نيازي به خانه هنرمندان نيست
يك خيابان اداري ـ تجاري است و در خيابانهاي كناري آن اماكن مسكوني وجود دارد. وضعيت اين خيابان را در آن زماني كه محل زندگيام بود اينگونه ميديدم كه روز بسيار شلوغ و پر تردد و شبها چون شهر مردگان، سوت و كور بود. در ميانه خيابان، پادگاني با ديوارهاي بلند و چند ساختمان قديمي قرار داشت كه با مذاكرات بين شهرداري و ارتش به شهرداري تحويل و پس از مدتي تبديل به پارك شد و محل تجمع خانوادهها در طول شبانهروز. چندي بعد و در ادامه تغيير نگاه به شهر در مديريت شهري پروژه تاسيس خانه هنرمندان كليد خورد و پارك هم به همين دليل، نامش به پارك هنرمندان تغيير يافت و آن خانه و اين پارك به واسطه ساخت بناي خانه هنرمندان كه در اصل با تغييراتي در همان ساختمانهاي قديمي پادگان حاصل شده بود، تبديل به يكي از معروفترين اماكن ساخته شده در بعد از انقلاب شد و حتي در پي برگزاري نمايشگاههاي متعدد و حضور ميهمانان خارجي در اين نمايشگاهها شهرتي جهاني يافت. اين خانه كه از يادگارهاي دوره اول رياست اصلاحات است، وقتي توانست با مديريت بهروز غريبپور و همراهي نمايندگان انجمنهاي هنري به عنوان هيات موسس با موفقيت كار خود را پيش ببرد در تغييرات بعدي مديريت شهري، محلي شد براي دستدرازي آنهايي كه اميدوار بودند با حمايت هنرمندان، كرسيهايي را مال خود كنند و از همين رو اين خانه چندين بار دست به دست شد، شايد تنوري را براي بعضي گرم كند تا اينكه در دوره جديد كه به نظر ميرسيد زمان آن تلاطمها پايان پذيرفته باشد، يكي از جاهايي كه به نظر ميرسد در توفان كرونا در حال غرق شدن باشد، همين خانه هنرمندان است.
شايد حالا كه به واسطه كرونا، خانه هنرمندان فعاليتهايش تقريبا تعطيل شده و براي رسيدن به كرسيها، ديگر نيازي به حمايت هنرمندان نباشد، دوران بازگشت به ايام ساختمان- خيابان- ساختمان فرا رسيده و در ذهن بعضيها لزومي براي گرد هم آمدن هنرمندان و اينكه خانهاي داشته باشند، نيست.