هيپنوتيزم و جنايت
مرتضي ميرحسيني
سابقه استفاده از هيپنوتيزم در حل پروندههاي جنايي به چند دهه قبل برميگردد و بيشتر از هر كشور ديگري در امريكا رايج است. امروز درباره يك نمونه از آن مينويسم. سپتامبر 1983 در چنين روزي در شهر بلويو ايالت نبراسكا، جسد مثله شده پسرك 13 سالهاي به نام دني ابرل را كه كارش پخش روزنامه بود، پيدا كردند. از جسد طنابپيچ شده پسرك معلوم بود كه چند بار چاقو خورده و زير شكنجه جان داده است. جستوجوي افبيآي براي كشف ماجرا و پيدا كردن قاتل هيچ نتيجهاي نداشت. هنوز تحقيقات افبيآي درباره قتل ابرل ادامه داشت كه جسد پسر نوجوان ديگري، اين بار 12 ساله به نام كريستوفر والدن در اعماق جنگلي حوالي بلويو پيدا شد. ماموران افبيآي در جستوجوي منشا طناب به جايي نرسيدند، اما سر وكله مردي پيدا شد كه مدعي بود والدن را كمي پيش از گم شدن، همراه مرد جواني ديده، اما ميگفت خاطراتش از آن روز محو و مبهم است. از اينرو با پيشنهاد ماموران براي هيپنوتيزم و بررسي لايههاي عميقتر ذهنش موافقت كرد تا شايد آن صحنه و چهره مرد جوان همراه والدن را به ياد بياورد. البته نتوانست تصوير واضحي از آن مرد جوان ارايه كند، اما يك سدان برنزي رنگ و 7 شماره مجزا از هم و بدون ترتيب خاص را به ياد آورد. اما بررسي بيشتر نشان داد كه حداقل هزار خودرو در نبراسكا با آن مشخصات وجود دارد و اطلاعات به دست آمده از هيپنوتيزم، فعلا كمكي به حل پرونده نميكند. ماجرا ناتمام ماند تا اينكه چند ماه بعد، مدير يكي از كودكستانهاي آن شهر مرد مشكوكي را در خيابان روبهروي محل كارش ديد و مشخصات او و پلاك خودرويي را كه سوارش بود به پليس گزارش كرد. پيش از رسيدن پليسها، مرد مشكوك رفته بود. اما پليس رد پلاك خودرو را زد و آخرين اطلاعات ثبت شده از آن را پيدا كرد كه به يك دلال خودرو ميرسيد. دلال گفت كه خودرويي با اين مشخصات، قرضي در اختيار جان ژوبرت 20 ساله است. خودرو سدان برنزي بود، اما فقط 2 شماره از پلاك آن با 7 شمارهاي كه شاهد هنگام هيپنوتيزم به ياد آورده بود، مطابقت داشت. البته همين هم براي پليس كافي بود. ژوبرت را گير انداختند. ژوبرت را با اتهام به قتل به زندان انداختند و دادگاهي كردند. دادگاه، ژوبرت را براي هر سه قتل مجرم شناخت و حكم به مرگ او داد. سال 1996 او را روي صندلي الكتريكي نشاندند و اعدامش كردند.