فرقاني شدن زحمت ميخواهد، خاك تحريريه خوردن ميخواهد
شايعهپراكني عليه يكي از مهمترين و دوستداشتنيترين اساتيد دانشگاه علوم ارتباطات، محمد مهدي فرقاني، باعث شده تا شاگردان قديمي و جديد اين روزنامهنگار قديمي در توييتر فارسي ساكت نمانند و در هشتگي به نام او، درباره تجربههاي مختلف شاگردي او بنويسند. هشتگ «محمد مهدي فرقاني» داغ شده است و آنچه ميخوانيد منتخبي از اين نوشتههاست.
«دكتر فرقاني و آثارش بخشي از تاريخ روزنامهنگاري اخلاقي و حرفهاي معاصر ما است. شاگرد خلف معتمدنژاد كه آرزوي استادش را در استقلال دانشكده و توسعه رشته برآورده ساخت»، «اصلا شايد يكي از اشتباهاتش اين بود كه با كساني مدارا كرد كه حالا براي رفتنش سر و دست ميشكنند. اما هرچه بود، هيچوقت اخلاق را كنار نگذاشت. اكنون كه ميخواهند برايش پاپوش بدوزند، از شرافت به دور است كه ناظر خاموش ظلم به او باشم»، «استاد فرقاني، تنها استاد دانشگاه علامه طباطبايي نيست. عضو هيات علمي يا رييس دانشگاه هم نيست. بيشك، او ميراث معنوي اخلاق روزنامهنگاري است. آن هم در اين وانفساي بياخلاقي و بداخلاقي»، «به هيچ عنوان و هيچوقت مدافع تهمت زدن و افترا به كسي نيستم.طي چندروز اخير درمورد استاد عزيزم دكتر فرقاني از دانشكده ارتباطات علامه جوسازي ناروايي صورت گرفته. به شخصه جز خوبي، پاكدستي و متدين بودن از ايشان نديدهام. رسما اعلام ميكنم بسيج دانشجويي هرگونه بياخلاقي را محكوم ميكند»، «تلختر از اتفاقاتي كه براي استاد نازنين و اخلاقمدار ما افتاد، فهميدن اين موضوع بود كه چه كساني پشت اين داستان هستند. اگر روزي كه اين بياخلاقي رو در حق دكتر نمكدوست كردند كوتاه نمياومديم، اين جريان پيش نمياومد»، «گزارشنويسي رو از دكتر فرقاني ياد گرفتم و هنوز شوقي كه سر كلاس براي آموزش داشت يادم هست. گزارشهاي خوب و بد روز رو برامون ميخوند و هرچيزي كه ميگفت مطابق زمان و به روز بود»، «استاد فرقاني سر كلاس گزارشنويسي ميگفت: گزارش تون بايد عين واقعيت باشه، حتي صفت به كار نبريد مگر اينكه در ادامه دليل بياريد، اما انگار بدون دليل واقعي كار كردن (تهمت زدن) روش كار شده»، «هجمهها عليه آقاي فرقاني استاد برجسته ارتباطات را ميخونم و تعجب ميكنم از اين بياخلاقيها كه تمامي نداره»، «ما درس اخلاق روزنامهنگاري نداشتيم اما با نشستن پاي درس و صحبت اساتيدي مثل دكتر فرقاني و دكتر نمكدوست اين درس رو ياد گرفتيم. خيلي حيفه كه حالا اساتيد همون دانشكده با بياخلاقي رسانهاي سوداي مديريت دانشكده رو دارن»، «محبوبيت دكتر فرقاني اين روزها دو چندان شد»، «استاد فرقاني نياز به امضا و حكم مسووليت ندارد، او به رياست دانشكده ارتباطات، اعتبار بخشيده است»، «دكتر مهدي فرقاني همچون آب شفاف است. مدعيان عرض خود ميبرند و زحمت ما ميدارند»، «فرقاني شدن زحمت ميخواهد، خاك تحريريه خوردن ميخواهد»، «استاد فرقاني يكي از لذتبخشترين كلاسهاي روزنامهنگاري رو رقم ميزد؛ با اون برقي كه در چشمهاش داره و ذوقي كه در هر كلامش پيداست»، «اونايي كه دربارهاش مينويسند، يك دقيقه سر كلاسش بودند؟ استاد شاگردي ميفهمند؟»، «اگرچه تاكيد بر حقايق هميشگي، نيازمند حتي اين سطح از تندي هم نيست... اما يقين دارم اتهامهاي واهي به معلم ارجمند شريفمان آقاي دكتر فرقاني، مثل كف روي آب پوچ و محوشدنياند» و «در حق استاد اخلاق، بياخلاقي روا نيست».