کرونا از منظر گایا
طبعا بهجز گرمای دریافتی از خورشید و دمای سطح زمین، عامل مهم دیگر تنظیم حیات، ظرفیت زمین برای تولید خوراک است که ربط چندانی به بحث کنونی ما ندارد.
ادامه این چرخه و پایداری آن، در گرو همکاری و هماهنگی ساکنان زمین در حفظ تنوع زیستی و خنککاری مدام کره است. ارگانیسمهای زمین، کمابیش به تمامی، از روی دستوری که در ژن آنها نوشته شده، به همکاری و هماهنگی با گایا سر سپردهاند جز انسان که آخرین حلقه و حاصل جهش ژنتیکی (و شاید ناخوانده) است. او بهجای اینکه خودش را عضوی مانند سایر اعضا بداند چنان رفتار میکند که گویی نه فقط کرهزمین، بلکه کل نظام هستی طفیل تشریف فرمایی اوست و او سرور کائنات و خلاصه موجودات است. این موجود، با نادیده گرفتن میراث چند میلیارد ساله گایا یعنی قدرت تامین شرایط لازم برای حیات پایدار، نابخردانه تفنگ و تبر برداشته و بهجان همنوعان خودش و سایر انواع افتاده تا حدی که نقطه پاکی در زمین و هوا و فضا و دریا و رود و چشمه و اقیانوس و کوه و صحرا و دشت باقی نگذاشته است. هر سازهای، هر اندازه هم که استوار باشد، نقاط ضعفی دارد. برای پاشاندن یک عمارت معظم لازم نیست آجر به آجر آن را بیرون بکشیم. کافی است چند ستون اصلی و باربر آن را بشکنیم تا کل بنا فرو بریزد. شبکه حیات نیز همین حکم را دارد. نوع بشر شاید شماری از گونههای اصلی شبکه حیات را نادانسته از میان برده تا جایی که ممکن است کل این شبکه پیچیده و ظریف را در معرض فروپاشی قرار داده باشد. دانش کنونی ما برای درک میزان اهمیت هر یک از گونهها جهت حفظ پایداری شبکه حیات به هیچ وجه قابل اعتنا نیست. در چنین وضعی، آیا شگفت است اگر گایا سیستم دفاعی بدنش را علیه تجاوزات این عضو ویرانگر تازهوارد فعال کند تا او را سر جایش بنشاند؟ دقت کنیم که کرونا (بر پایه دانستههای کنونی)، فقط نوع بشر را نشانه رفته و با دیگر جانداران، حتی آنها که بیشترین شباهت را به ما دارند کاری نداشته است و در میان تمامی اندامهای نوع بشر نیز به سامانه تنفس او یورش آورده که بیرون از اراده او کار میکند و ثانیه به ثانیه باید در خدمت او باشد. دلیلش شاید این است که ما به هشدارهای پیشین گایا که به اشکال گوناگون، ازجمله سارس و ابولا و ایدز رخ كردهاند توجه نکردهایم. شاید کائنات میخواهد به ما بفهماند ما نه فقط سرور او نیستیم، بلکه حتی مستاجر هم نمیتوانیم خودمان را حساب کنیم، یعنی ما نیز عضوی هستیم مانند سایر اعضا. اگر در جهت حفظ حیات کلی حرکت کردیم جایی برای ما هم خواهد بود، وگرنه برای آن موجود چند میلیارد ساله آسان است که این عضو ویرانگر را حذف کند و بار دیگر عضوی پدید بیاورد که مفید باشد و حد خودش را بداند.