شرايط معيشتي و اقتصادي، آنچنان درگيريهاي جدي براي مردم ايجاد كرده كه گويا بحثهاي مربوط به آزاديهاي سياسي يا حقوق شهروندي در اولويتهاي اول مردم قرار ندارند. با اين حال مطالبهاي چون رفع حصر همچنان در سطح جامعه مطرح ميشود. ازسويي گشايشهايي هم در اين حوزه اتفاق افتاده است. به نظر شما چقدر محتمل است كه رفع حصر اتفاق افتد و پي روي آن گشايشهاي سياسي ديگري نيز رقم بخورد؟
وضعيت جامعه ما به گونهاي است كه از هر گشايش كوچك و بزرگي استقبال ميشود. از سويي تصميمگيران هم بايد از هر گشايشي كه در مسير تامين رضايت مردم و منافع مردم و بازگشت به خواست مردم باشد، استقبال كنند به هر حال ما اكنون با شرايط سخت اقتصادي و اجتماعي روبرو هستيم همچنين با بحران سلامت هم دست به گريبانيم بنابراين بايداز هر گشودگي استقبال كرد. به خصوص اگر اين گشايش در شرايط محصوران باشد كه از شخصيتهاي بزرگ اين كشور بوده و هستند و رفع حصر آرزوي بسياري است تا اين شخصيتهاي بزرگ به زندگي عادي و جامعه بازگردند و از رنج حصر بيرون بيايند. در گذشته هم برخي گامهايي در اين عرصه برداشتهاند و راههايي را باز كردهاند اما اين راه ابتر ماند و بسته شد ولي به هر حال بايد از هر گشودگي در فضاي سياسي استقبال كرد.
اما در مورد عرصه سياست نميتوان هنوز به اين نتيجه رسيد كه گشايش سياسي در راه است. اخيرا آقاي كروبي ديدارهايي داشتهاند كه همين موضوع احتمال رفع حصر را قوت بخشيد اما نميتوان با استناد به اين مسائل به چنين نتيجهاي رسيد كه برنامههايي براي گشايش سياسي وجود دارد. در واقع نميتوان اينگونه استنباط كرد كه ما در عرصه سياسي خصوصا در انتخابات آينده با فضاي بازتري مواجه خواهيم بود. به نظر من هنوز زود است كه اينگونه استنباط كنيم به خصوص كه رفتارها و كنشها همگي عكس اين استنباط را نشان ميدهد. برخي اقدامات از جمله طرح اصلاح قانون انتخابات و انقباضي برخورد كردن با مساله جمهوريت و شرايط انفعالي و تعليق احزاب كشور همگي عكس اين برداشت را نشان ميدهد. همچنين مشكلات معيشتي مردم و مسائل اقتصادي جامعه، نوع نگاهي كه بخشي از نمايندگان مجلس دارند و ايدهها و طرحهايي كه به دنبال آن هستند نيز نشان ميدهد فعلا اولويتي براي گشايشهاي سياسي در حاكميت وجود ندارد. اما به هر حال اميدواريم و آرزو داريم كه اين نوع رويكردها نشانهاي بر گشودگي در عرصه سياسي و البته باقي عرصهها باشد. اگرچه اين روزها بايد به اقدامات كوچك دلخوش بود اما به نظر من براي قضاوت در مورد بازگشت به مسير قانون اساسي، مسير رضايت عمومي و ايجاد فضاي مناسب براي حضور سياستورزان دلسوز زود است و اين موضوع دور از انتظار به نظر ميرسد.
البته براي خروج از بنبست امروز به جز بازگشت به مباني اساسي كه مردم براي آن انقلاب كردند يعني آزادي، جمهوريت، اسلام متكي و مبتني بر حقيقت، حضور حداكثري مردم براي تعيين سرنوشت، توزيع عادلانه ثروت و ... راهي وجود ندارد. اين انتظار كه ما با يكي دو حركت تصور كنيم گشايشي در كار است، نتيجهگيري زودهنگامي است.
اساسا به نظر شما و با نگاهي به مجموعه رفتارهاي حاكميت رفع حصر محتمل است يا خير؟
رفع حصر در برخي بازههاي زماني مطرح شد. پروژه هم تا حدي پيش رفت اما به دلايلي متوقف شد. امروز هم، در چنين شرايطي با توجه به وضعيت جسمي محصورين و شرايط كشور چنين امري محتمل است. به نظر ميرسد امروز نه تنها در ميان اصلاحطلبان تمايل و درخواست رفع حصر وجود دارد بلكه در بخشي از اصولگرايان يا حتي ميان برخي نيروهاي امنيتي كه شرايط كشور را رصد ميكنند، تمايل به رفع حصر وجود دارد و ميخواهند چنين اتفاقي بيفتد. بنابراين اميدوارم چنين اجماعي كه در حال صورت گرفتن است، فرصت رفع حصر را ايجاد كند. احتمال رفع حصر البته به شكل تدريجي بسيار زياد است.
درست است كه تصميمگير اصلي در مورد رفع حصر حاكميت است و اين موضوع مشخصا به دولت ارتباط ندارد با اين حال برخي معتقدند كه عزم جدي در دولت براي رفع حصر وجود دارد تا لااقل اين موضوع در كارنامه سياسي دولت كه اتفاقا درخشان هم نيست، نقطه عطفي محسوب شود. چقدر با اين نگاه همنظر هستيد؟ همچنين پيرو مسائلي كه اخيرا پيش آمده برخي كارشناسان معتقدند كه احتمالا در اواخر دولت حسن روحاني با گشايشهاي سياسي ديگري نيز مواجه خواهيم بود تا به نوعي بازار گرمي براي صندوق راي سال ۱۴۰۰ صورت گيرد. شما با اين نگاه موافقيد؟
در اينكه به هر حال رفع حصر از وعدههاي مهم حسن روحاني بود و البته در اينكه گامهاي مهمي هم در اين زمينه برداشتهشد، ترديدي نيست. با اين حال بايد بدانيم كه در اين موضوع دولت صاحباختيار نيست. همچنين تصور ميكنم اگر دولت بخواهد رفع حصر را به اقدامات خود پيوند بزند و آن را جزيي از كارنامه سياسياش تلقي كند، ممكن است با نتيجه عكس روبرو شود. رقباي آقاي روحاني همانطوركه در اين ۸ سال نشان دادند، مايل نيستند دولت كارنامه موفقي از خود به جاي بگذارد بنابراين اگر بدانند رفع حصر با اين موضوع پيوند ميخورد، شايد موانعي را نيز ايجاد كنند تا اين اتفاق رخ ندهد.
فارغ از حصر اگر فرض را بر اين بگيريم كه دولت در حوزههاي تحت اختيار و امر خود تصميم به ايجاد گشايشهايي بگيرد به نظر شما بايد وارد چه حوزههايي بشود؟
آنطوركه به نظر ميرسد مهمترين بحث امروز اقتصاد است و طبيعي است كه دغدغه اول دولت هم مقوله معيشت و اقتصاد باشد تا بتواند با همكاري ۳ قوه كاري از پيش ببرد و گشايشهاي اقتصادي ايجاد كند. همچنين امروز مردم با بحران سلامت مواجه و با كرونا درگيرند بنابراين اينكه دولت بتواند چنين بحراني را كنترل كند هم از اهميت بسزايي برخوردار است. بنابراين اگر مديريت در دو حوزه اقتصاد و سلامت تحولي ايجاد شود، مردم دلگرم ميشوند. علاوه بر اين با اينكه همه سياست خارجي در اختيار دولت نيست اما اگر در عرصه گفتوگو توفيقاتي كسب و مجوزهايي براي مذاكره اخذ كند هم در افزايش اميد مردم بيتاثير نخواهد بود. در واقع به نظر من دولت بيش از اين براي انجام اقداماتي ظرفيت ندارد.
از سويي طبيعتا چون دولت مجري انتخابات است و در اين زمينه اختياراتي دارد بايد از حداكثر حقوقش براي دفاع از برگزاري انتخابات آزاد و حضور كانديداها با گرايشهاي مختلف، استفاده كند. علاوه بر اين پروژه نيمهكاره حقوق شهروندي نيز بايد پيگيري شود. همچنين به نظر من در اين ماههاي پاياني دولت بايد راه گفتوگوي جدي را اما نه به شكل موسمي با نخبگان عرصه سياسي و اقتصادي باز كند تا ببيند جامعه چگونه ميانديشد.
برخي معتقدند اگر گشايشهاي سياسي هم در اواخر دولت روحاني رخ دهد با توجه به اينكه ماههاي پاياني است و كاركرد تبليغاتي هم ندارد، احتمالا كارويژه محول شده به حسن روحاني و دولتش است تا تنور انتخابات را داغ كند. شما تا چه اندازه با اين تحليل موافق هستيد؟
ما بايد از هر اقدامي كه به مشاركت واقعي مردم كمك ميكند، استقبال كنيم حتي اگر به قول شما يك كارويژه باشد اما بايد يك كارويژه درست باشد نه صرفا استفاده ابزاري چرا كه بعدا دوباره مردم را دچار سرخوردگيها و نااميديهاي عميق ميكند. در واقع اگر اين گشايشها حقيقي باشد و نه مصنوعي و براي ايجاد بازار گرمي، موثر است. طبيعتا به دليل شرايطي كه ما با آن روبرو هستيم بايد از همه ظرفيتها از جمله دولت استفاده كرد تا هم شكاف دولت- ملت كاهش يابد هم نااميدي انباشته تا حدي ترميم شود. چرا كه اگر اين وضعيت تغييري نكند با بحرانهايي مواجه خواهيم بود كه آن بحرانها قطعا نه به نفع ملت است و نه به نفع نظام. بنابراين اگر استفاده ابزاري از دولت نشود و گشايش سياسي تصنعي نباشد اقدام خوبي است. البته مشاركت سياسي و انتخاباتي اقتضائاتي دارد كه بايد به آن توجه شود. الان به نظر نميرسد اين اقتضائات فراهم شدهباشد چه آنكه انتخابات ميان دورهاي مجلس بسيار نگرانكننده بود. اگرچه با نزديك شدن انتخابات ميتوان اميدوار بود كه فضا تغيير كند اما بايد اقتضائات واقعي مشاركت فراهم شود و دولت نقش تزييني نداشتهباشد.