به مناسبت فراخوان گالري الهي در رشت براي بازنمايي كرونا در آثار هنري
هنر كرونايي
فاروق مظلومي
كرونا مهم است. يعني خودش را مهم كرد. قبلا اصلا نبود كه حتي مهم باشد. اما حالا هست و مدت اندكي كه بر ما طولاني خواهد گذشت، خواهد بود. وقتي ميگويم اندك در مقايسه با چهارده ميليارد سال عمر زمين يا حتي در مقايسه با عمر خودمان است كه اول و آخر كرونا در برابرش يك چشم به هم زدن هم حساب نميشود. من چهل و هشت زمستان سفيد را ديدهام حالا اين يك زمستان هم خاكستري باشد. خاكستري قدر سفيدي را بيشتر ميكند. خواب ديدهام كه جمعيتي «كرونا پارتي» راه انداختهاند. همه با لباس ضد ويروس در مهماني حاضر شده بودند. من توصيهام به شما اين است تا اطلاع ثانوي حتي در خواب هم ميزبان و مهمان هيچ كس نباشيد. اما از همين حالا به اولين مهماني بعد از كرونا هم فكر كنيم. شايد در همين جشن حركات ناموزوني بدون لباس ضدويروس انجام داديم. خواستم بگويم «از شوخي گذشته». ديدم دلم نميخواهد از شوخي بگذرم چون خوب ميدانم اگر مواظب باشيم كرونا در مقابل خيلي از بيماريها يك شوخي بيش نيست و اگر سهلانگاري كنيم كرونا ناي نفس كشيدن به ما نميدهد. به هر حال با بلاهايي كه انسان بر سر انسان و حيوان و زمين ميآورد دور از انتظار نيست هرازگاهي بلا كشيم و ملامت خوريم و خوش نباشيم. اما قطعا بعد از چند سال كرونا هم فراموش خواهد شد. مخصوصا ما اهالي خاورميانه كه بسيار مصيبت ديدهايم، فراموشي و بقا را بلديم.
همهمان از تاثيرات فعلي كرونا در اقتصاد مطلع هستيم، اما كرونا روي هنر هم موثر خواهد بود همانطور كه شكست در جنگهاي صليبي موجب واقعبيني اروپا و توجه به پرسپكتيو و رئاليته در هنر شد. متني هم كه خوانديد تاثير كرونا در ادبيات بود. اين متن بازنمايي كرونا در ابژه ادبيات طنز و جدي بود. در اين متن ذهنيت كرونا در ادبيات به عينيت رسيده و بديهي است كه اين بيماري جهانشمول موضوع آثار هنري شود. همهمان منتظر هنر كرونايي يا «كرونا آرت» بوديم. قطعا كرونا آفريننده يك جريان جهاني هنر خواهد بود. همين حالا هم پايش به ويديوآرت، گرافيك و نمايش رسيده است و در ابژههاي هنري ديگر از قبيل داستان، فيلم و نقاشي و... آثار بيشتري هم توليد خواهد شد و اين آثار به دليل داشتن موضوع كرونا در طبقه آثار موضوعي و مفهومي قرار ميگيرند. گالري الهي در رشت هم در فراخواني با عنوان «در قرنطينه» از گروههاي سني كودك و بزرگسال دعوت كرده است تا بيستم فروردين آثار نقاشي يا عكاسي را به محل گالري ارسال كنند. اين فراخوان ميتواند روزهاي قرنطينه را تحملپذيرتر و پربارتر كند علاوه بر آن رويكرد گالريها را به موضوع كرونا نشان ميدهد. احتمالا در اين آثار خواهيم ديد كه بازنمايي نگراني از شيوع، بيشتر از بازنمايي خطر بيماري بوده است. در آثار هنري مربوط به كرونا ميتوانيم شاهد اغراق يا حتي تخيل باشيم، چراكه هنرمند در يك اثر هنري دستش براي بازنمايي باز و براي همه واضح است كه اثر هنري موجود در گالري با نگاه شخصي و سبك هنرمند مرتبط است و حتي ميتواند واقعيت نداشته باشد. هنرمند با قرار دادن كرونا به عنوان سوژه تخيلي يا واقعي احساس شناسايي و تسلط بر كرونا را دارد. ولي چرا بازنمايي سوژه كرونا در آثار متني و تصويري فضاي مجازي ايران سياه و سفيد است. يا شوخي در حدي است كه انگار با بياهميتترين موضوع جهان مواجه هستيم يا داستانسراييهايي در حد سياهترين بلاي تاريخ زمين داريم. اين نوع بازنمايي نشان ميدهد شناسايي سوژه كرونا در ذهن جامعه همگن نيست. گروهي همچنان با بيخيالي فستفود گاز ميزنند و گروهي ديگر از اضطراب بيش از حد زبانشان را گاز ميگيرند. ما در ديگر رويدادهاي اجتماعي هم شاهد اين فاصله آرا هستيم و اين موضوع حداقل در مورد كرونا باعث ميشود هر آنچه مراقبان منطقي كرونا ميريسند، گروههاي مضطرب و بيخيال پنبه كنند و امر كنترل شيوع اين بيماري سختتر شود. شايد نگاه آگاهانه هنرمندان به بيماري كرونا بتواند گروه مضطرب افراطي را به گروه بيخيال مفرط نزديك كند. به هر حال شيوع بيماري كرونا نه تنها خودش سوژه مستقل آثار هنري خواهد بود، بلكه روح عدم قطعيت، غيرقابل پيشبيني بودن و زيست در لحظه يا همان خوش باشي خيامي را در آثار هنري و جهان زندهتر خواهد كرد و عجيب است كه اين درد مشترك هنوز موجب همدلي جهاني نشده است و به ندرت شاهد تصاوير و ويديوهاي همدردي و همراهي كشورها با همديگر هستيم.