ادامه از صفحه اول
نوشتن تا روشنايي
دست مريزاد دارد اما آن وجهي كه من بيشتر از ديگر وجوه در زيست ادبي احمد اخوت ميپسندم ترجمه هدفمند اوست. اخوت نه فقط به خاطر توانايي و تسلطش بر زبان مبدا و مقصد كه داشتن راه و روش در انتخاب اثر نيز او را به مترجمي خاص بدل كرده است؛ گويي هدفش پيش بردن پروژهاي است كه بتواند با شناساندن تكنيك و فرمهاي متفاوت در آثار نويسندگان برجسته جهاني به غناي ادبيات داستاني امروز ما و از اين راه به توانمندسازي نويسندگان ما بپردازد. اخوت داستانشناس است. ترجمههايش براي پركردن رزومه نيست. پيداست كاري است عاشقانه. اين را ميشود از نقدها و حاشيههايي كه بر داستانها مينويسد فهميد. بگذريم بر حاشيه و خاطرات خواندني كه بر كارهاي فاكنر نوشته و حالا ما ديگر خوب ميدانيم بين احمد اخوت و فاكنر رفاقت و رابطهاي بسيار بيشتر از يك نويسنده و مترجم است. فقط فاكنر يا ديگر نويسندگان نوبل گرفته و معروف نيستند كه احمد اخوت آنها را ميپسندد گاهي از نويسندگان جوان، نويسندگاني كه تازه اولين مجموعه داستانشان چاپ شده يا فقط چند داستان از آنها در مجلات معتبر ادبي منتشر شده هم انتخابهايي دارند و با همان وسواس و احترامي كه از دانه درشتها حرف ميزند از نويسنده جوان و داستانش هم مينويسد. پيداست آنچه برايش مهم است خود داستان است. داستان فارغ از اينكه چه كسي آن را نوشته او را چنان به خود مشغول كرده كه نه تنها دل به ترجمهاش داده بلكه بهطور معمول نقدي، نظري يا حاشيهاي بر آن مينويسد كه گاه خواندش اگر واجبتر و لذتبخشتر از داستانش نباشد كمتر نيست. اگر ميگويم احمد اخوت عزيز در انتخاب اثر و ترجمه كارش خاص است يكي همين حاشيههاي خواندني بر داستانهايي كه ترجمه كرده. با زباني نرم و بياني دوستداشتني ما را ميبرد سراغ فاكنر، سراغ جان چيور، سراغ كورتاثار، سراغ بورخس. يا حتي همان داستانهاي كوتاه خاص از نويسندگان جوان. انگار ميخواهد به خواننده بگويد نترس، با من بيا، فراموش كن آن نظريهپردازيهاي پيچيده ترسناك را كه كارشان دور از دسترس كردن داستان است. بيا و ببين چه جور ميشود از همه اين داستانهايي كه من انتخاب و ترجمه كردهام لذت برد. با من بيا تا راه ورود به جهان داستاني اين نويسندگان را نشانت بدهم.
فاشيسم در قلب سارايوو
والتر يكي از پارتيزانهاي تيتو بود و در زمان حكومت آلمانيها در سارايوو، نقش بسزايي در بسيج و سازماندهي مقاومتهاي محلي داشت. يكي از رهبران اعتراضي گفت، هدف از گردهمايي امروز گفتن به فاشيسم است. اين جريان (اشاره به كرواتهاي افراطي) سعي در احياي ميراث فاشيستي دارند. مراسم يادبود قربانيان بلايبورگ توسط كليساي كاتوليك سارايوو و حمايت دولت و مجلس نمايندگان كرواسي برگزار شد. طي جنگ جهاني دوم، دولت دستنشانده آلمان تحت عنوان دولت مستقل كرواسي براي كشور و بخش بزرگي از بوسني و هرزگوين حكومت ميكرد. اين دولت به شيوه آلمان نازي، چندين اردوگاه مرگ برپا كرده بود. تقريبا هركسي كه اعتراض به حكومت دولت دست نشانده آلمان، اوستاشا داشت، كارش به اين اردوگاهها ختم ميشد. هزاران يهودي، مسلمان، صرب و منتقد كروات و مبارزان عليه فاشيسم در اين اردوگاهها زنداني و بسياري اعدام شدند. پس از پيروزي پارتيزانها در سال 1945 عليه اشغالگران آلماني در منطقه يوگسلاوي، هزاران نفر از اعضاي دولت اوستاشا دستگير و در اردوگاه بلايبورگ اتريش زنداني شدند. بسياري به خاطر جنايتهايشان اعدام شدند. مراسم يادبودي كه دولت و كلسياي كرواسي براي اين فاشيستهاي قرباني زندان بلايبورگ برگزار ميكند، كوششي براي بازگشت به ارزشها و زنده نگه داشتن ياد دولت فاشيستي اوستاشا است. در زمان حكومت اوستاشا بسياري از مسلمانان بوسنيايي و عمدتا نخبگان، فعالان سياسي و اعضاي جبهه مقاومت عليه فاشيسم كشته شدند. تاريخ بار ديگر تكرار ميشود. اينبار كليساي كاتوليك و دولت كرواسي علاقه و گرايش خود را به فاشيسم نشان ميدهند. بسياري دولتهاي كرواسي و صربستان را دولتهاي فاشيستي ميدانند. هر دو دولت در جريان تجاوز به بوسني و هرزگوين با مداخله نظامي و جنايتهاي جنگي، وقايع دردناكي را در بوسني و هرزگوين آفريدند. دست اين دولتها به خون مسلمانان آلوده است و جنايتكاران صرب و كروات آزادانه در خيابانها راه ميروند. صربها در شرق شمال شرق بوسني به پاكسازي و قتلعام مسلمانان شهرهاي برچكو، ويشه گراد، فوچا، بيلينا و دهها شهر ديگر دست زدند. مردان را به صورت دستهجمعي كشته و در گورهاي دستهجمعي دفن كردند. كرواتها در منطقه هرزگوين و برخي مناطق مركزي بوسني، بهطور سيستماتيك به تجاوز و قتلعام پرداختند. فاجعه روستاي احميچ در بوسنياي مركزي و قتل بيش از 170 ساكنان روستا، نمونهاي از جنايات كرواتهاي افراطي و نقش ارتش كرواسي در سال 1993 م. بود. دولت كرواسي به رياست نخستوزير پلنكويچ مسلما يكي از طرفداران پوپوليست فاشيسم است. در مقابل رييسجمهور كرواسي، ميلانويچ مخالف سرسخت فاشيسم است. جامعه كرواسي به دو بخش تقسيم شده و همينطور جامعه صربستان. در هر دو جامعه و كشور، گرايشهاي فاشسيتي به معناي تداوم قتل عام و جنايت عليه مسلمانها و ساير اقوام ديگر است. متاسفانه واكنش ضعيف جامعه اسلامي بوسني و هرزگوين و حتي همراهي مشيخت اسلامي كرواسي با برگزاري مراسم يادبود بلايبورگ، راه را براي نفوذ فاشيسم كرواتي باز ميكند. با اين وجود اكثريت جامعه بوسني و هرزگوين طي دو هفته اخير انزجار خود را از برگزاري چنين مراسمي در سارايوو ابراز كردند.