تعطيلات نوروز و تماشاي فيلم در سايتهاي داخلي
حال ما ميتواند خوب باشد
گروه هنر و ادبيات
اوقات فراغتي كه عيد امسال تجربه ميكنيم نهتنها با سالهاي گذشته تفاوت زيادي دارد كه قطعا براي اولينبار است چنين آسودگي خيالي را در زندگي تجربه ميكنيم اگر سالهاي گذشته توان برنامهريزي بيشتري براي لذت بردن از تعطيلات داشتيم امسال تنها يك گزينه
پيش روي ماست ماندن در خانه. حال براي رهايي از حبس شدن اجباري تعدادي از فيلمهايي كه دراين روزها اوضاع روحي شما را عوض ميكند به شما پيشنهاد ميدهيم.
فيلمِ حال خوب كن!
شاهپور عظيمي
هيچوقت فيلمهايي را دوست نداشتهام كه حالم را بد كردهاند و همين ابتدا بگويم كه فيلم، تأثير عجيبي روي ناخودآگاهم دارد. اين را به تجربه و طي ساليان دراز حس كردهام كه فيلمهايي هستند كه حالم را خراب ميكنند. براي همين تقريبا هيچ فيلمي را نميبينم كه حس كنم و بو بكشم كه ذرهاي قرار است حالم را خراب كنند. اين را با شما در ميان ميگذارم نه براي اينكه با فيلمهاي بد بجنگيم كه «با هر چه بجنگيم قويترش ميكنيم» فقط براي اين به فيلمهاي حال خوب كن اشاره ميكنم كه همهمان از اينها ببينيم و حالمان بهتر بشود... الي احسن الحال.خيلي سال پيش يك نوار بتاماكس از اجارهنشينها پيدا كردم و به شكل عجيبي همراه با خانواده شايد سه ماهي تقريبا هر شب و به بهانهاي آن را تماشا كرديم. اغراق نميكنم چون نيازي به اين وجود ندارد. داريوش مهرجويي چند تا از بهترين فيلمهاي حال خوب را ساخته است. مهمان مامان هنوز هم وقتي نگاهش ميكنم حالم را خوب ميكند. آيا وقتي حالمان بد است بايد اجارهنشينها را تماشا كنيم؟ خير! وقتي هم كه حالمان خوب نيست باز هم اين شاهكار مهرجويي چارهساز است. داستان چند تا مستأجر با مباشري به نام عباسآقا سوپر گوشت (عزتالله انتظامي) كه پاي چند كارگر هم به سرپرستي مش ميتي (فردوس كاوياني) هم به ماجرا باز ميشود. آقاي قندي (اكبر عبدي) كه از باقري معاملات ملكي (منوچهر حامدي) حرف شنوي دارد و بدش نميآيد اين خانه را يك جا بالا بكشد. برادرش سالك (يارتا ياران) كه از روي صندلي چرخدارش با زمين و زمان دعوا دارد. آقاي سعدي (حسين سرشار) خواننده اپرا كه نميداند «سه ميشه» يعني چي و سرتا سر پشتبام اين آپارتمان را كاترانتوس و كانتروپ وحشي كاشته و به فكر اين است كه يك طبقه بالاي آپارتمانش بسازد. آقاي توسلي (ايرج راد) و همسرش (منيژه سليمي) كه كلاس بالا هستند اما بدشان نميآيد دستي به سر و گوش خانهشان بكشند به اين اميد كه بعدا صاحبش بشوند. برادر كوچك عباس آقا (رضا رويگري) و همسرش (نسرين قاسم زاده) كه معمار اين آپارتمان است و بدون اينكه خودش بداند با برادرش همدست شده و اين خانه بساز و بنداز را طراحي كرده و ساخته است. مادر عباس آقا (حميده خيرآبادي) كه مادر همه است. اين جمع پريشان لحظات بسيار شادي براي تماشاگر رقم ميزنند كه يكي دو تا نيستند و خودتان بايد ببينيد. اجارهنشينهاي مهرجويي فيلمي براي همه جا و همهكس است و تاريخ ساخته شدنش نشان ميدهد كه هنوز كهنه نشده و همچنان حالخوبكن است.
وقتي بنا شد فيلمهاي عمرم را در مجله فيلم انتخاب كنم آدم برفي ساخته داوود ميرباقري يكي از آنها بوده و هست. يكي از بهترين آثار سينماي ايران در سالهاي بعد از انقلاب كه داستان عباس خاپور (اكبر عبدي) را روايت ميكند كه حاضر است براي اينكه به ينگه دنيا برود، خود را به هر شكل و شمايلي در بياورد اما در اين راه هستند كساني كه او را بتيغند. از جمله جواد تيغي (پرويز پرستويي)، اسي دربهدر (داريوش ارجمند) كه او خودش مشغول تيغ زدن، چرچيل (مهدي فتحي) صاحب هتلي است كه او و جواد در آن كنگر خورده و لنگر انداختهاند. در اين ميان عباس عاشق درنا خورشيدي (آزيتا حاجيان) ميشود و فكر رفتن به امريكا از سرش ميافتد، به عبارت ديگر هم حال او خوب ميشود و هم حال ما تماشاگران فيلم. اكبر عبدي اعجوبه بازيگري سينماي ايران در آدمبرفي يكه و مثالزدني است. ديگران هم بازي بسيار درخشاني دارند. فيلم سرشار از ديالوگهاي به يادماندني و لحظات زيبايي است كه بيش از هر چيز ديگري به ما يادآوري ميكنند كه زندگي زيباست.
فيلمهاي حال خوب كن در سينماي خودمان كم نيستند: كاغذ بيخط ساخته درخشان ناصر تقوايي كه تمام داستانش را تقريبا در يك خانه روايت ميكند و به شكلي سينمايي به مسائلي ميپردازد كه خيليها در ارتباط زنان و شوهرانشان نتوانستند مشابهاش را بازسازي كنند. همانطور كه اشاره شد مهمان مامان با يك دوجين شخصيت درجه يك كه هر كدام به تنهايي يك دنيا حرفهاي مهمي براي گفتن دارند اما فعلا رهايشان كردهاند تا به مهمانهاي مامان خانواده (گلاب آدينه) خوش بگذرد و او هم آبروداري كند. فيلم حال خوب كن ديگري مثل خوب، بد، جلف كه ادامهاش هرگز به گرد قسمت نخست آن نميرسد... فيلمهاي حال خوب كن در سينماي ما كم نيستند فقط بايد كمي بگرديم و ببينيم و حالمان خوب شود.... اي دل غمديده، حالت به شود، دل بد مكن. دوستتان دارم.
چند فيلم چند قصه
پس از جنگ و شرايط خاص آن، سينماي ايران شكل خاصي از كمدي را تجربه كرد كه چندان بيشباهت به كمديهاي سبك پس از جنگ جهاني دوم نبود. قهرمانان اين فيلمها آدمهاي سادهاي بودند كه در شرايط سخت پس از جنگ بايد به زندگي ادامه دهند و البته با ساختار درهم و برهم جامعه خود نيز مبارزه كنند. نمونه بارز اين كمديها در ايتاليا و فرانسه با حضور شخصيتهايي چون آلبرتو سوردي، توتو، ماريو مونيچلي، ژاك تاتي و لويي دوفونس ميتوان يافت.
سينماي ايران نيز در فاصله1368 تا 1375 شرايط مشابهي را دنبال كرد و محصول اين شرايط چند كمدي شاخص و مهم است، كمديهايي كه بعدتر به واسطه محبوبيت عموميشان شرايط فرهنگي طبقه متوسط را شكل دادند. در اينجا قصد دارم دو فيلم مهم كه اين روزها ديدنشان با شرايط روزمان همخواني دارد را معرفي كنم.
دو نفر و نصفي ساخته يدالله صمدي، محصول سال ۱۳۷۰ براساس فيلمي با عنوان «سه مرد و يك سبد» اثر كولين سرو. فيلم فرانسوي در 1985 توليد شد؛ اما تا پيش از فيلم صمدي در تلويزيون ايران پخش نشد. صمدي با ايجاد تغييراتي در ساختار فيلم به واسطه تفاوت شرايط اجتماعي ايران و فرانسه، فيلم بهيادماندني و تاحدودي عاشقانه ميسازد.
فيلم داستان زن جواني (آتنه فقيهنصيري) است كه دختر ۱۱ ماههاش، پريسا را به پارك ميبرد؛ اما كالسكه در سراشيبي پارك به حركت درميآيد و از پارك خارج ميشود. زن به دنبال كالسكه ميرود؛ اما در نهايت دختر كوچكش را گم ميكند. كالسكه مقابل خانه خسرو (فرامرز قريبيان) و عليرضا (عليرضا خمسه)، دو پسرعمو، اولي راننده و دومي عكاس و بازيگر متوقف ميشود. پسرعموها سعي ميكنند پريسا را به ديگران بسپارند و از دست او خلاص شوند؛ اما كسي حاضر نميشود از او نگهداري كند. در نهايت، مجبور ميشوند خود از پريسا مراقبت كنند. آن دو بهتدريج به دختر كوچك علاقهمند ميشوند و حضور پريسا زندگي اين دو مرد مجرد را بهكلي تغيير ميدهد تا اينكه...
البته در آن سالها مرحوم صمدي فيلم ديگري با عنوان «آپارتمان شماره ۱۳» با حضور عليرضا خمسه اينبار در نقش اول ميسازد كه تصويري از مشكلات آپارتماننشيني در سرآغاز رواج آن است.
من زمين را دوست دارم محصول ۱۳۷۲ به كارگرداني ابوالحسن داوودي، نويسندگي پيمان قاسمخاني و تهيهكنندگي منوچهر محمدي، داستان خسرو (بهزاد خداويسي) است، راننده تاكسي است كه با كوهي از مشكلات روبهرو است. شبي با موجودي فضايي (عليرضا خمسه) كه خود را خپيت مينامد، روبهرو ميشود. رفتار غيرعادي و پيشبيني نشده خپيت مشكلاتي براي خسرو پديد ميآورد. خسرو علت حضور خپيت در زمين را نميداند تا اينكه زني فضايي (ژانت آوانسيان) نيز به زمين ميآيد و فاش ميكند خپيت به سبب مخالفت فرماندهان سياره با ازدواجش به زمين تبعيد شده است...
در آن سالها داوودي دو كمدي مهم ديگر هم ميسازد، نخستين آن «سفر جادويي» با بازي اكبر عبدي و دومي «جيببرها به بهشت نميروند» با بازي عليرضا خمسه است كه اولي بر سيستم آموزشي كشور اثر گذاشت و دومي تصويري از تمايلات جامعه ايران نسبت به شهرنشيني را ابراز ميكرد.
مظلوم و تنها؛ مثل خود تختي
غلامرضا تختي نهمين ساخته بهرام توكلي ماجراي پيچيده، عجيب و پرماجرايي را مثل زندگي جهان پهلوان تختي در سينماي ايران پيدا كرد. اين فيلم كه با صرف هزينه و زحمات فراوان ساخته و با بازخوردهاي بسيار مناسبي هم در جشنواره سي و هفتم فيلم فجر مواجه شد و در سبد اكران نوروز 98 به عنوان يكي از بهترين فرصتهاي اكران سال سينماي ايران قرار گرفته بود، نتوانست آنگونه كه پيشبيني ميشد از استقبال و حمايت عامه مخاطبان سينماي ايران در گيشه بهرهمند شود.
اما نقطه قوت اصلي غلامرضا تختي هم در ساختار و هم در محتواي آن است. فيلمنامهاي كه داراي چارچوب خوب و روان است و تلاش فراواني كرده تا با استفاده از شيوه روايت و استفاده از شخصيت يك روزنامهنگار ورزشي واقف به همه امور كه وجود و صدايش صرفا براي روايت داستان براي شنونده است بدون اينكه وجودش ضربهاي به رخدادهاي داستان بزند، قصه را پيش ببرد.
نكته مهم و قابل اعتناي ديگر در متن غلامرضا تختي نگاه همهسويه و بيطرفانه نويسندگان به زندگي و احوالات غلامرضا تختي بوده است. در واقع تيم سعيد ملكان و بهرام توكلي تلاش كردهاند تا با پرهيز از نگاه يكسويهنگر و جانبدارانه به بخشهاي گوناگون زندگي تختي (اگرچه در برخي بخشها نيز به تاريخ وفادار نبودهاند و البته معتقدم اين مساله هيچ لطمهاي را به بافت اصلي قصه وارد نكرده) به عنوان يك فرد بيطرف زندگي شخصيتي را به تصوير بكشند كه با گذشت بيش از نيم قرن از درگذشت پر حرف و حديثش همچنان در دل مردم كوچه و بازار جا دارد و از همين رو بيطرفي نويسندگان فيلمنامه بدون اينكه بخواهند از تختي يك بت تمام عيار بسازند يا يكسويه به رژيم سابق حمله كرده و عوامل حكومت پهلوي را در مرگ تختي دخيل بدانند، زمينهاي را فراهم سازند تا مخاطب، خود به تحليل و تصميمگيري بنشيند و خود قضاوت كند آنچه را كه بر زندگي غلامرضا تختي گذشته است و به همين دليل معتقدم كه قدرت فيلمنامه دقيقا در همين نقطه اتفاق افتاده است.برشهاي مختلف از زندگي تختي از كودكي تا مركز، موجز گويي، گذر گزيده و مختصر بر ادوار مختلف زندگي جهان پهلوان يكي ديگر از ويژگيهاي فيلمنامه غلامرضا تختي است كه آن را به عنوان يك اثر برجسته و واجد ويژگيهاي مدلي از سينماي ملي (بخش فيلمنامه) معرفي ميكند. همين رواني و يكدستي فيلمنامه در ساختار نيز به چشم خورده و به آنجا نيز تسري يافته است. استفاده هوشمندانه از فيلمبرداري سياه و سفيد و پرهيز از حركت به سمت رنگ به نظر من به عنوان يكي از شاخصههاي مهم و اصلي ساختار غلامرضا تختي است.