اخيرا براساس اخباري كه از حصر منتشر ميشود به نظر ميرسد كه گشايشهايي در حال وقوع است. كنار اين اخبار برخي شنيدهها حاكي از آن است كه گشايشهاي سياسي- احتمالا در زمينه حصر- تا چند ماه آينده خواهيم داشت. اساسا به نظر شما با توجه به شرايط موجود اين امكان وجود دارد و رفع حصر را تا چند ماه آينده محتمل ميدانيد؟
حصر از ابتدا با واكنشهاي منفي اجتماعي روبهرو بوده است. اوايل انقلاب هم مسائلي پيش آمد و برخوردهايي صورت گرفت اما آن زمان اينگونه اقدامات پشتوانه مردم هم داشت. مثلا اقداماتي كه در مورد آيتالله شريعتمداري، گروه خلق مسلمان يا حتي مجاهدين خلق انجام شد تا حدودي مردم پشت تصميمات حاكميت و نظام ايستادند و از اين اقدامات حمايت كردند اما حصر آقايان موسوي و كروبي و خانم رهنورد به هيچ وجه پشتوانه اجتماعي و مردمي قوي نداشت. ممكن است گروههايي چون بسيج يا نيروهاي نزديك به آنها يا برخي گروهها از اين اقدام حمايت كنند اما به صورت عمده اين حمايت وجود ندارد. ضمن اينكه حصر در يك زمان بحران ايجاد شد. ممكن است آن زمان هم تصميمگيران به دليل شرايط امنيتي اين تصميم را از منظر امنيتي توجيه ميكردند و ميگفتند كه براي فروكش كردن بحران اين كار را كرديم اما تداوم آن و ادامهدار شدنش كاملا غيرموجه و غيرانساني بود. به هر حال هر جرمي، مجازاتي دارد كه بايد متناسب با يكديگر باشد اين در حالي است كه تاكنون نه دادگاهي تشكيل شده نه جرمي مطرح شده و نه اقدام قضايي انجام شده كه به خاطر آن قريب به ۱۰ سال حصر تداوم داشته باشد. حصر، تصميمي بود كه از نماز جمعه درآمد. آقاي جنتي در نماز جمعه اين موضوع را مطرح كرد و بلافاصله هم اين اتفاق افتاد. قطعا تداوم حصر هم به ضرر نظام است و هم از نظر انساني ظلم محسوب ميشود. ۳ نفر محصورين هم از خدمتگزاران انقلاب و جمهوري اسلامي بودهاند. شخصيتي چون مهندس موسوي كه سالها از مديران ارشد رده بالا بوده است همين الان هم ميتواند ناجي كشور باشد. بنابراين اميدوارم اين علايم و اخباري كه وجود دارد به رفع حصر منجر شود. همين الان هم شاهد برخي اظهارنظر از اصولگرايان هستيم كه خواهان تجديدنظر در حصر هستند و اميدوارم بخش عقلايي اصولگرايان هم پشت اين ماجرا بايستند و با رفع حصر همراهي كنند.
برخي معتقدند به جز موضوع رفع حصر، احتمال دارد دولت با نزديك شدن به ماههاي پاياني دست به ايجاد گشايشهاي سياسي ديگري هم بزند. با توجه به مجموعه شرايط اجتماعي، اقتصادي و سياسي به نظر شما چنين تحليلي درست است؟ امكان ايجاد گشايشهاي سياسي وجود دارد يا اساسا هيچ نشانهاي مبني بر اين تصميم در رفتار دولت مشاهده ميكنيد؟
به نظر من دولت در ايجاد گشايشهاي سياسي چندان نقشي ندارد. اين مسائل حاكميتي است. براي نمونه اگر قرار باشد، محدوديتهاي انتخاباتي كمرنگ شود تا تجربه اسفند ۹۸ تكرار نشود و انتخابات آزاد برگزار شود، مسالهاي خارج از اختيار دولت است. اين موضوع از اختيار حاكميت و مرتبط با شوراي نگهبان كه زير نظر رهبري قرار دارد، است يا آن استراتژي هميشگي مقام معظم رهبري مبني بر تامين مشاركت حداكثري ميتواند تاثيرگذار باشد به اين معنا كه به دليل كاهش چشمگير مشاركت در انتخابات اسفند ۹۸ اين دغدغه براي حاكميت به وجود آمده باشد در نتيجه براي افزايش مشاركت دست به اقداماتي بزند. با اين حال اين تصميم هم الزاماتي دارد. يكي از الزاماتش اين است، گرههايي كه در جامعه وجود دارد- مثل همين حصر- باز شود. در مردم اميد ايجاد شود كه نظام خواهان تغييرات است. در مردم اميد ايجاد شود كه مردم ميتوانند، كانديداي مورد نظر خودشان را داشته باشند و به خاطر آن پاي صندوقهاي راي حاضر شوند.
در واقع شما تاكيد داريد كه تمام گشايشهاي سياسي در اختيار حاكميت و نه دولت است. در اين شرايط راي دادن براي بخشي از بدنه اجتماعي و اساسا جايگاه رياستجمهوري بلااثر نميشود؟
بله، قطعا گشايشهاي سياسي در اختيار حاكميت است. بايد از راس نظام سياستي را در نظر بگيرند و اعمال كنند وگرنه نهادهايي كه زيرمجموعه حاكميت هستند، وظيفه خود ميدانند تا جايي كه ميتوانند، مانع ايجاد كنند و از نظر خودشان شرايط را ايمن كنند و ثبات امنيتي ايجاد كنند.
هيچ ارتباطي ميان گشايشهاي سياسي با ظرفيتهاي دولت مستقر يا اساسا نهاد دولت قائل نيستيد؟
خير، موضع آقاي روحاني در جريان انتخابات مجلس يازدهم در اسفند ماه 98 را ببينيد. وقتي شوراي نگهبان رد صلاحيت گسترده را انجام داد، آقاي روحاني با همه محافظهكاري كه از سال ۹۶ پيش گرفتهو به عقبه راي خود بياعتنا شده بود اما گفت اگر اينگونه است كه انتصابات داشته باشيم نه انتخابات! بعد از اين جملات هم بلافاصله با عكسالعمل رهبر انقلاب مواجه شد و مجبور به عقبنشيني شد. دولت و در راس آن روحاني تنها ميتوانست از طريق وزارت كشور يا استانداريها و فرمانداريها و در واقع هيات اجرايي در بررسي صلاحيت كانديداها اعمال نظر كند كه اين كار را هم كرد. ما مشكلي با هياتهاي اجرايي نداشتيم اما وقتي نوبت به هياتهاي نظارت رسيد، اصلاحطلبان با رد صلاحيت گسترده روبهرو شدند. آنها يك جريان سياسي و يك گفتمان سياسي را كلا حذف كردند. اين موضوع نشان داد كه ميخواهند همه چيز يكدست شود.
اگر احيانا در اين چند ماه آينده با گشايشهاي سياسي مواجه شويم، ميتوان چنين برداشت كرد كه يك پروژه سياسي برعهده حسن روحاني گذاشته شده تا در انتخابات ۱۴۰۰ تجربه مشاركت حداقلي انتخابات سال ۹۸ تكرار نشود؟
فكر ميكنم اصل مساله از بالاست. اول بايد اراده حاكميت بر ايجاد گشايشهاي سياسي وجود داشته باشد. اگر ارادهاي باشد بايد زيرمجموعه و نهادهاي قدرت مثل سازمان اطلاعات سپاه و به طور كلي شوراي نگهبان كه در بررسي صلاحيتها نقش دارد، ميتواند در آينده به صورت علني اين تصميم را نشان دهد. البته من مطمئن نيستم آن ۶۰ درصدي كه در انتخابات پيشين حضور پيدا نكردند با وجود گشايشهاي سياسي و كاهش رد صلاحيتها در انتخابات حضور پيدا كنند اما ميتوان اميدوار بود كه ۳۰ درصد ديگري به ۴۰ درصدي كه در انتخابات مجلس شركت كردند، اضافه شود و در نهايت انتخابات رياستجمهوري در سال ۱۴۰۰ دستكم با مشاركت ۵۰ درصدي برگزار شود.
شما تاكيد داريد كه گشايشها بايد از راس نظام صورت گرفته و در استراتژي حاكميت وجود داشته باشد تا محقق شود. در خلال گفتوگو هم بيشتر بر امر انتخابات و آزادي انتخاب تاكيد داشتيد. پيشنهاد شما براي گشايشهاي سياسي براي حوزههاي ديگر چيست؟ به نظر شما گشايشهاي سياسي در چه حوزه يا حوزههايي ميتواند منجر به اميدوار شدن مردم شود و آنها را ترغيب كند كه پاي صندوق راي بيايند؟
اول بايد به اين نكته توجه داشته باشيد كه اصل مساله مردم، موضوعي كه بايد به صورت فوري و اورژانسي به آن رسيدگي شود «معيشت» است. اوضاع اقتصادي به شدت بد است و گرانيهاي افسارگسيختهاي وجود دارد كه به نظر ميرسد، دولت كار را رها كرده است. حتي به نظر ميرسد، كاري از رييس كل بانك مركزي ساخته نيست و او كه دائم به مردم تاكيد ميكرد در بازار ارز سرمايهگذاري نكنيد اخيرا نقلقولي از او شده كه گفته من ديگر كاري به بازار ارز ندارم. در زمينه تورم هم مسوولان وقت حرفي براي گفتن ندارند و دستهايشان را بالا بردهاند. بنابراين اگر مسائل اقتصادي كه بخشي از آن به سياست خارجي ما ارتباط دارد و بخش ديگري به فضاي داخلي اقتصاد كشور، برطرف نشود مردم همچنان دلسرد و نااميد خواهند بود. اگر گشايشي در سياست خارجي حاصل شود، انتخابات امريكا تاثيري در برجام بگذارد، تحريمها كاهش يافته يا برداشته شود و دولت بتواند نفت بفروشد و درآمد كسب كند كه از قبل آن بتواند اصلاحات معيشتي انجام دهد يا ارز كافي روانه بازار كند و قيمت را تعديل كند، ميتوان اميدوار بود. كنار اين اتفاقات، گشايشهاي سياسي هم رخ بدهد و كشور به سمتي برود كه انتخاباتي آزاد برگزار شود، مردم اميدوار خواهند شد.
به جز برگزاري انتخابات آزاد چه پارامترهايي براي ايجاد گشايش سياسي مهم است؟
به نظر من آنچه در حال حاضر براي مردم ميتواند نشانهاي خوب باشد، رفع حصر است. اگر كنار انتخابات آزاد، رفع حصر هم اتفاق افتاد، ميتوان چنين برداشت كرد كه حاكميت ميخواهد، تعديلي به وجود آورد. البته بعد از ۴۰ سال يك عفو عمومي هم لازم است. اگرچه اين عفو عمومي مساله مردم نيست اما گشايش در سياست خارجي گلوگاه نظام است، چيزي كه طاقت مردم را طاق كرده و مردم انتظار دارند، حاكميت اين مساله را حل كند.
با توجه به برخوردهاي امنيتي، احكام قضايي سنگين و اعدام يكي، دو بازداشتي اعتراضات كه با واكنش گسترده افكار عمومي روبهرو شد به نظر شما بحثهاي حقوق شهروندي چقدر براي مردم مهم است؟
مردمي كه گرسنهاند به فكر حقوق شهروندي نيستند. حال امروز ما مصداق اين حديث پيامبر است كه «من لا معاش له لا معاد له» يعني كسي كه معاش و زندگي مادي ندارد، معاد زندگي آخرتي هم ندارد. همچنين براساس هرم نيازهاي مازلو هم تا مردم شكمشان سير نشود و نيازهاي ماديشان برطرف نشود به فكر حقوق ديگرشان نيستند. الان جامعه در حدي مستاصل است كه به فكر هيچ چيز نيست جز اينكه بتواند زندگي خود را بچرخاند و معاش خود را تامين كند. البته كه مسائل حقوق شهروندي نيز اهميت دارد و بخشي از مردم پيگير اين موضوع هستند.