در ستايش صادق آئينهوند
حامد آئينهوند
17 ارديبهشت كه گذشت، پنجمين سالگرد درگذشت دكتر صادق آئينهوند از اساتيد تراز اول تاريخ اسلام و يادآور وداعي تلخ با مردي بود كه در عمر پربارش در بازشناسي مفاهيم بنيادي دين از هيچ كوششي دريغ نورزيد. اسلامي كه او بدان مومن بود استوانهاش «رواداري» بود و از چارچوبهاي تنگ و خشك برخي مدعيان دو آتشه اسلام كه خود را با آنها به جامعه و جهان معرفي ميكردند، نشاني نداشت. بدين جهت هم، هيچگاه خود را از موانست با افكار و انديشههاي مختلف و تفاسير متفاوت از اديان به ويژه اسلام كه در آن به معناي واقعي كلمه «متخصص» بود بينياز نديد و همواره تلاش كرد تا آخرين برداشتها و دريافتهاي خود از متون تاريخي كه بيآنكه درگير ملاحظات خاص سياسي باشد، مطرح كند و در معرض قضاوت كارشناسان و مردم قرار دهد. در اين مسير پويا از اينكه برداشتهاي خود از حوادث تاريخي اسلام را در خدمت جريانهاي سياسي روز قرار دهد به شدت پرهيز داشت و بر اين باور بود بازخواني تاريخ، مادام كه به ياري گرهگشايي از مشكلات زمان بيايد، مفيد است و در اين راه خود را قابلهاي نميپنداشت كه از رحم تاريخ آنچه دوست دارد و در راستاي منافع خود ارزيابي ميكند به دنيا ارزاني دارد.
صادق آئينهوند اعتقاد داشت اين هماني كردن حوادث تاريخي اسلام و تداعي شخصيتهاي آن بستر تاريخي با رجال سياسي امروز كه داراي اقتضائات بسيار متفاوتي است علاوه بر آنكه تسري بلاوجهي از معصوميت امامان معصوم به شخصيتهاي سياسي غيرمعصوم و خلافآمدي اساسي با عقل سليم است اين عارضه را نيز به همراه دارد كه به باورها و اعتقادات اصيل ديني جامعه آسيبهاي غيرقابل جبران وارد ميكند. دورانديشي آن فقيد سعيد زماني بيشتر به چشم ميآيد كه با مرور اجمالي حوادث 4 دهه گذشته با خوانشهاي تاريخي خاصي از تاريخ اسلام مواجه ميشويم كه اين خوانشها صرفا به كار از ميدان به در كردن رقباي سياسي آمد و نهتنها هيچ خروجي مفيدي در تقويت باورهاي ديني و اعتقادي مردم به ويژه جوانان نداشت بلكه به از سكه افتادن دريافتهاي ديني در سياستورزي نسل جوان كمك كرد و به آنچه برخي ناظران تقويت سكولاريسم يا عرفيشدن جامعه ميخوانند، اعتباري ويژه داد.
تاكيد موكد چهره ماندگار تاريخ بر اخلاق و تمركزش بر ابعاد اخلاقي اسلام و درك و تفسير موسعي كه از احكام ديني داشت هيچ مجالي براي كساني كه درصدد تضييع حقوق مردم از مسير تفاسير «شاذ و غريب» از اسلام بودند، فراهم نياورد و به همين دليل هم در جريان موسوم به اصولگرايي زاويه ديد ايشان به تاريخ اسلام با اقبال و خوشامدگويي روبهرو نبود.
نگارنده زنداني اين سطور اگرچه با هر گونه دخالت دادن دريافتهاي ديني در عرصه تصميمسازي سياسي زاويه دارد اما نميتواند بر سلامت نفس دينداران اخلاقمحوري مانند صادق آئينهوند چشم بپوشد. من نهتنها به دليل همشهري و همطايفگي با آن بزرگمرد بلكه به واسطه قدرشناسي از سجاياي اخلاقياش به ويژه اعتقاد راسخش به حكمراني دموكراتيك است كه به ياد از او شايقم.
در اسلامي كه دكتر صادق آئينهوند بدان باورمند بود هيچ اهل قلمي با هر گرايش فكري محكوم به زندان به جرم ابراز عقيده و بيان نبود و معتقدم صرفنظر از آنكه مسلمان باشيم يا نه، مومنان به چنين اسلامي را نميتوان دوست نداشت. روحش شاد و يادش گرامي باد!
روزنامهنگار
دانشآموخته دكتراي روابط بينالملل