به بهانه انتشار نسخه صوتي «دزد دوچرخه »
معضلات امروزين در سينماي ديروز
كامل حسيني
ديويد بوردول در كتاب هنر سينما ميگويد كه دسيكا يك كارگر كارخانه را به عنوان «ستاره» فيلم دزد دوچرخه انتخاب كرد:«نحوه راه رفتن او، نشستن او، ژستهاي او با آن دستهاي كارگري و نه دستهاي يك هنرپيشه... همه چيز او كامل بود». اما هدف سازندگان اين فيلم در لابهلاي بيشتر حركات مختلف بازيگران، ديالوگها و ميزانسنهاي واقعي پرمعنا، سرگرميهاي مردمان اعصار مختلف از نيمه نخست قرن بيستم به بعد چه بوده است؟ همان طور كه ميدانيم «دزد دوچرخه» در عين كانديداتورياش براي اسكار؛ همچنين در ليست اولويتبندي فيلمهاي تاريخ سينما از جايگاهي شناخته شده برخوردار است. از طرفي ديگر منتقدان و كتابهاي تاريخ سينما هم اذعان دارند جدا از فرم تاثيرگذار و جديدش از لحاظ عطف به شرايط اجتماعي و اقتصادي دوران ساخت خودش همچنان محتواي بسيار بديع دارد. شايد اين فيلم از لحاظ فرم و مهمتر اينكه از همان نظر محتوايي و تحليلهاي تاريخي(با توجه به سبك نورئاليسمي فيلم) اگر بررسي شود به طور مداوم ميتواند تفسيرهاي نو را از معنويت و باورها تا ديگر مسائل اجتماعي و اقتصادي در خود جمع كند. در لايههاي زيرين و عميق مختلف؛ درست به موازات اوجگيري تنش و بحرانها همچنين كندوكاو روان آنتونيو توسط تماشاگر، دگرگونيهاي غافلگيرانه در شخصيت آنتونيو رخ ميدهد كه به طرز هنرمندانه و با فرمي محكم به تصوير كشيده ميشود. دگرگونيهايي كه در زمان بحران وضعيت معيشتي يك انسان تهيدست و كارگران پيش ميآيد و ممكن است، تاب مقاومت اخلاقي و انساني را به طرز شتابناكي از آنها بگيرد. دو سكانس برجسته در اين باره را به ياد بياوريم: نخست در زماني كه خود آنتونيو خسته و نااميد كه قبلا همسرش را بابت اعتقاد به زن غيبگو مذمت كرده اما اين بار خود نيز پيش شخص فالگير ميرود تا از پيدايش دوچرخهاش خبري غيبگويانه بگيرد. دقيق تصويرگر حالتي كه در آن شخصي سست باور، زماني كه راهكاري منطقي و حمايتهاي قانوني را ندارد به فالگيري يا رمالي و پيشبينيهاي افراد ويژهاي ميرود.
ادامه در صفحه 8