به بهانه استعفاي مدير كل هنرهاي نمايشي
چرا به جوانها اعتماد نكرد؟
احسان زيورعالم
دو روز پيش از استعفاي قابل پيشبيني شهرام كرمي از اداره كل هنرهاي نمايشي، دومين شماره از مجله/كتاب نظريات اجرا به همت كانون تئاتر دانشگاهي اين اداره منتشر ميشود. كانوني كه تنها محل حضور نيروهاي جوان تئاتر به حساب ميآمد هر چند درباره جوان بودن اعضاي آن ميشود با اغماض سخن گفت؛ اما به هر روي ميانگين سني اين كانون نسبت به ديگر دستگاههاي وابسته اداره كل هنرهاي نمايشي پايينتر بود و از قضا از همه آن بخشها خوشنامتر. تلاش براي حفظ جريان تئاتر دانشگاهي در چند سالن تهران و تزريق هر چند اندك پول به برخي از اجراها- چيزي شبيه به كمك هزينههاي سينمايي به فيلم اوليها كه در تئاتر به هيچ عنوان نداريم- يكي از نقاط قوت اين كانون بود.
كانون با تمركز بر نيازهاي روز گروههاي تئاتري- كه از قضا فقط جوانترها بدان توجه ميكردند- سعي بر توسعه مباني علمي حوزه تئاتر ميكند. از نسخه نخست مجله/كتاب به همت شخصيتهايي چون ميلاد نيكآبادي، كامران سپهران، رضا سرور و بهزاد آقاجمالي گرفته تا نشست پر طرفدار مطالعات اجرا در تئاتر شهر، نشستي كه با حضور چهرههاي علمي غيرتئاتري، جمعيت عظيمي از دانشجويان را روانه سالن همواره كمفروغ كنفرانس تئاتر شهر كرد تا شور و حال به ساختمان مدور چهارراه وليعصر بازگردد.
هر چند نقدهايي بر برنامه «امكان» وجود دارد؛ اما ايده آن نشان ميداد، جوانترها شرايط بهتري براي آينده تئاتر در نظر گرفتهاند. اينكه ميتوان با برنامهريزي منظم شرايط را براي كشف نمايشهاي تازه مهيا كرد و بخش خصوصي را بيش از پيش با توليد تئاتر گره زد؛ هر چند فقدان امكانات لازم و حمايتهاي دولتي شرايط را براي برنامهاي چون امكان سخت كرد. اينكه بخش خصوصي چشماندازي نسبت به وضعيت امكان نداشت و در نهايت چشمداشتي به نام حمايت مالي از دولت استدعا ميكرد؛ همان چيزي كه دولت چندان مايل بدان نبود.
در نهايت آنكه شهرام كرمي به جز دفتر تئاتر دانشگاهي به هيچ نقطه ديگر مركز، نيروي جوان تزريق نكرد. او دفتر تئاتر خياباني را در همان شرايط بسته خود حفظ كرد و از تغيير هراسيد. دفتر نمايش آييني و سنتي به لطف قوانين بازنشستگي دستخوش تغيير شد و به جاي سپردن عنان آنجا به دست يك جوان به نيروي فرسوده ديگري اعطايش كرد. در حوزه جشنوارهداري، شيب جوانسازي دبيران جشنواره را معكوس كرد تا شرايط به سوي نوعي محافظهكاري چه در حوزه اجرا و چه در حوزه خلاقيت سوق يابد. براي اداره بخش مالي نيز همان نيروهاي سابق را بدون داشتن قدرتي حفظ كرد تا جايي كه در نهايت مديرعامل انجمن هنرهاي نمايشي پيش از شهرام كرمي از ناكارآمدي اداره كل و وزارت متبوعش آگاه شود.
وضعيت براي شهرام كرمي زماني بد شد كه براي مشاوره گرفتن به سراغ بازندهها رفت، نيروهاي هميشه حاضر و بدون ايده خانه تئاتر كه در تغيير و تحولات انتخابات اخيرش به نظر تصميم به تجديد قوا داشت؛ اما ساختار غلط خانه تئاتر در اساسنامه مانع بزرگي به حساب ميآمد. آنجا جايي بود براي چند شخصيت ثابت و البته حضور فردي كه ميتوانست هر آن جايگزين شهرام كرمي شود. دادن زمين بازي به رقيب- كه از قضا هر دو شهرام بودند و هر دو منتسب به دوران فرهنگي محمدباقر قاليباف- با حضور مجيد گياهچي، ديگر شخصيت برجسته تئاتري در شهرداري تهران نقطه ضعف شهرام كرمي شد. او شورايي تشكيل داد كه به تصميماتش مشروعيت دهد. شوراي به شدت محافظهكار و البته امتيازطلب شكل گرفته در اداره كل هنرهاي نمايشي با نوشتن چند آييننامه عجيب و غريب به سيستم مميزي كمك كرده و حتي كار را به جايي رساند تا بخش خصوصي از كار بيفتد؛ در حالي كه تقريبا هيچكدام از اعضاي آن تجربه كار در بخش خصوصي را نداشت. در شوراي حمايت كه هيچگاه نامش منتشر نشد نيز نقش اعضاي هيات مديره خانه تئاتر مشهود بود و از همين رو شهرام كرمي چندان راضي به انتشار كمكهزينههاي جاري اداره كل نبود؛ چراكه نام چهرههاي شاخص مدرسه پيرمردها سر زبانها ميافتاد.
در حوزه مميزي نيز كرمي، جوانترها را قرباني پيشكسوتان كرد. در حالي كه شرايط نمايشهاي حسين پارسايي به مراتب فاجعهبارتر از نمايشهاي كوچك چند دانشجو بود، مميزي و توقيف آثار دانشجويي و دانشگاهي بيش از دوره پيشين به چشم ميآيد. نتيجه چنين رويهاي نيز باز شدن پاي نهادهاي بيربط به تئاتر بود.
شهرام كرمي هيچوقت به جوانها اعتماد نكرد. هر چند همواره با خبرنگاران جوان گفتوگو ميكرد؛ اما هيچگاه در تصميماتش از ايدههاي جوان بهره نبرد. تنها جاي در امان مانده همان كانون تئاتر دانشگاهي بود كه به سبب اعتمادش به ميلاد نيكآبادي، توانست مستقل از ديگر تصميمات پيش رود. زماني كه براي نشست تئاتر دانشگاهي با نيكآبادي صحبت كردم شايد اگر مستقيم با كرمي ايدهام را مطرح ميكردم، نتيجهاش برگزار نشدن بود؛ چراكه ميتوانست صحبتهاي آن جلسه چندان به مذاق بسياري خوش نيايد. جلسه برگزار شد و اتفاقي رخ نداد؛ چون جوانها براي هياهو و امتياز نيامده بودند؛ آنان صاحب ايده و آينده بودند، چيزي كه نه شهرام كرمي كه هيچيك از مديران فرهنگي جمهوري اسلامي آن را درك نكردهاند.