چه نيازي به علوم داريم وقتي از غرايز سرشار ترامپ برخورداريم؟
نگاه پوپوليستي به جامعه پزشكي
منبع: واشنگتنپست
ترجمه: فريده وكيلي
من در ماه آگوست 2012 مقالهاي در روزنامه «پست» در انتقاد به ادعاي دونالد ترامپ درباره ارتباط واكسيناسيون و اوتيسم نوشتم. ترامپ در پاسخي تند انكار كرد و گفت فينفسه با واكسيناسيون مخالفتي ندارد.
او نوشت: «آنچه من ميگويم، اين است كه واكسيناسيون بايد در مدت زمان طولانيتري صورت بگيرد، نه اينكه بدن نحيف نوزاد را در معرض حجم بالايي از تزريقات و مايهكوبيها قرار دهيم كه خود موجب بروز تغييرات دردناكي در اين كودكان خردسال شود. اين ادعاي من كاملا مستند است. همانطور كه گفتم، به باور من اگر واكسيناسيون در طول مدت زمان طولانيتري انجام شود، شما شاهد كاهش چشمگيري در اوتيسم خواهيد بود.»
ترامپ در ادامه ادعاي خود ميگويد كه يكي از كاركنان او «نوزاد كاملا سالم» خود را واكسينه ميكند. دو هفته بعد، بنا به تعريف اين شخص، «سلامت نوزاد بهطور قابل توجهي رو به وخامت ميگذارد و اكنون به اوتيسم مبتلا شده است.» او با يادآوري اين خاطره تلخ تاكيد ميكند كه «مواردي اينچنين بسياري گزارش شده است. واضح است كه شركتهاي دارويي و پزشكان به دلايل اعتباري و مالي علاقهاي ندارند درباره آن صحبت كنند. البته كه سندي دال بر ارتباط بين واكسيناسيون و اوتيسم وجود ندارد، به هيچوجه. نياز به ذكر نيست كه پزشكان اطفال براي اجتناب از هر نوع دعواي حقوقي خود را درگير لاپوشاني در خطاهاي پزشكي نميكنند.» اين يك توهم توطئه است.
خوب است به ياد بياوريم كه نگاه پوپوليستي ترامپ به جامعه پزشكي هميشه توام با شك و بدبيني بوده است. او در اعتماد به غرايز خود، در رابطه با موضوعات علمي كه كمترين دانشي درباره آنها دارد، سابقهاي طولاني دارد. او همچنين اعتقاد راسخ دارد كه نخبگان علمي براي انگيزههاي شخصي خود دست به فريبكاري ميزنند. اكنون همه اين گرايشات در ميانه يك بحران سلامت اجتماعي خود را نشان ميدهد. ما رييسجمهوري داريم كه پيوسته از جانب كارشناسان بيماريهاي عفوني مورد انتقاد قرار ميگيرد و به نظر ميآيد كه بهطور فزايندهاي نسبت به گزارشهاي ناشي از مرگ و مير كوويد-19 بدبين است. اين گرايشات هم اكنون در رسانههاي جناح راست نيز طنينانداز شده و تمام قد در مقابل اپيدميولوژي (علم امراض مسري) ايستادهاند. نظر تاكر كارلسون (نويسنده، روزنامهنگار و نظريهپرداز محافظهكار) درباره آنتوني اس فاوچي، رييس انستيتو ملي آلرژي و بيماريهاي عفوني اين است كه او دلقكي بيش نيست و سوال ميكند، «آيا او اصلا صلاحيت علمي دارد؟» شان هنيتي (مجري برنامه فاكسنيوز) فاوچي را متهم ميكند كه در تيم دموكراتهاست و قصد دارند براي ضربه زدن به ترامپ مملكت را براي مدت نامحدودي تعطيل كنند. لارا اينگراهام (مجري برنامه فاكسنيوز) گله دارد از اينكه «اداره مملكت توسط كارشناسان» امريكا را «فقيرتر و آزديها را محدودتر» خواهد كرد.
اين يك جنگ ناعادلانه است. ترامپ يك دروغگوي اثبات شده و دايمي است و متحدان او در فاكسنيوز همه ايدئولوگهاي فاقد شرم و ذكاوت هستند. فاوچي يكي از بزرگترين پزشكان انساندوست عصر ماست كه حرفه خود را سراسر وقف علم و بيان حقيقت كرده است. در جدال براي حقانيت، عوامفريبي مضاعف و توطئهآميزي عليه او وجود دارد.
برنامههاي شبانگاهي فاكسنيوز نه تنها عقايد جناح راست را شكل ميدهد؛ بلكه آنها را انعكاس ميدهد و اين اصلا اتفاق خوبي نيست كه بخش عمده جناح راست به علوم و متخصصان آن پشت كردهاند، گويي دانش و تجربه از ابتدا مردود بوده است. به نظر ميآيد بسياري در جناح راست قصد دارند به اين جنگ فرهنگي در زمينه سلامت اجتماعي تحت عنوان «عمليات خرابكارانه توسط كارشناسان عليه رييسجمهور» دامن بزنند.
در چنين كشمكشي، مقاومت چه شكلي به خود ميگيرد؟ ما در پارلمان ايالتي ميشيگان سلاح نيمه اتوماتيك ديدهايم. ما ديدهايم كه عدهاي متعصب، بياعتنا به شرايط بدون ماسك بيرون ميروند. شايد قدم بعدي اين باشد كه با افتخار بدون پوشش سرفه كنند و اقدام به عمل ميهنپرستانه ليسيدن دستگيرههاي پله برقي كنند يا در آخر دستهاي كثيف خود را به نشانه اعتراض بالا بياورند كه با عبور از بعضي خطوط حماقت مرگبار خواهد شد.
اين از عجيبترين انگيزههاي پوپوليستي است. پوپوليسم امريكايي از نوع فرانك كاپرا (كارگردان و فيلمساز امريكايي، 1991- 1897) عليه نخبگان است، در جهت حمايت از افراد ضعيف. ولي بازگشايي سريع كارها و شكستن زودهنگام قرنطينه- بدون انجام تست و نظارت بر رعايت فاصلههاي اجتماعي - رنج و تلفات قابل پيشبيني براي افراد مسن به همراه خواهد داشت. رفاه اين افراد بايد هدف اصلي پوپوليسم باشد.
محافظهكاران با مطالبه زودهنگام شكستن قرنطينه و امتناع از پوشش ماسك ميگويند عدهاي كمتر براي عدهاي بيشتر قرباني شوند. آنها شورشي را عليه بهداشت و حس همدردي به راه انداختهاند. آنها در واقع، قانون داروينيسم اجتماعي را پايهگذاري ميكنند.
شما گاهي اوقات فكر ميكنيد آيا محافظهكاران با نگاهي به اطراف از خود ميپرسند: آيا آنچه ما به آن تبديل شدهايم، واقعيت دارد؟ پاسخ به اين خودشناسي هميشه شفاف نيست. به مخاطره انداختن همسايه خود اثبات محافظهكاري، پوپوليسم يا ميهنپرستي شما نيست.