دريغ كه كوتاه زيست
مهدي افشار
نام اورول را نخست بار در سال 1354 شنيدم، زماني كه كتاب« قلعه حيوانات» (Animal Farms) يا مزرعه حيواناتش هياهويي به پا كرده بود. با آنكه ترجمه روان و شيوايي از خانم مهشيد اميرشاهي منتشر شده بود، متن انگليسي آن را خواندم و زيباترين جملهاي كه از آن كتاب در خاطرم مانده و بارها و بارها با سرخوشي تكرارش كردم اين جمله بود:
All animals are equal, but some of the animals are more equal
كه ترجمه آن چنين است: همه حيوانات با هم برابرند اما برخي برابرترند. پس از پيروزي انقلاب در سال 1363
(1984 م) كتاب 1984 اورول با چندين ترجمه ريز و درشت و سمين و لاغر منتشر شد كه آن كتاب نيز تنها در سال 1984 پرآوا و سپس خاموش شد.
در همان سالها كه نام اورول بر سر زبانها بود، ناشري ترجمه كتاب«دختر كشيش»(Clergy Man Daughter) را به من پيشنهاد داد كه با رغبت پذيرفتم و زماني كه ترجمه آن را در دست گرفتم در كمال حيرت مشاهد كردم، دنياي اورول در اين كتاب، دنياي كاملا متفاوتي است و سخن از دختر كشيشي است كه دچار وسواسهاي مذهبي است و سرانجام اين وسواسها چنان آسيب رواني به او وارد ميكند كه دچار گمگشتي هويتي شده و به جمع خيابانگردها ميپيوندد كه خود روايتي ديگر دارد زيرا دو، سه بخشي از كتاب به زبان كوچه است كه به ناگزير با واژگان و اصطلاحات فرهنگ كوچه خودمان معادلسازي شده است. سپس ترجمه كتاب «درود بر كاتالونيا» (Homage to Catalonia) پيشنهاد شد، روايتي از تجربيات اورول در مبارزه با فاشيسم فرانكو. در اين رمان اورول در خط مقدم جبهه با نيروهاي فرانكو ميجنگيد و جمله كليدي كه در اين كتاب ذهن مرا به شدت مشغول كرده بود، سازش زيرجلي اتحاد شوروي سوسياليستي با فرانكوي فاشيست به زيان جنبش كارگري اسپانيا بود كه آرزوي برقراري نظام شوراها را در كشورشان داشتند. اين رويكرد برادر بزرگتر (Big brother) يعني اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي كه تلفظ نام آن دهان را پر ميكرد، چندان مرا به شگفتي وانداشت چراكه در سرشت نظامهاي توتاليتر و تماميتخواه اين رفتارها نهادينه شده است. سومين كتابي كه از اورول ترجمه كردم در واقع مجموعه مقالاتي گردآمده در يك مجلد بود. اين مجموعه را در «كام نهنگ» نام نهادم كه برگرفته از يكي از مقالات اين مجموعه است. اين كتاب جز داستان «شليك به فيل» خاطرهاي است مربوط به روزگاري كه اورول دستيار رييس پليس در منطقهاي در حومه برمه سفلي بود، بقيه همه به صورت مقاله و غيرداستاني است. اورول در اين بازخواني خاطرات از تجربيات خود ميگويد كه چگونه بر اثر «جوگرفتگي» فيل آرامي را از پاي درآورده است و زماني كه «شليك به فيل» را ميخواندم از خاطرم گذشت كه در درود بر كاتالونيا، چگونه هدف تير غيب قرار گرفت و سرانجام از زخم همان تير درگذشت. به لطف ترجمه در كام نهنگ بود كه اورول را بيشتر و دقيقتر شناختم و دانستم اورول نام قلمي او يا به زبان خودش Nom de Plume است و نام واقعياش اريك آرتور بلر (Eric Arthur Blair) زاده 26 ژوئن 1903 در خانوادهاي نسبتا فرودست در بنگال هند است. پدرش كارمند دونپايه دولت انگليس در هند بود و مادرش ريشه فرانسوي داشت و پدربزرگ مادرياش در برمه به تجارت مشغول بود. اورول در شرايطي فقيرانه اما با حفظ آبرو بزرگ و باليده شد. در سال 1911 پس از اينكه به انگلستان بازگشت به يك مدرسه شبانهروزي در ساسكس فرستاده شد كه به جهت فقر از يك سوي و هوش سرشارش از ديگر سوي، متمايز از ديگران بود و از دو مدرسه ولينگتون و اتون، بورسيه تحصيلي دريافت كرد.
در مدرسه اتون، نويسنده مشهور، آلدوس هاكسلي يكي از معلمانش بود و نخستين نوشته اورول در گاهنامه «اتون» به چاپ رسيد. در سال 1922 به برمه رفت و دستيار رييس پليس منطقهاي در امپراتوري بريتانيا شد. اورول به جامه پليسي درآمده بود ولي شوق نويسندگي در او آتشي بر پا كرده بود. او خود ميدانست كه مردم برمه چه نفرتي از انگليسيهاي استعمارگردارند و رمان روزهاي برمه روايتي است از آزردگيهاي او از رفتار كلونياليستي انگليس در برمه كه در واقع حديث نفس درخشاني است. اورول در سال 1927 با اين انديشه كه ديگر به برمه بازنگردد به انگلستان رفت. در جامه پليسي احساس گناه داشت كه موانع و سدهاي نژادي و كاستي مانع از درآميختن برمهايها با يكديگر شده است و فكر ميكرد ،كفاره بخشي از گناهانش را با غرق گردانيدن خود در زندگي فقيران و راندهشدگان اروپايي پرداخت خواهد كرد به همين روي مدتي در فقر در منتهااليه شرق لندن در مسكني ارزانقيمت در ميان خانههاي كارگران فقير و حتي گدايان زيست و زندگي در نوانخانهاي در پاريس و كار به عنوان ظرفشوي در هتلها و رستورانهاي فرانسه و درآميختن با آوارگان حرفهاي و همراه شدن با آنان در مزارع كشت جو را نيز تجربه كرد كه در كتاب دختر كشيش با ظرافت و مهارت بسياري نمود يافته به تصوير كشيده شده است.
همچنين در كتاب «نزول و خروج در پاريس و لندن» به توصيف تجربياتش در فقر زيستن پرداخته. نخستين كتاب اورول كه مواضع سياسي و انديشگي او را به عنوان يك سوسياليست نشان ميدهد «از جادهاي به موجشكن ويگان تا جنگ دوم جهاني»
(From the Road to Wigan Pier to World War II) نام دارد كه روايت تجربياتش از زيستن در جمع تهيدستان است. در زماني كه اين رمان در دست نشر بود به اسپانيا رفت تا گزارشي از جنگ داخلي اسپانيا تهيه كند و به شبهنظاميان جمهوريخواه پيوست كه در رمان درود بر كاتالونيا به تفصيل بيان شده است. در مواضع اورول در كتاب «بالا آمدن براي هواي تازه» (1939) تناقضي ديده ميشود چراكه اين كتاب بسيار محافظهكارانه به نظر ميرسد.
مقالات اورول گزارشي است از ژرفاي نگاه او به مسائل اجتماعي و اقتصادي و شيوه نقد و بررسياش در كتاب «مدار راسالسرطان» هنري ميلر ستودني است و ميتواند الگويي براي نقد و بررسي كتاب باشد. همچنين است بازنگري او در رمان «سفرهاي گاليور» اثر جاناتان سويفت.
دريغ كه اورول كوتاه زيست (تنها 47 سال) در حالي كه ميتوانست سالهاي سال بنويسد و آثاري عميقتر و پختهتر را عرضه دارد ولي همين تعداد كتاب نشان ميدهد كه با مرگ اورول در سال 1950 چه استعداد درخشاني به خاك سپرده شد.