انسان قويتر است يا كرونا ويروس؟
خداداد خادم
چند صباحي است كه جهان ميزبان ميهمان ناخواندهاي است كه از ووهان چين به ديگر نقاط جهان سرايت كرد و تمام مردمان دنيا را درگير خود كرده است. كرونا تمام معادلات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و حتي فرهنگي جوامع را به هم ريخت تا جايي كه لوموند در يكي از تيترهايش به اين نكته كه بايد جهان را به قبل و بعد از كرونا تقسيم كرد و مسائل را قبل و بعد از كرونا تحليل كنيم اشاره ميكند. در ايران نيز دكتر تقي آزاد ارمكي در همين زمينه به اين نكته اشاره كرد و معتقد است همانطور كه قبلا مسائل را به قبل و بعد از مشروطه يا انقلاب 57 تقسيمبندي و تحليل ميكرديم الان به قبل و بعد از كرونا بايد تقسيمبندي كنيم.
اگر نگاهي اجمالي به ديدگاههاي اجتماعي، سياسي مختلف درباره كوويد 19 داشته باشيم نكات جالب توجهي در مييابيم. حاكمان دولتهاي مختلف به فكر اين هستند كه مقصري براي اين مساله معرفي كرده و خود را تبرئه كنند. برخيها چين را مقصر اين ماجرا دانسته و معتقدند كه چين براي كسب سود اقتصادي عمدا به شيوع اين ويروس دامن زده است و استدلال خود را هم مستند به سخنان و عملكرد دولتمردان چيني ميكنند كه در همان روزهاي ابتدايي يا به تعبيري در همان هفته اول شيوع اين ويروس پيشنهاد خريد 30 درصد از سهام شركتهايي كه در چين فعاليت ميكنند را دادند در اين صورت است كه سود هنگفتي عايد چين ميشود.
نكته ديگر در اين زمينه برچيده شدن و به تعبيري ديگر جمع كردن مساله كرونا در چين است كه چگونه اين امر به اين سرعت با توجه به جمعيت چين اتفاق ميافتد؟ همچنين آمادگي اين كشور براي مقابله با اين پديده كه گويي از پيش آماده بودند. يا اينكه چگونه است كه اين ويروس از چين به تمام نقاط جهان سرايت كرده اما به شهرهاي ديگر چين مانند پكن نرسيده است؟ همه اين موارد هر ذهني را درگير ميكند كه نكند واقعا اين تئوري درست باشد. در سوي ديگر كشورهايي مانند ايران، امريكا را عامل شيوع اين ويروس دانسته و آن را امري عمدي براي زمينگير كردن ايران از نظر سياسي و نظامي و به تعبيري يك جنگ بيولوژيك ميدانند تا جايي كه حتي حاضر به دريافت كمك از سوي امريكا نميشود. اما در عوض خواستار كاهش تحريمها عليه ايران شدند كه اين هم در جاي خود جالب توجه است.
برخي از تحليلگران بحث را انتزاعيتر كرده و آن را محصول سياستهاي نوليبرالي دانسته و معتقدند اين حاصل سرمايهداري لجام گسيختهاي است كه حتي بهداشت را سواي از وعدههايي كه همواره در اين زمينه ميدهد هم براي انسان امروزي به ارمغان نياورده. برخي ديگر هم معتقدند كه كرونا ويروس فرصتي براي طبيعت است براي نفس كشيدن و برخي تندتر رفته و معتقدند كرونا ويروس انتقام طبيعت از انسان است.
اما فارغ از درستي يا نادرستي همه اين موارد تقريبا هر فرد روزانه يك يا دو مورد از اين مطالب را ميخواند. پديدهاي به نام كرونا تمام زندگي بشر قرن بيستويكم را مختل كرده است؛ بازارهاي جهاني و محلي را تعطيل كرده و به تعبيري بيشترين ضربه را به اقتصاد زده است. دوم اينكه از نظر سياسي و اجتماعي هم همه مناسبات را به چالش كشيده است و همچنين از نظر فرهنگي هم همه جوامع را به چالش كشيده تا جاييكه انگار دارد همه فرهنگها را مسخره ميكند.
اگر نگاهي به كشورهاي موفق در امر كنترل اين پديده بيندازيم در مييابيم اكثر كشورهايي كه رهبراني اهل تسامح و گفتوگو دارند يا اينكه ساختار آن كشور به گونهاي است كه دموكراتتر هستند كنترل اين مساله راحتتر است البته استثناي چين را در اين قضيه جدا كنيد كه شايد نتوان حتي به آمارهاي داده شده از سوي آن هم زياد اعتماد كرد.
كشورهايي مانند آلمان، ژاپن و كره جنوبي نمونههايي هستند كه با به كارگيري افكار عمومي و درواقع جامعه مدني توانستهاند اين مساله را كنترل كنند اما در عوض كشورهايي مانند امريكا، ايران، ايتاليا و اسپانيا بهشدت درگير آن شدهاند و وضعيتشان ظاهرا روز به روز بدتر هم ميشود و به نظر دليل اصلي يا يكي از دلايل اصليشان تكصدايي در اين امر است كه مجال فعاليت نهادهاي مردم نهاد را نميدهد. يا حداقل فرهنگشان به گونهاي است كه مجال رشد اين امر را داده است يا اينكه يك نفر در بالاست كه فكر ميكند همهچيز را ميداند و تابع امر موجود نيست لذا عملا نميگذارد سيستم سلامت براساس دستورات و مقررات و نيازهاي جامعه و موقعيت عمل كند. دكتر مقصود فراستخواه در اين باره به نقش نهادهاي مردم نهاد بسيار تاكيد ميكند. كرونا ويروس درواقع فرصتي ايجاد ميكند كه ما به جامعه مدني بيشتر توجه كرده و آن را جديتر دنبال كنيم.
البته مورد ايران در اين زمينه مشكل ديگري هم دارد و آن هم اين است كه دولت عليرغم اينكه سالي يك يا دو مورد بحران يا ابربحران را پيش رو دارد اما در همان حل مشكل خواستار حل اين بحران توسط مردم است و همواره هم مقصر اصلي در اين زمينهها مردم هستند، دولت هم انگار هيچ وظيفهاي در قبال مردم ندارد.
درواقع كرونا ويروس به انسان هشدار داد كهاي انسان هنوز اكتشافاتت در اين جهان بسيار اندك و ناچيز است؛ هنوز قدرتت بسيار كم است؛ خودت را قوي كن. شايد كرونا ويروس انسان امروزي را به اين نكته كه بايد «ديگري» را ديد و اساسا بايد ديگري را جوري ديگر ديد گوشزد ميكند. هنوز نميتوان با قاطعيت گفت كرونا ويروس ميرود و انسان ميماند و كرونا ويروسهاي جديدي را هم تجربه خواهد كرد، اما ميتوان گفت كه كرونا ويروس انسان امروزي را در ترازوي داوري قرار داد و آن را بسيار خوب محك زد. در بخشي از جهان يا شايد در بيشتر جهان كرونا ويروس موجب شد انسانها همديگر را بيشتر دوست داشته باشند و احساس مسووليت كنند كه در برابر ديگران و سلامت ديگران، همه مسووليم. كرونا ويروس در واقع اين انسان را به خود آورد كه بايد مطالبهاي به عنوان سلامت را در دستور كارش قرار دهد و آن را از نظامهاي جهاني خواستار شود.