بهمناسبت درگذشت فريبرز رييسدانا
مبارز، نترس و رفيق بود
محمدصادق جنانصفت
شادروان فريبرز رييسدانا را با كتاب «امپرياليزم و فروپاشي كشاورزي» كه درفروردين 1358 منتشر شده بود، شناختم؛ با مقدمهاي آتشين عليه امپرياليزم و دفاع سختكوشانه و وفادارانه از طبقه كارگر. او در اين كتاب تاكيد ميكرد «سياستهاي ضددموكراتيك و سفيهانه رژيم شاه بود كه به فناي كشاورزي ايران انجاميد. علاوه بر اين نابودي كشاورزي ايران بايد به عنوان قيمتي تلقي شود كه توسط خلق ايران به ويژه طبقه كارگر شهر و روستا بابت رشد ناموزون اقتصاد يا بهتر بگوييم فربهي اقتصاد ايران پرداخت شد.» بعدها و در سفر به شهركرد در جريان يك همايش مربوط به زندگي عشاير ايران در اواخر دهه 1360 از نزديك با او گفتوگو كردم. ماهيت سخنانش با آنچه در كتاب يادشده به آن وفادار بود، تفاوتي نكرده بود. در نيمه دهه 1370 و در روزها و سالهايي كه در گروه اقتصادي روزنامههاي گوناگون فعاليت ميكردم نيز به صورتهاي گوناگون با شادروان فريبرز رييسدانا گفتوگوهاي متفاوتي داشتم. آنچه از او ديدم و شنيدم و درك كردم اين بود كه زبان گزنده و مبارزهجويانهاش عليه آنچه امپرياليزم و نوچههاي داخلياش ميخواند و با دولتهاي گوناگون را هرگز تغيير نداد و وفادارانه و بيباك ماند. رييسدانا بدون ترديد در توليد ادبيات اقتصاد ضدسرمايهداري در ايران پس از انقلاب اسلامي نقش و سهم بالايي را داشته است و بسياري از نويسندگان و هواداران و ترويجدهندگان اقتصاد سوسياليستي جوان كه در دانشگاههاي ايران رشد قابل اعتنايي نيز داشته و دارند از ادبيات آفريده شده او بسيار استفاده كردهاند. رييسدانا در بيان صريح ديدگاههايش نسبت به انديشه و عمل سرمايهداري و آزاديخواهي سرچشمه گرفته از آزاديخواهي و ليبراليسم و نيز به دولتهاي سازندگي، اصلاحات و اعتدال و نيز مقولههايي مثل خصوصيسازي، آزادسازي قيمتها و كاهش نقش دولت در اقتصاد هرگز ترس به خود راه نميداد و اين را تا روزهاي آخر زندگياش وفادارانه و سرسختانه نگهداشت. او نويسندهاي زبردست بود و خستگيناپذير در راه ترويج انديشههايي كه گمان ميكرد به رهايي كارگران زحمتكش از استثمار سرمايهداران منجر ميشود سرپا و استوار ماند. بيگمان نقد ديدگاههاي وي هرگز از احترام به شخصيت استوارش در راه قدعلم كردن تهيدستان او نميكاهد و اين چيزي است كه او نيز دوست داشت. او با انديشه و روش خود مبارز، نترس و رفيق تهيدستان بود و ماند.