رستگاري در سومين تلاش
به عنوان فرد مناسب مرضيالطرفين در سپهر سياسي عراق ظاهر شود. محمد علاوي عمدتا به دليل همنامي و فاميل بودن با پسرعمويش، اياد علاوي، قضاوت شد و انتخاب او به سمت نخستوزير، مورد ترديد و بعد مخالفت جدي واقع شد. حال آنكه در خانواده او و برخلاف اياد، چهرههاي موجه و سالمي چون جعفر علاوي (وزير كنوني بهداشت) و علي علاوي (وزير سابق اقتصاد، تجارت و دفاع) هم هستند.
الزرفي نيز ضمن اشتهار به امريكاگرايي و فساد گسترده مالي، بهشدت متهم به دست داشتن پشت صحنه به همراه گروههاي حامي مقتدي صدر و دستكم مسامحه و قصور در جريانهاي توطئهها و شورشهاي مشكوك ضدايراني و تخريبهاي سال گذشته، در مقام فرماندار نجف بود. از سوي ديگر، برهم صالح در اين شرايط دشوار توانسته در مجموع نقش مثبت و مهمي در حفظ استقلال و تماميت ارضي عراق ايفا كند. رييسجمهور عراق از يكسو با جناحهاي مختلف اكثريت شيعه و اقليت سني، كرد و تركمن كشورش مواجه است كه هر كدام مطالبات بعضا متناقض و دستنيافتني از رييس دولت جديد دارند و از سوي ديگر نزاع نيابتي ايران و امريكا در عراق مانع رسيدن به يك تصميم جامع واحد شده بود. در دوراني كه روز به روز شرايط سياسي عراق وخيمتر شده و امكان انتخاب يك نخستوزير كاملا حامي ايران يا كاملا حامي عراق وجود ندارد، اين انتخاب بهترين گزينه ممكن براي ايران است و امريكا نيز با وجود تلاشهاي قبلي، به دليل اجماع نسبي ايجاد شده، اكنون ظاهرا هيچ راهي جز تاييد اين گزينه نخواهد داشت. اگر تا پيش از اين، در 17 سال اخير، گزينش نخستوزير جديد براي عراق، سواي نياز به تاييد جناحهاي سياسي داخلي، به معناي احراز خواستههاي مستقيم واشنگتن يا تهران تلقي ميشد و خارج از اراده مستقيم رييسجمهور بود، اكنون برهم صالح موفق شده تا دو قدرت اصلي خارجي بانفوذ در داخل عراق را به تصميم خود راضي كند كه خودش شخصا ضمن رايزني با جناحهاي سياسي داخلي نخستوزير را انتخاب كرده و پس از آن نظر موافق ايران و امريكا را جلب كند. طبعا در اين راهكار نميتوان هر دو طرف را به يك اندازه راضي نگه داشت. با اين حال به نظر ميرسد كه انتخاب الكاظمي به معناي توفيق نسبي خواستههاي ايران در جهت حفظ استقلال عراق و پايان دادن به اشغالگري امريكا و تمكين ناگزير واشنگتن به اين تصميم باشد. اين شايد پاياني بر بنبست سياسي چند ماه اخير عراق تلقي شود.