نسل جديد مربيان داخلي از راه ميرسد
دهه شصتيها ، روي نيمكت
علي ولياللهي
يكي از انتقادات هميشگي كارشناسان به ليگ برتر فوتبال ايران، چرخه بسته مربيان بوده است. در تمام سالهاي گذشته تمام تيمهاي ليگ برتر از يك تعداد خاص سرمربي استفاده كردند. سرمربياني كه طبق قانون بقاي مربي از بين نميروند بلكه از تيمي به تيم ديگر منتقل ميشوند. در اين بين نقش واسطهها و دلالها هم بسيار پررنگ است به شكلي كه ميتوانند شخصي كه نتايج ضعيفي با يك تيم گرفته را با آپشنهاي بهتر به يك تيم ديگر بفرستند و يك مربي ديگر را از تيمي ديگر به جاي او سر كار بياورند. اين وضعيت علاوه بر فسادزا بودن جلوي پيشرفت فوتبال را هم ميگيرد چراكه راه ورود انديشههاي جديد را به فوتبال ميبندد.
دهه شصتيها ميآيند
روز يكشنبه صبح فوتبال ايران با خبر قبول هدايت سپاهان توسط محرم نويدكيا، ستاره سابق اين تيم از خواب بيدار شد. نويدكيا كه در اين چند سال هميشه آلترناتيو مربيان سپاهان بود و هر بار نتايج تيم ضعيف ميشد، نامش بر سر زبانها ميافتاد حالا به عنوان سرمربي بايد سپاهان را هدايت كند و فصل بد اين تيم با امير قلعهنويي را به فراموشي بسپارد. نويدكيا در حالي هدايت طلاييپوشان را برعهده ميگيرد كه پيش از اين حتي تجربه نشستن روي نيمكت تيمهاي دسته دو يا يك را هم ندارد. اما نويدكيا تنها چهره جديد نيست كه قرار است در فصل آينده هدايت يك تيم قدرتمند و مدعي را برعهده بگيرد. چندي پيش سيدمهدي رحمتي، دروازهبان شهرخودرو نيز با قبول هدايت اين تيم مشهدي در ليگ قهرمانان آسيا و فصل آينده رسما به جرگه مربيان پيوست.
اگر براساس تاريخ تولد درنظر بگيريم بعد از نسل مربيان متولد اواخر دهه 40 و دهه 50 مثل علي دايي، عليرضا منصوريان، يحيي گلمحمدي، فرهاد مجيدي، مهدي تارتار، محمود فكري، مجتبي سرآسيايي، ساكت الهامي و چند نفر ديگر كه همگي از بازيكنان سابق فوتبال بودند، كمكم نسل مربيان دهه 60 هم وارد فوتبال ايران خواهند شد. محرم نويدكيا و سيدمهدي رحمتي هر دو متولد دهه 60 هستند و بازيهاي اين دو بازيكن هنوز در خاطره بسياري از جوانان علاقهمند به فوتبال وجود دارد. البته رحمتي كه هنوز هم بازي ميكند و در ليگ قهرمانان آسيا قرار است، درون دروازه شهر خودرو بايستد. البته ميتوان با اغماض جواد نكونام را هم مربي دهه شصتي خواند. نكو كه امسال تيمش توانست سهميه آسيا بگيرد متولد آذر 59 است و او هم تا همين چند سال پيش بازي ميكرد. در كنار اين چهرههاي سرشناس دو مربي دهه شصتي ديگر هم قرار است فصل بعد در ليگ برتر ايران مربيگري كنند؛ يكي وحيد بياتلو سرمربي سابق تيم نود اروميه كه هدايت ماشينسازي را برعهده خواهد داشت. بياتلو تنها 33 سال دارد و فصل بعد عنوان جوانترين مربي ليگ را دراختيار خواهد داشت و دوم محمد ربيعي، سرمربي تيم مس رفسنجان كه موفق شد اين تيم را با قهرماني در ليگ دسته يك به ليگ برتر برساند. ربيعي نيز متولد 1360 است و قبلتر هدايت چند تيم دسته يكي نظير بادران و شهرداري بندرعباس را برعهده داشته بود.
تيم ايراني، مربي ايراني
آنچه در اين ميان مهم به نظر ميرسد، پاسخ به اين پرسش است كه آيا اين مربيان دهه شصتي آموزشهاي لازم براي نشستن روي نيمكت را ديدهاند يا خير؟ وحيد بياتلو و محمد ربيعي تمام مدارج مربيگري را گذراندهاند و داراي مدرك سطح A آسيا هستند. آنها همچنين سالها در دستههاي پايينتر تجربه كسب كردهاند اما براي سيدمهدي رحمتي پاسخ اين سوال منفي است. او مدرك مربيگري ندارد و حتي نميتواند رسما به عنوان سرمربي روي نيمكت تيمش بنشيند تا وقتي كه مدرك خود را اخذ كند به همين دليل قرار است شهرخودرو با كمك مربي تيم به عنوان سرمربي قرارداد ببندد اما در واقع سرمربي تيم رحمتي است. در مورد محرم هم بايد گفت او در سال 97 موفق به اخذ مدرك مربيگري B آسيا شده است اما از آن سال براي دريافت مدرك مربيگري سطح A كه براي نشستن روي نيمكت يكي از تيمهاي ليگ برتر نياز است، اقدام نكرده و حالا او هم مثل رحمتي بدون مدرك قرار است سرمربي تيم باشد. البته اين دو بازيكن به واسطه كار كردن با مربيان بزرگي در سطح باشگاهي و ملي قطعا تجربيات لازم را دارند اما داشتن مدرك و تخصص چيز ديگري است.
با اين حال اگر بحث مدرك را كنار بگذاريم از سمت ديگر ميتوان حضور چنين مربياني در ليگ را در مجموع مثبت ارزيابي كرد. هم به اين دليل كه آن چرخهاي كه در ابتدا گفته شد، شكسته ميشود و هم اينكه تفكرات جديدي وارد فوتبال ايران خواهد شد. امسال (حداقل تا الان كه اين نوشته منتشر ميشود) قانون منع جذب مربيان خارجي در فوتبال ايران برقرار است و به جز استقلال كه تلاش دارد استراماچوني را به نيمكت تيمش بازگرداند بقيه تيمها هم ليست بازيكنان و هم كادرفني خودشان را با ايرانيها پر كردهاند. گرچه قانون منع حضور خارجيها كه براي نجات تيمها از زير بار بدهيهاي ارزي وضع شده به اعتقاد بسياري از كارشناسان ناقص و ناكارآمد است اما شايد بتوان يكي، دو مورد مثبت هم از نتايجش نوشت. يكي از اين نتايج مثبت حضور مربيان دهه شصتي در فوتبال است. سپاهان كه ديروز با محرم نويدكيا قرارداد بست در ابتداي فصل نقل و انتقالات به شدت دنبال جذب يك مربي خارجي براي نيمكتش بود و شنيده شد در اين راه با برانكو هم مذاكراتي داشت.
پوستاندازي نيمكتها
در حال حاضر بيشتر تيمهاي ليگ برتر مربيان فصل بعد خود را شناختهاند. استقلال و تراكتور دو نيمكت داغ اما بيسرمربي هستند كه بايد ديد در ادامه به چه كساني ميرسد همچنين تيم نفت مسجد سليمان هم با كنارهگيري تارتار فعلا بدون مربي مانده است. در ميان 13 تيم باقيمانده ليگ، بيشتر تيمها هدايتشان را به سرمربياني سپردهاند كه تازهنفس به حساب ميآيند يا اگر هم مدت زيادي است در كسوت مربي كار كردهاند اما سابقه چنداني در ليگ برتر ندارند. ذوبآهن بعد از قطع همكاري با لوكا بوناچيچ هدايت تيمش را به رحمان رضايي سپرده تا مدافع سابق تيم ملي فوتبال كشورمان اولين تجربه سرمربيگرياش در ليگ را داشته باشد. او البته پيش از اين در ذوبآهن به عنوان مديرفني مشغول به كار بود. صنعت نفت آبادن هم گويا همچنان قرار است با بهنام سراج كه او هم تجربه زيادي در ليگ برتر ندارد، ادامه دهد. سراج فصل پيش بعد از جدايي اسكوچيچ از صنعت و پيوستنش به تيم ملي، هدايت تيم را برعهده گرفت. نساجي هم با محمود فكري ادامه ميدهد كه از اواسط فصل پيش روي نيمكت تيم نشست و نتايج خوبي هم به دست آورد. فكري در اوايل دوران مربيگرياش هدايت شيرين فراز كرمانشاه در ليگ برتر را برعهده گرفت اما بعد از سقوط اين تيم تا سال 99 به نيمكت هيچ كدام از تيمهاي ليگ برتر نرسيده بود. سايپا نيز دوباره به ابراهيم صادقي مربي جوان خود كه فصل قبل تيم را در ليگ نگه داشت، اعتماد كرده است. صادقي با سايپا نخستين تجربه سرمربيگرياش را در ليگ از سر ميگذراند. پيكان و پرسپوليس و فولاد هم ازجمله تيمهايي هستند كه با مربيان فصل قبل خود كه هر سه به نوعي جزو نسل جديد مربيان فوتبال ايران به حساب ميآيند، ادامه ميدهند. از ميان تمام تيمهايي كه زياد سرمربي عوض ميكنند تنها گلگهر سيرجان است كه سراغ يك گزينه قديمي و مطمئن رفته و اميرقلعهنويي را به عنوان سرمربي انتخاب كرده است.
چرخه جديد
مربياني كه تازه وارد ليگ شدهاند يا حداقل تازهوارد هستند و چرخه مربيان قديمي را شكستهاند احتمالا تا سالها بعد در همين سطح باقي خواهند ماند و خودشان چرخهاي جديد خواهند ساخت. البته اندك اندك مربيان دهه شصتي همانند رحمتي و نويدكيا هم به اين جمع اضافه خواهند شد و اگر ساختار درستي براي رسيدن آنها به نيمكت تيمها وجود داشته باشد، ميتوانند جلوي شكلگيري چرخه جديد را بگيرند. امسال مسعود شجاعي و سيدجلال حسيني و پژمان منتظري و سايرين كه سالهاي آخر فوتبالشان را پشت سر ميگذارند در آيندهاي نه چندان دور اگر علاقه داشته باشند قطعا به جمع مربيان دهه شصتي اضافه خواهند شد. قاعدتا هيچكس دوست ندارد 10 سال بعد همين مربياني كه بالا نام برديم را ببينند كه در ميان تيمهاي ليگ برتر دست به دست ميشوند. البته اگر آنها بتوانند نتايج خوبي با تيمهايشان كسب كنند، دليلي براي جابهجاييشان نيست ولي همه ميدانيم كه چنين چيزي در فوتبال محال است.