فيل و بچه فيل در اتاق تاريك اروپا
فريدون مجلسي
هميشه ملتها در برابر اين پرسش قرار ميگيرند كه آيا بايد براي هميشه در پيلههاي فرهنگي و تاريخي و سنتي خودشان محبوس بمانند، يا گاهي «طور ديگر بايد ديد»؟ به ياد دارم در زمان نوجواني گاهي همراه مادر به خريد ميرفتم. وقتي فروشندگان كالايي را عرضه ميكردند و مادرم نميپسنديد، ميگفت: «بنجل جاپوني است!» يا وقتي بر سر كالايي چانه ميزد، فروشنده ميگفت: «خب جنس آلماني و فرنگي گرانتر است، ارزانتر ميخواهيد جاپوني برداريد!» در آن زمان ژاپن شكست خورده با نيروي كار ارزان و نيازمند كه پيشتر تلاش خود را بر تقويت صنايع و توليدات نظامي متمركز كرده بود، اكنون كه از توسعه آن بخش محروم شده بود، ميكوشيد براي تامين هزينههاي زندگي خود، با سرهمبندي هم كه شده توليدات صادراتي خود را توسعه دهد. «جنس جاپوني» به سرعت از گمنامي و بدنامي به نامداري و نشانه اعتماد و كمال رسيد، كره جنوبي و تايوان و سپس چين هم همين مسير را پيمودند. چين گرچه هنوز توليدات درجه دوم و سوم براي خريداران فقير و «ارزانخرها» دارد، اما با توسعه صنعتي سريع ارتقاي كيفيت را نيز در نظر دارد و عملا در مسير همگنان آسيايي خود كه اينك «ببرهاي آسيا» ناميده ميشوند، گام بر ميدارد. به عبارت ديگر داوريها در برابر توانمنديها و كيفيتهاي توليدي ملل ثابت و ابدي نيست. هر چند تاثير و دوام خصوصيات فرهنگي و سنتي در بلندمدت هم زائل نميشود. همچنان كه در داخل كشور خودمان مردم بخشهاي مختلف از شمال و جنوب و شرق و غرب و مركز هر يك به خصوصيات و صفاتي مشهور هستند، در مقايسه بينالمللي اين تفاوتها كه ريشه در فرهنگ و تاريخ دارند، بيشتر ميشوند. چند روز پيش با دوست شاعر و هنرمندم احمدرضا احمدي در اين باره صحبت ميكردم. گويي هر بار صحبت با او به يادداشتي منجر ميشود! مثالي آوردم كه مرا تشويق كرد و قول گرفت كه آن را هم بنويسم و من هم به وعده وفا ميكنم: چندين سال پيش، فراموش كردهام در كدام منبع، داستاني به طنز در زمينه مقايسه خصوصيات چند ملت اروپايي خوانده بودم با اين مضمون كه در كنفرانسي در زمينه جانورشناسي در اروپا، تيمي از اروپا شامل دانشمنداني از ايتاليا و فرانسه و انگلستان و آلمان مامور ميشوند كه به مدت يكسال درباره فيل آسيايي در تايلند مطالعه كنند و نتيجه كار خود را به اجلاس بعدي ارايه دهند. تيمهاي چهارگانه عازم تايلند ميشوند و دوره يكساله مطالعات خود را آغاز ميكنند.
تيم ايتاليايي پس از شش ماه گزارش خود را زير عنوان «فيل، تركيبي از هنر و شكوه» تقديم ميكند. در گزارش ايتاليايي صدها تصوير و نقاشي از زواياي مختلف از فيل و بچه فيل و آناتومي اجزاي پيكرش، آثار هنري كه از عاج فيل ساخته شده، انواع صداهايي كه در سيري و گرسنگي و در ديدار خانواده و دوستان و در دوري از آنان، در خستگي و تفريح از خود بروز ميدهد، علاوه بر ضبط با نتنويسي نيز ضبط شدهاي در 300 صفحه ارايه شده بود.
تيم فرانسوي پس از يكسال گزارش مفصلتر خود را با عنوان «آنچه درباره فيل بايد دانست» تقديم كرد. تيم فرانسوي علاوه بر آناتومي، فيل را از آغاز بسته شدن نطفه تا ولادت و طي مراحل آن و خصوصيات فيل از نوجواني تا ميانسالي و پيري و غذاي فيل و عادات آن و بلوغ و زوجيابي و احساسات و همياري فيلها و بيماريها و مرگ فيل و تحمل آن حيوان در برابر بار و بهرهكشي و سابقه آن با تحول از دوران ماموتهاي عظيم ماقبل تاريخ تا فيل كنوني و تربيتپذيري آن و نكات ديگر مربوط به كالبدشناسي و زيستشناسي و بيماريهاي فيل و درمان آن و از اين قبيل در 500 صفحه گرد آمده بود.
گزارش انگليسيها پس از يكسال و نيم با تفصيل بيشتر زير عنوان «كلياتي درباره فيلشناسي» شامل سير تكاملي فيل از ماقبل تاريخ تاكنون و مسائل زيستي و محيطي، بيماريها و درمانها و نيازهاي فيل، وفاداري و انتقامجويي در فيلها ساير مطالب زيستشناختي و كالبدشناختي و نوع غذا و نيازهاي طبيعي آن با تعمقي بيشتر نسبت به گزارش فرانسوي در 1000 صفحه تقديم شد.
تقديم گزارش آلمانيها دو سال به درازا كشيد. به جزييات آن نميپردازيم، فقط بايد بگويم گزارش آلماني زير عنوان «مقدمهاي بر فيلشناسي» در 2000 صفحه تهيه و تقديم شد.
ميتوان گفت اين داستان صرفا از روي تخيل ساخته نشده و با وجود شباهتهايي كه نحوه زندگي امروزي اروپايي در قالب دهكده جهاني ميان ملل پديد آورده است، دستكم رگههايي از حقيقت در نوع نگاه و عملكرده اين چهار ملت اروپايي در اين طنز ديده ميشود. اين مقايسه را ميتوان به عنوان معياري تطبيقي براي سنجش نوع كلينگري يا نگرشي همراه با ژرفانديشي مردمان و ملل ديگر در ارزيابي و شناخت خودشان يا صرفا سود بردن از نتيجه تحقيق و برداشت ديگران در نظر داشت.