«اعتماد» از معيشت رو به وخامت اصناف و حِرَف مختلف هنرهاي نمايشي گزارش ميدهد
مفتي عقل در اين مساله لايعقل بود
بابك احمدي
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در بازه چند ماهه تعطيلي سالنهاي تئاتري يا به قولي، خاموشي كامل چراغ فعاليتهاي فرهنگي (بخوانيد بيكاري جمع پرشماري از مردم) هيچ گزارش آماري دقيقي در خصوص تعداد هنرمندان و گروههاي تئاتري بيكارشده منتشر نكرد. البته با در نظر گرفتن تعلل دولت در زمينههاي گوناگون حمايتي، غيبت آمار و اطلاعات چندان هم دور از ذهن نبود چون انديشهاي كه در رسانهها اعلام ميكند «چراغ فعاليتهاي فرهنگي در دوران كرونا خاموش نشد» نيازي به جستوجو و اهميت دادن به جمعيت بيكاران ندارد. بماند كه مديران فرهنگي و قانونگذاران مملكت، اصلا حرفه بازيگري، نويسندگي، كارگرداني يا طراحي چهره، صحنه و لباس را شغل محسوب نميكنند.
همزمان، در بحبوحه افزايش افسارگسيخته قيمت كالاهاي اساسي و ادامه شرايط ويروسي، گروهي از هنرمندان كشور (مانند اقشار ديگر)، به سختي زير فشار مالي روزگار سپري كردند؛ قشري كه چون كارمند دولت نيست، در هر وضعيتي دريافتي و درآمد ثابت ماهيانه ندارد. از طرفي دستش از ارقام چندصد ميليوني و چند ميلياردي سينما و تلويزيون و شبكه نمايش خانگي كوتاه است. تن به هر كاري نميدهد يا به اين دليل كه توليد آثار تئاتري (كمتر) و سينمايي (بيشتر) در قرق چند چهره محدود هنرمند و يك گروه خاص سرمايهگذار است، در سال بيش از چند نوبت محدود شغل ندارد. اين تازه مثالي است درباره بازيگران؛ تصور كنيد با طيف گستردهاي از طراحان صحنه (به تبع دستياران و عوامل اجراي صحنه)، طراحان چهرهپرداز (و دستياران)، طراحان نور، لباس، نويسنده، كارگردان، مسوولان فني و غيره طرف هستيم. جمعيتي كه روح كارمندان وزارت ارشاد و شخص وزير هم خبر ندارد طي هفت ماه اخير چگونه روز را به شب رساندهاند. فقط به يك دليل ساده كه در ادامه گزارش از زبان هنرمندان تئاتر بيان ميشود، «حقوق كارمندان دولت هر ماه و به صورت ثابت از محل بودجه عمومي واريز ميشود»، اينها وام و تسهيلات ميگيرند و عمدتا حق مسكن و بيمه و بن خريد كالاي اساسيشان نيز از پيش در فيش حقوقي منظور است.
به اين ترتيب و به گواه نظر جامعه هنري، وزارت عريض و طويل فرهنگ و ارشاد اسلامي پس از شروع بحران، آمادگي و حميت لازم را براي برخورد با مساله كرونا نداشت، در نتيجه جز يكي دو توييت يا يكي دو درخواست از معاونان رييسجمهور اتفاق خاصي رخ نداد و نتيجه عملي گفتوگوها پشت درهاي بسته اتاق جلسات وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و معاونانش باقي ماند. (مشابه جلسهاي كه در روزهاي پيش از پايان سال 98، بدون دعوت از مدير كل هنرهاي نمايشي - نماينده جامعه تئاتري- و با حضور معاون امور هنري در وزارت ارشاد برگزار شد) بنابراين در شرايطي كه پرداختن به وضعيت معيشت هنرمندان و نگارش گزارش در اين باره به وجود اطلاعات دقيق نياز دارد، راهي نداريم جز اينكه براي روشن كردن نقاط تاريك به آنچه در رسانهها بازتاب يافته مراجعه كنيم. به ويژه پس از آنكه معاون امور هنري چند روز پيش، در جريان مراسم افتتاح يك سالن تئاتري در مكاني كاملا تجاري، به آمار جالب توجهي اشاره كرد.
دوشنبه هفته گذشته، مجتبي حسيني معاون امور هنري وزارت ارشاد به اتفاق جمعي از همراهان خود، براي افتتاح سالنهاي تئاتر مجتمع تجاري ايران مال راهي غربيترين منطقه پايتخت شد. سفري حدودا پنجاه دقيقهاي به نقطهاي در سي كيلومتري دفتر محل كارش. اين مسافرت درونشهري درست در شرايطي رخ داد كه معاون امور هنري (و البته وزير ارشاد) تا اين لحظه در هيچيك از سالنهاي تئاتر غيردولتي ديده نشده و طبيعتا از وضعيت رو به وخامتِ مجموعههاي فرهنگيِ غيرتجاريِ دو خيابان آنطرفتر از ساختمان محل كار خود بيخبر است.
حسيني در مراسمي كه با حضور مهدي افضلي، مدير عامل كنونيِ «بنياد فرهنگي هنري رودكي»، قادر آشنا «مدير كل هنرهاي نمايشي» و سه چهره هنري برگزار شد، در زمينه وضعيت صدور مجوز و فعاليت نمايشي در سالي كه گذشت عدد و رقم داد. «در سال گذشته ۶۴۱۵ عنوان تئاتر مجوز اجرا گرفته و بيش از ۹۹هزار اجرا به روي صحنه رفته است، در چنين شرايطي حدود ۱۸هزار نفر از هنرمندان تئاتر موفق شدند در يك اثر مشاركت داشته باشند، اما تعداد فعالان، هنرآموختگان و كساني كه در آموزشگاهها مسلط شده و مهارت تئاتري پيدا كردند حداقل ۵برابر تعدادي است كه موفق شدند در آثار هنري مشاركت داشته باشند، اين نشان ميدهد كه ما در اجراي تئاتر با كمبود فضا روبرو هستيم بنابراين بايد تعداد سالنها و عرصههاي اجرا ما متناسب با نيروي انساني باشد كه آموزش ديده است.»
با اين حساب، درباره رقمي معادل 90 هزار نيروي آماده فعاليت هنري در سراسر كشور صحبت ميكنيم كه به واسطه شرايط ناشي از كرونا و در نتيجه تعطيلي سالنها يا «فقدان زيرساخت لازم» بيكار ماندهاند. اگر در نظر بگيريم، هر يك از اين 6415 عنوان نمايش كه طي سال گذشته مجوز دريافت كردهاند بين 3 تا 5 عضو داشته باشند (درحالي كه بعضي نمايشها با گروههاي افزون بر 10 يا20 نفر روي صحنه ميروند) متوجه خواهيم شد رقم مورد نظر چندان هم غيرواقعي نيست. براساس اطلاعاتي كه روابط عمومي «خانه تئاتر» در اختيار «اعتماد» گذاشته اين تشكل به تنهايي چيزي بالغ بر 3562 عضو دارد كه افراد صاحب تجربه يا داراي رزومه قابل اعتنا در زمينه نمايشي را شامل ميشود. اگر به اين آمار جمعيت بيعلاقه به عضويت در تشكيلات صنفي، گروههاي فاقد رزومه لازم براي عضويت در انجمنهاي چندگانه «خانه تئاتر» و جاماندگانِ دور از مركز را نيز اضافه كنيم، رقم به ميزان چشمگيري افزايش مييابد.
ششم آذر سال گذشته، يكي از خبرگزاريهاي رسمي كشور در گزارشي به تحليل پارهاي ارقام منتشر شده از سوي معاونت امور هنري وزارت فرهنگ ارشاد اسلامي پرداخت. در اين گزارش اطلاعات حداقلي وجود داشت كه براي ادامه گزارش راهگشا به نظر ميرسد. «در سال 1396 به ازاي 101هزار و 888 نوبت اجرا، 6930 نمايش متفاوت روي صحنه رفته است. يعني سهم هر اجرا بهطور متوسط برابر با 14.7 نوبت اجراست. اين رقم در سال 1397 با افت چشمگيري مواجه شده است. در اين سال به ازاي 85هزار و 977 نوبت اجرا، 7198 نمايش متفاوت روي صحنه رفته است. به عبارتي توليد تئاتر برخلاف رقم اعلامي با 20درصد كاهش نسبت به سال 96 روبرو بوده. البته جدول نمايشهاي مجوز گرفته به تفكيك اعلام نشده اما ميتوان حدس زد جلسات نمايشنامهخواني يا حتي اجراهاي محيطي نيز در اين زمينه به آمار ارشاد اضافه شده است.»
براين اساس، گروههاي تئاتري كشور در سال 97 معادل 85 هزار و 977 نوبت نمايش اجرا رفتهاند (كه البته به معني حضور 85 هزار گروه روي صحنه نيست)؛ معاون امور هنري هم كه در آخرين اظهارات خود گفته سال گذشته 6415 مجوز اجرا صادر شده، پس به سادگي ميتوان پيشبيني كرد آمار اجراها و هنرمنداني كه ظرف شش ماه ابتدايي سال 99 موفق به فعاليت هنري و احيانا كسب درآمد از اين محل شدهاند، سقوط آزاد فاجعهباري را نشان خواهد داد؛ چيزي نزديك به صفر.
الهام شعباني از جمله هنرمنداني است كه همزمان به عنوان طراح لباس و بازيگر با گروههاي نمايشي همكاري ميكند. نظر او را به عنوان نماينده طراحان لباس تئاتر جويا شدهايم و پرسيدهايم در نتيجه تعطيلي سالنهاي نمايشي، چه ميزان خسارت ديده و اصولا از مسوولان انتظار حمايت داشته يا نه. «بعد از اين همه سال كار، در چند ماه اخير حتي يك ريال هم از تئاتر درآمد نداشتم. تازه در نظر بگيريد اداره كل هنرهاي نمايشي سال گذشته جلوي نمايشم را گرفت و حدود 50 ميليون تومان ضرر مالي به من زد. آقاي كرمي گفت نمايش را سال بعد اجرا كن! و قرار شد خسارت مادي وارده را هم جبران كنند. در نهايت نوبت اجرا در تئاترشهر تعيين شد كه به دليل شيوع كرونا نتوانستيم كار را روي صحنه ببريم. حالا در اين شرايط نه از جبران خسارتي كه خودشان به من وارد كردند خبري هست، نه به چند ماه بيكاري ما توجه ميكنند. تازه من شانس داشتم كه موفق شدم به عنوان طراح لباس با يك سريال قرارداد ببندم و هزينههاي جاري زندگي را بپردازم بچههاي ديگر شايد همين امكان را هم نداشته باشند. حالا جانشين شهرام كرمي از اول سال چندبار آمده ببيند آن دسته از بچههاي تئاتر كه امكان كار در سريالها و فيلمهاي سينمايي ندارند، چطور زندگي ميكنند؟ آقايان وزارت ارشاد از اولين روز قرنطينه و شروع كرونا حقوق ماه به ماهشان را گرفتهاند و به اين جمعيت بيكار اهميت نميدهند. من سال گذشته جزو پركارترين طراحان لباس و بازيگري بودم ولي تا امروز كه هفت ماه از سال گذشته، يك ريال از تئاتر درآمد نداشتم. آقايان وزارت ارشاد هيچوقت به فكر ما نيستند. من اگر غير از بازيگري حرفه ديگري بلد نبودم امروز بايد چه كار ميكردم؟ كاسه گدايي دست ميگرفتم؟»
كانون كاركنان فني هنري «خانه تئاتر» در تهران 140 نفر عضو دارد كه از خياطان و نورپردازان گرفته تا نجاران، آهنگران، كلاهدوزان و غيره را شامل ميشود. حسين طاهربخش رييس هياتمديره كانون، در شرح خود از وضعيت اعضا در دوران تعطيلي سالنها به نوعي گفتههاي شعباني را تاييد ميكند. «از اسفند ماه گذشته و شروع كرونا، آن دسته از اعضاي كانون كه به صورت پروژهاي با گروهها و سالنها همكاري ميكردند با مشكلات بسيار زيادي مواجه شدند. به هرحال يك عدهاي كارمند و حقوقبگير دولت هستند ولي يك دكورسازِ پروژهاي يا آهنگر فقط با گروهها همكاري ميكند كه با شروع كرونا ديگر شغل ندارد. براي نمونه خودم را مثال شاهد ميگيرم؛ من كارگاهي داشتم كه بايد بابت اجارهاش در ماه چهارميليون تومان ميپرداختم، يك ميليون تومان بابت آب، برق، گاز و ماليات هزينه ميشد و چهارنفر نيرو هم داشتم كه بايد به هركدام بين 2 تا 3 ميليون تومان حقوق ميدادم. اين كارگاه در وضعيت پيشآمده در خردادماه تعطيل شد؛ چرا؟ چون تعطيلي براي صاحب ملك معنا ندارد و فقط اجاره ميخواهد.»
او ميگويد شايد در ماههاي ابتدايي سال كورسوي اميدي وجود داشت، اما از اين به بعد با قرمز اعلام شدن وضعيت تمام كشور «اميدها نقش بر آب شده» چون ممكن است كرونا تا بهمن سال آينده ادامه پيدا كند. «چرا دولت كنار ميكشد و بنياد مستضعفان بايد بيايد به هنرمندان كمك كند؟ الان وضعيتي داريم كه عدهاي به شكل نگرانكننده در تنگنا قرار گرفتهاند.» طاهربخش پيشبيني ميكند با افزايش هزينههاي ساخت دكور «گروهها هر چه بيشتر به سمت حذف دكور حركت كنند» كه به قيمت بيكاري طولانيمدت نيروهاي فني تمام خواهد شد. «از وزارت ارشاد، تامين اجتماعي، وزارت كار و هر نهاد ديگري خواهش ميكنم به وضعيت فعالان فني هنري توجه كنند.»
عليرضا ميرانجم كه در زمينه طراحي نور فعاليت ميكند در اين باره به «اعتماد» ميگويد «نمايش ما روي صحنه بود كه سالنها تعطيل شدند و اين اولين ضرر مالي است. بعد از آنكه وضعيت بيكاري حاكم شد، اگر كسي توانست مثلا پروژه سينمايي بگيرد باز ميزاني درآمد كسب كرد ولي افراد زيادي چنين امكاني ندارند. در طول اين هفت ماه از وزارت ارشاد هيچ خبري نبود ولي گاهي از طرف صنف بحث وام مطرح ميشد كه يا پيشنيازهاي سخت داشت، يا مبلغ به قدري نازل بود كه به هيچ دردي نميخورد. حتي بعيد ميدانم همان هم به دست ما ميرسيد.»
حميدرضا نعيمي نيز مدتي پيش درباره وامهايي كه قرار بود به هنرمندان تئاتر اختصاص يابد، گفت «در اين سالها مركز هنرهاي نمايشي و ساير نهادهاي مسوول در زمينه معيشت هنرمندان هيچ قدم درست و درماني براي هنر و هنرمندان برنداشتهاند. در ماجراي كرونا هيچ هنرمندي تاكنون ريالي وام دريافت نكرده است. اين وامها و تخصيص اعتبارها صرفا در حرفها و گفتههاي مسوولان است. در صورت اعطاي وام نيز سوال اين است كه آيا وام كوچك كفاف هفت ماه زندگي يك خانواده را خواهد داد؟» و احتمالا بايد پرسش ديگري را هم به پرسشهاي اين كارگردان تئاتر اضافه كنيم؛ «گيرم وام بزرگ هم پرداخت شود، فرد بيكار چگونه بايد اقساط 12 تا 18 درصدي اين وام را بپردازد؟»
ششم مرداد ۱۳۹۹، هياتمديره و مديرعامل با قادر آشنا مدير كل هنرهاي نمايشي جلسهاي فوقالعاده برگزار كردند و هياتمديره در اين جلسه ۳ ساعته، ضمن شنيدن گزارشي درباره گروههاي متضرر، بيانيهاي پيرامون مطالبهگري و بيان اوضاع نامناسب معيشتي جامعه بزرگ تئاتر ايران صادر كرد. «بيشك خسارتهاي ناشي از شيوع ويروس كرونا مختص همگان بوده و جامعه تئاتر خود را تافته جدا بافته از ديگران نميداند اما در شرايطي كه تقريبا همه حرف و صنوف (با سختيها و ناآراميها و با وجود سوداگراني كه در اين شرايط بحراني و مرگبار دست از اختلاس و تضييع حقوق ملت برنميدارند) به كار و فعاليت مشغول شدهاند، سكوت و بيتوجهي دولتمردان به تئاتر به هيچوجه پذيرفتني نيست. چگونه ميشود كه دولت براي همه امور و مشاغل، خود را موظف به برنامهريزي بداند اما از سرنوشت و آينده كاري جامعه فرهيخته تئاتر غافل باشد؟ خانه تئاتر، ضمن همياري و همكاري با اداره كل هنرهاي نمايشي و ديگر نهادها و سازمانهايي كه بتوانند بخشي از مشكلات زيربنايي و ساختاري تئاتر كشور را برطرف كنند از دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مطالبات بحق و مشروع هنرمندان تئاتر را خواستار است.»
بيانيه «خانه تئاتر» درحالي منتشر شد كه مسوولان وزارت ارشاد و دولتمردان پيشتر نيز اخطارهايي در اين باره دريافت كرده بودند، اما تا لحظه نگارش اين گزارش همچنان هيچ اتفاق خاصي رخ نداده و مسوولان گام ملموسي در جهت كاهش سختيهاي جامعه تئاتري برنداشتهاند. در نتيجه كوتاهي دولت و بيخيالي بعضي مديران شرايط دستاندركاران هنرهاي نمايشي در تمام زمينهها روز به روز وخيمتر ميشود.
سخني با مدير جوان
در پايان ميماند تذكري به مدير جواني كه در مراسم افتتاحيه سالن تئاتر از توجه هميشگي تجار ايراني به فرهنگ و هنر گفت و حسين ملِك، معروف به «حاج حسينآقا ملك»، موسس كتابخانه ملك را شاهد مثال خود گرفت. تاجر و سرمايهداري كه نسل اندر نسل در ميان تجار بانفوذ تبريز شناخته شدهاند. پدرش مرحوم حاج محمدكاظم «ملكالتجار» از بازرگانان صاحبنام ايران و پدربزرگش آقامحمدمهدي تبريزي، از دوستان نزديك ميرزا تقيخان اميرنظام «اميركبير» بود كه سراي امير در بازار تهران را به احترام او بنا كرد. قدرت و نفوذ پدربزرگ حسين خان ملك در ميان تجار و سياستمداران عهد قاجار به حدي بوده كه نقل است اميرنظام صدهزار تومان از او قرض گرفت تا ناصرالدين ميرزا (ناصرالدينشاه) را براي نشستن بر تخت شاهي راهي تهران كند. حالا مقايسه كنيد با ملكي كه معاون وزير براي افتتاح سالن تئاتر در آن از مركز شهر به غربيترين نقطه مسافرت ميكند. مكاني تجاري كه به گواه گزارشهاي منتشرشده، براي ساخت آن چيزي بيش از 32 هزار ميليارد تومان از بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران استقراض شده و اين يعني چاپ اسكناس و تزريق نقدينگي به بازار و افزايش تورم در جامعه؛ عاملي كه در نتيجهاش اصناف گوناگون فرهنگي و غيرفرهنگي از كار افتادهاند و فشار اقتصادي روي دوش مردم را چند برابر كرده. همواره خواندهايم، مطالعه دقيق تاريخ چراغ راه آينده و موجب جلوگيري از تكرار تجربههاي اشتباه گذشته است. حالا بايد به اين گزاره تكملهاي اضافه كنيم كه مطالعه تاريخ در مديريت صحيح امروز نيز به مديران جوان ياري ميرساند. حداقل اگر شيوه مديريت در جنگ هشتساله را هم به درستي مطالعه ميكرديد، امروز در مراقبت از جامعه هنرمندان و فعالان تئاتر چنين مغلوب نميشديد.