نگرانياي كه شايد در كمين باشد
ميثم سليماني
سال ۲۰۱۳ خبري منتشر شد كه همه دنيا را تكان داد. خبري كه نشان ميداد ايالات متحده علاوه بر تماسهاي شهروندان خود ميتواند تعداد زيادي از شهروندان جهان را مورد شنود قرار دهد. اما اين اتفاق تنها يك شنود ساده نبود بلكه در حجمي عظيمتر اين اطلاعات نشان ميداد امريكا ميتواند تماسهاي تصاويري بسياري از شهروندان را نيز هك كند و روي آنها نيز مسلط باشد. اين موضوع تنها مربوط به شهروندان عادي نبود بلكه سران كشورهايي همچون آلمان تحت اين شنود قرار داشتند. اين افشاگري يك تفاوت عمده با ساير افشاگريها عليه امريكا به وسيله سايت ويكي ليكس داشت. اين افشاگري توسط يك امريكايي به نام ادوارد اسنودن انجام شد و مداركي را گردآوري كرده بود كه نشان ميداد امريكا در حال جاسوسي از شهروندان همه دنياست و در آن مقطع گاردين اصليترين منبع انتشار اين مدارك بود. در آن دوره دولت امريكا عنوان ميكرد كه اين فرد كارمند يك پيمانكار آژانس امنيت ملي بوده كه توانسته با دسترسي به برخي از اطلاعات آنها را افشا كند اما ايالات متحده اگرچه اين مدارك را تاييد نكرد اما نتوانست آنها را تكذيب كند. افشاي اين مدارك ضربه مهلكي را به روابط ميان امريكا و متحدان خود به خصوص آلمان زد. ادوارد اسنودن در آن دوران كه تحت پيگرد قانوني دادستاني امريكا قرار گرفت به مسكو پايتخت روسيه پناهنده شد چرا كه تصور ميكرد هيچ كجا نميتواند به اندازه روسيه براي او امن باشد. دولت امريكا خواهان استرداد اسنودن شد ولي روسيه اين درخواست امريكا را نپذيرفت، ازهمين رو براي بسياري اين گمانه به وجود آمد كه ادوارد اسنودن جاسوس روسيه است. اكنون حدود شش سال از آن افشاگري ميگذرد و تب و تاب اوليه آن افشاگريها خوابيده و شايد كماكان دولت امريكا به برنامه جاسوسي خود حتي گستردهتر از گذشته ادامه ميدهد. اما سپتامبر 2019 كتابي تحت عنوان permanent record به نويسندگي ادوارد اسنودن منتشر شد كه ابعاد جديدي از زندگي او را به نمايش ميگذاشت. اين كتاب كه توسط علي مجتهدزاده در نشر پارسه تحت عنوان «بايگاني هميشگي» منتشر شده عنوان ميكند كه اسنودن تنها يك كارمند ساده پيمانكار آژانس امنيت ملي امريكا نبوده بلكه او يك مامور آموزش ديده اطلاعاتي بوده است كه در سازمان اطلاعات مركزي امريكا (سيا) و آژانس امنيت ملي امريكا بهطور رسمي مشغول فعاليت بوده است. كتاب در عمل نشان ميدهد ايالات متحده قصد داشته تا او را نه يك مامور آموزش ديده بلكه يك كارمند ساده معرفي كند. كتاب با نثري خوب روايت شده و تقسيمبندي خوبي نيز دارد و در ترجمه نيز تلاش شده تا جاي ممكن وفاداري به متن و آهنگ جملات و كلمات نيز حفظ شود. ادوارد اسنودن در بخش ابتدايي كتاب تلاش ميكند ريشه ملي و خوني خود در امريكا را به نمايش بگذارد. او در اين سالها با اتهام جدي جاسوسي براي روسيه روبهرو بوده است. اما او در كتاب روايتي را ارايه ميدهد تا نشان دهد يك وطنپرست واقعي است و سعي دارد در جاي جاي كتاب عنوان كند كه به كشور و مردمش علاقهمند و به آنها وفادار است و اگر كاري كرده تنها براي آنها بوده است. اسنودن در اين كتاب از دوران بچگي خود ميگويد. پدر اسنودن از جمله افرادي بوده كه در جامعه اطلاعاتي امريكا مشغول به كار بوده و ريشه علاقه او به كامپيوتر نيز پدرش بوده است. اولين نفري كه او را با كامپيوتر آشنا كرده پدرش بوده است و رفته رفته تمام زندگي او كامپيوتر و علاقه به فعاليت هكري بوده است. او خود را يك هكر بزرگ ميداند چرا كه معتقد است اولين هكهاي زندگياش را در نحوه دور زدن استفاده از تلويزيون در خانه و همچنين نحوه نرفتن به مدرسه انجام داده است و رفته رفته وارد دنياي مجازي شده و قابليتهاي كامپيوتري خود را ارتقا داده است. از طرفي يازده سپتامبر را ميتوان در اين كتاب نيز نقطه عطف دانست. دورهاي كه سيستم اطلاعاتي امريكا پس از جنگ سرد كه رفتهرفته كارايي خود را از دست ميداد و نقش آن كمرنگ ميشد، پس از اين واقعه تروريستي جان دوباره گرفت و بودجههاي كلاني براي احياي اين دستگاههاي اطلاعاتي اختصاص داده شد و در يك دوره خاص براي دستگاههاي اطلاعاتي مهم نبود چه كسي چه مدركي دارد بلكه مهم اين بود چه قابليتي در بحث نرمافزار و كامپيوتر دارد زيرا كارمندان قديمي و عملياتي اين دستگاهها آشنايي زيادي با اين موارد نداشتند و نياز بود عدهاي جوان آشناي به كامپيوتر براي ساختار جديد استخدام شوند. اسنودن اگرچه به دانشگاه رفته بود اما درسش را به اتمام نرسانده بود و بدون هيچ گونه مدرك رسمي بلكه بر مبناي قابليتهايي كه داشت وارد ساختار دستگاههاي اطلاعاتي شد. شايد در آن دوران نيز بسياري همين شرايط را در امريكا داشتند. با اين وجود اسنودن در اين كتاب از مكانهاي خاص و مخفي روايت ميكند كه نميتوان بهطور رسمي تاييديه وجود آنها را ديد. او مدعي است برخي قابليتهايي را فرا گرفته كه افراد خاصي آموزش ميديدهاند و در سوييس و ژاپن نيز ماموريت داشته است. او در اين كتاب مدعي است پايه بسياري از اين ساختارهاي اطلاعات مركزي براي شنود و جمعآوري اطلاعات توسط او بنا نهاده شده است. او عنوان ميكند ابتدا كارمند سيا بوده و سپس به آژانس امنيت ملي امريكا پيوسته است. موضوعاتي كه به هيچ عنوان قابل تاييد يا رد نيستند. اما آنچه واقعيت دارد اسنودن در اين كتاب تلاش ميكند كه عنوان كند ميهن پرستي او باعث شده تا پس از دستيابي به اطلاعاتي فوق محرمانه نتوانسته آنها را ناديده بگيرد و وجدان او باعث شده است كه از امريكا خارج شود و اسناد و مدارك اين جاسوسي بزرگ امريكا از همه شهروندان جهان را دراختيار رسانهها قرار دهد. اسنودن در جايي از كتاب عنوان ميكند چنين كاري از كشوري مانند چين كه به شكل ديكتاتوري اداره ميشود چيز عجيبي نبود، اما چنين اقدامي از سوي امريكا به عنوان كشوري دموكراتيك باورنكردني بود. چشماندازي كه او از ساختار BIG data ارايه ميدهد بسيار ترسناك است. روزي كه شايد همين امروز هم باشد امريكا اطلاعات تعداد كثيري از مردم دنيا را در اختيار دارد كه در فضايي بينهايت گردآوري شده و آنها را برحسب نياز مورد ارزيابي اطلاعاتي قرار ميدهد.