• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4651 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۳۰ ارديبهشت

نوشتن تا روشنايي

محمد كشاورز

احمد اخوت با انتشار كتاب خوب و خواندني «به انتخاب مترجم» گويي خودش را فقط مترجم معرفي مي‌كند اما براي ما اهالي داستان و همه آناني كه سالياني است با نوشته‌هاي احمد اخوت انس والفت داريم مي‌دانيم كه او بيش از يك مترجم است. با انتشار مجموعه داستان برادران جمال‌زاده توانايي‌اش را در نوشتن داستان كوتاهِ خوب ثابت كرده و به غير از آن مجموعه بازهم داستان‌هايي از او در مطبوعات ادبي خوانده‌ايم كه  دست مريزاد دارد اما آن وجهي كه من بيشتر از ديگر وجوه در زيست ادبي احمد اخوت مي‌پسندم ترجمه هدفمند اوست. اخوت نه فقط به خاطر توانايي و تسلطش بر زبان مبدا و مقصد كه داشتن راه و روش در انتخاب اثر نيز او را به مترجمي خاص بدل كرده است؛ گويي هدفش پيش بردن پروژه‌اي است كه بتواند با شناساندن تكنيك و فرم‌هاي متفاوت در آثار نويسندگان برجسته جهاني به غناي ادبيات داستاني امروز ما و از اين راه به توانمندسازي نويسندگان ما بپردازد. اخوت داستان‌شناس است. ترجمه‌هايش براي پركردن رزومه نيست. پيداست كاري است عاشقانه. اين را مي‌شود از نقدها و حاشيه‌هايي كه بر داستان‌ها مي‌نويسد فهميد. بگذريم بر حاشيه و خاطرات خواندني كه بر كارهاي فاكنر نوشته و حالا ما ديگر خوب مي‌دانيم بين احمد اخوت و فاكنر رفاقت و رابطه‌اي بسيار بيشتر از يك نويسنده و مترجم است. فقط فاكنر يا ديگر نويسندگان نوبل گرفته و معروف نيستند كه احمد اخوت آنها را مي‌پسندد گاهي از نويسندگان جوان، نويسندگاني كه تازه اولين مجموعه داستان‌شان چاپ شده يا فقط چند داستان از آنها در مجلات معتبر ادبي منتشر شده هم انتخاب‌هايي دارند و با همان وسواس و احترامي كه از دانه درشت‌ها حرف مي‌زند از نويسنده جوان و داستانش هم مي‌نويسد. پيداست آنچه برايش مهم است خود داستان است. داستان فارغ از اينكه چه كسي آن را نوشته او را چنان به خود مشغول كرده كه نه تنها دل به ترجمه‌اش داده بلكه به‌طور معمول نقدي، نظري يا حاشيه‌اي بر آن مي‌نويسد كه گاه خواندش اگر واجب‌تر و لذت‌بخش‌تر از داستانش نباشد كمتر نيست. اگر مي‌گويم احمد اخوت عزيز در انتخاب اثر و ترجمه كارش خاص است يكي همين حاشيه‌هاي خواندني بر داستان‌هايي كه ترجمه كرده. با زباني نرم و بياني دوست‌داشتني ما را مي‌برد سراغ فاكنر، سراغ جان چيور، سراغ كورتاثار، سراغ بورخس. يا حتي همان داستان‌هاي كوتاه خاص از نويسندگان جوان. انگار مي‌خواهد به خواننده بگويد نترس، با من بيا، فراموش كن آن نظريه‌پردازي‌هاي پيچيده ترسناك را كه كارشان دور از دسترس كردن داستان است. بيا و ببين چه جور مي‌شود از همه اين داستان‌هايي كه من انتخاب و ترجمه كرده‌ام لذت برد. با من بيا تا راه ورود به جهان داستاني اين نويسندگان را نشانت بدهم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون