هيچ گونه وسيله دفاعي از زندگي در كشوري بدون قدرت نظامي راضي ميبودند اما اسراييل و ساكنين مسلح آن حق حمله به شهرهاي فلسطين را آن طور كه ميخواهند، حفظ ميكنند. قرار است «نگرانيهاي جمعيتي» اسراييل با تجديد مرزها برطرف شود تا شهركهاي غيرقانوني اسراييل قانوني شوند ضمن اينكه فلسطينيها از حق بازگشت خود محروم ميشوند صرفا به دليل اينكه يهودي نيستند. تمايل اسراييل براي داشتن بيتالمقدس به عنوان «پايتخت جاودانه و ابدي» خود منجر به ناديده گرفتن حقوق بينالملل ميشود و پايتخت فلسطين در بخشهاي زاغهنشين مناطق مقدس و به دور از قطب اقتصادي آن قرار خواهد گرفت.
اين نگرش در چشمانداز برنامه ترامپ در مورد شهروندان فلسطيني اسراييل نيز صدق ميكند. از زمان تشكيل غيرقانوني اسراييل در 78 درصد از سرزمينهاي فلسطين در سال 1948 برخي از رهبران اسراييل تاسف ميخوردند كه چرا همه فلسطينيها را اخراج نكردهاند و در بخشهايي كه اسراييل اشغال كرده بود هنوز 150 هزار فلسطيني حضور داشتند. اكنون اين تعداد به 1.8 ميليون نفر افزايش يافته كه بالغ بر 21 درصد از جمعيت اسراييل را تشكيل ميدهند. اسراييليها آنها را به چشم ستون پنجم ميبينند و با بيش از 60 قانون ميان خودشان و آنها تبعيض قائل ميشوند.در طرح صلح ترامپ، شهرهاي بزرگ فلسطين در داخل اسراييل بخشي از «كشور فلسطين» خواهند شد. درباره اين برنامه با هيچ فلسطيني در اسراييل مشورت نشده و به نظر ميرسد، مقامات اسراييل از اينكه فلسطينيان از اين طرح استقبال نكردهاند، متعجب شدهاند.
اين نگرش استعماري-كه در آن اسراييل و امريكا تشخيص ميدهند چه چيزي براي فلسطينيها خوب است- دههها بدون چالش باقي مانده بود. در اين مدت اغلب شنيده ميشد، اسراييليها به فكر برابري هستند و نمايندگان اتحاديه اروپا و ساير كشورها از اين تقاضا پيروي ميكنند. به ما گفته شد، ملزم كردن اسراييل به رعايت قوانين بينالملل تا چه اندازه «غيرواقعي» است و حضور امريكا براي تضمين توافق تا چه ميزان «ضروري» است. موافقت با اعمال اين نگرش استعماري منجر به اين شد كه فلسطينيان براي بيش از 5 دهه براي تقريبا همه ضروريات و لذتهاي زندگيشان بايد از اسراييل اجازه ميگرفتند از جمله مواردي نظير ديدن عزيزان، آموزش ديدن، دسترسي به مراقبتهاي پزشكي، ساختن خانه يا حتي ديدن دريا. اين بيرحمانه است كه فلسطينيها مجبورند اين استكبار استعماري را تحمل كنند فقط براي اينكه ميل سيريناپذير اسراييل به سرزمين فلسطين مهار شود.