• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4742 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۴ شهريور

مرد اخلاق و اخلاص يعني حاج داوود كريمي

جعفر كريمي

حاج داوود را مردي از تبار اوليا ديدم. اين گفته يكي از پزشكان معالج حاج داوود در آلمان بود. به من گفت، سوال كرد كه نظر شما چيست، من در پاسخ آقاي پروفسور نجابت كه به گفته حاج داوود واقعا اسم با مساعي داشت زيرا اسم پروفسور با رفتار و اعمال ايشان كاملا مطابقت داشت و مي‌توان گفت آقاي نجابت كه انسان صادق، نجيب و به معناي واقعي يك مسلمان آزاده كه مدت 28 سال بود در آلمان زندگي مي‌كرد و به قدري شيفته حاج داوود شده بود كه هر شب حداقل يك تا دو ساعت بعد از اتمام كار به اتاق حاج داوود مي‌آمد و صحبت مي‌كرد و هميشه يك جلد قرآن در جيب دكتر(پروفسور نجابت) بود در بعدازظهر روز تاسوعاي سال 82 (11 اسفند) به اتاق حاج داوود آمد و گفت، حاجي تاريخ عمل را از 14 اسفند به 12 اسفند مي‌خواهم تغيير دهم و شما را روز عاشورا عمل كنم البته اين عمل دوم شماست و خودت هم مي‌داني كه رفتني هستي اگر خدا نكرده عمل موفقيت‌آميز نبود لااقل روز عاشورا به مقتدايت مي‌رسي، شما آماده هستي؟ حاج داوود با لبخند هميگشي گفت، آقاي نجابت دست شما را مي‌بوسم و آماده هستم كه پروفسور دستورات لازم را به مسوول بخش داد تا حاجي را براي فردا آماده كنند و من هم همان ساعت با برادرم حاج محمد تهراني تماس گرفتم و قرار گذاشتيم كه فردا قبل از حركت هيات در روز عاشورا تلفني با تهران ارتباط برقرار كنيم و حاج داوود براي بچه‌هاي هياتي كه خودش در سال 1345 تاسيس كرده و حالا به دست جوانان محله ورزشگاه خيابان شهيد رجايي(نازي‌آباد) اداره مي‌شود، پيام دهد كه در روز عاشورا قبل از داخل شدن حاج داوود به اتاق عمل من ارتباط تلفني برقرار كردم و با بلندگو هيات به مدت حدود كمتر از 10 دقيقه حاج داوود براي بچه‌هاي هيات صحبت كرد و پيام فرستاد و درخواست التماس دعا كرد كه به گفته دوستان در تهران بسيار حزن‌انگيز و زيبا و دلنشين بود و وقتي كه در اتاق عمل بود به گفته پروفسور نجابت، حاج داوود در طول دوران بيهوشي، زمزمه زيارت عاشوراش قطع نمي‌شده. بعد از عمل، پروفسور نجابت به من گفت كه وضعيت حاج داوود بسيار وخيم است ان‌شاءالله به هوش مي‌آيد و به شما توصيه مي‌كنم زودتر بليت برگشت را جلو بيندازيد و به ايران برگرديد چون مدت كوتاهي دوام نخواهد آورد زيرا شبكه عصبي حاج داوود ويران شده... . او گفت حاج داوود قبل از عمل كه بيهوش شود، شروع به خواندن زيارت عاشورا كرد و در طول مدت بيهوشي كامل زمزمه مي‌كرد و پروفسور به شدت تحت تاثير قرار گرفته بود و زماني كه 25/12/82 ما بيمارستان از شهر بن آلمان را به قصد فرودگاه كلن ترك مي‌كرديم ايشان ويلچر حاج‌ داوود را هل مي‌داد و داخل آمبولانس گذاشتيم و ايشان تا فرودگاه همراه ما آمد و به من گفت، ديدي موقع ترك بيمارستان اين پرستاران چگونه براي برادرت ناراحت بودند. پرستارها از كشورهاي مختلف در بيمارستان بن مشغول كار بودند. پروفسور مي‌گفت اخلاق و منش و رفتار حاج داوود طوري روي كادر بخش اثر گذاشته كه من در طول 28 سال خدمت در اين بيمارستان تاكنون نديده‌ام. من در يكي از شب‌هايي كه در بيمارستان كنار حاج داوود بودم مثل هر شب صحبت‌هاي فراواني مي‌كرديم كه آن شب از رفتار پروفسور حميد قدسي كه يك دهه قبل هنگامي كه حاج داوود بعد از 118 روز زندان انفرادي در سال 72 آزاد شد و من به اتفاق سردار پروفسور قدسي، حاج داوود را در بيمارستان سميه تهران بعد از دو روز از آزادي‌اش معاينه كرد و از حاج داوود خواست كه از روي يك طناب پلاستيكي كه كف اتاق معاينه پهن كرد و گفت از روي طناب به صورت گردو شكستم راه برود و حاج داوود نتوانست و زمين خورد مجدد او را معاينه و به چشم‌هاي حاج داوود نگاه كرد و گفت آقاي كريمي چند روز است كه نخوابيده‌ايد. حاج داوود مظلوم و با اخلاق گفت چطور مگه. پروفسور قدسي گفت لطفا به سوال من جواب بدهيد، حاج داوود گفت با اين دو روز كه در منزل هستم 37 روز قبلا با اين دو روز 35 روز است كه نتوانسته‌ام بخوابم كه ايشان گفت چرا با شما كه جزو خدمتگزاران اين نظام هستيد اين‌گونه برخورد كرده‌اند سپس اقدام به درج نسخه كرد و به من داد و گفت اگر اين قرص‌ها را نتوانستي تهيه كني به حسن آقا(برادر پروفسور) بده تا من بگم از امريكا براي شما بفرستند كه من با سفارش پروفسور، قرص‌ها را از داروخانه وابسته به ارتش در ميدان حر تهيه كردم و اما در طول مدت همراهي در آلمان يك شب از حاج داوود در مورد روز معاينه پروفسور قدسي و علت بي‌خوابي ايشان در طول مدت زندان انفرادي كه 37 روز موفق به خوابيدن نشده بود، سوال كردم حاجي با تبسم هميشگي گفت، آقا جعفر از گذشته سوال نكن بايد به آينده نگاه داشته باشيم، اگر خدا قسمت كرد و  من خوب شدم به محض رسيدن به ايران پيش حاج علي‌آقا(منظورم شمخاني وزير وقت دفاع) خواهم رفت و مي‌گويم كه ما بايد براي جمهوري اسلامي يك مانيفست جديد بنويسيم تا همه مسوولان نسبت به اصلاح رفتارهاي خود تجديدنظر كنند چرا امروز بايد امثال آقاي اكبر گنجي در بازداشت باشند اين كارها اشتباه است چرا جامعه اسلامي ما بايد اين تعداد بچه‌هاي فراري(دختر و پسر) از خانواده داشته باشد. اين اعمال و رفتار ما با جامعه اسلامي كه عنوان مي‌كنيم، همخواني ندارد. اگر اصلاح نشود، انقلاب به بي‌راهه مي‌رود و به فروپاشي نزديك مي‌شويم زيرا رفتار و كردار ما باعث جدايي مردم از انقلاب مي‌شود و خون شهدا پايمال خواهد شد. متاسفانه ما امروز شاهديم كه انقلاب و مسوولان نظام چقدر با مردم فاصله گرفته‌اند و فساد و اختلاس چگونه به سيستم كشور نفوذ كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون