• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4754 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۷ مهر

يازده دوتا يك دارد

اين اتومبيل سهميه، يك پيكان بدرنگ قهوه‌اي بود كه مرحوم اصفهاني هميشه امتناع مي‌كرد و به شوخي مي‌گفت من فقط اتومبيل بالاي چند ميليون (اتوبوس شركت واحد) سوار مي‌شوم تا آنكه بعد از ترورهاي دهه 60 بالاخره مرحوم اصفهاني راضي شد كه آن پيكان بدرنگ را بگيرد و بعد از اتمام دوره اول هم ديگر كانديداي مجلس نشد و آن پيكان را هم فروخت و بين مستمندان و آوارگان جنگ تحميلي قسمت كرد و به گفته خودش از زير دين بيرون آمد. اين وضعيت مردي بود كه كتاب‌هاي «اقتصاد اسلامي به زبان ساده»اش را قبل از انقلاب، بسياري خوانده بودند و البته زندگي و منشش به همان سادگي گفتار كتاب‌هايش بود. انساني به غايت ساده‌زيست كه ساده‌زيستي را پله بالا رفتن از مدارج قدرت نكرد و اتفاقا تا آنجايي كه توانست از كسب قدرت و شهرت پرهيز كرد و در انزوا و گمنامي بدرود حيات گفت و يادم هست كه براي مرگش فقط عمادالدين باقي يادداشتي در روزنامه نوشت.
اما اين سادگي فقط اختصاص به او نداشت. از غذاي مجلس اول گفتم. بارها شده بود كه وقتي در راهروي دور صحن مجلس گفت‌وگويم با بعضي نمايندگان به درازا مي‌كشيد، به دعوت آنها و براي ادامه گفت‌وگو به ناهارخوري مجلس مي‌رفتيم. يادم هست كه بارها غذايي كه آنجا خوردم عدس‌پلو بود. عدس‌پلوي ساده و بدون گوشت. براي نوشيدني هم، آب خوردن در تنگ‌ سر ميز مي‌گذاشتند. دقيقا يادم هست هر روز فقط يك نوع غذا داشتند و همه نمايندگان، همان يك نوع غذا را مي‌خوردند. اما نمايندگان مجلس اول كه بودند؟ مقام رهبري، مهندس بازرگان، دكتر سامي، مرحوم هاشمي رفسنجاني و خيلي‌هاي ديگر مثل اينها. من آن روزها همه آنان را در آن ناهارخوري مجلس مي‌ديدم و با بعضي‌هاي‌شان هم‌غذا مي‌شدم. حالا اما مقايسه كنيم مجلس يازده را با مجلس يك. آن يك عدد يك داشت و اين دو عدد يك دارد. اعضاي مجلسش را باهم مقايسه كنيم و اتومبيل و حقوق و سهميه واكسن و قصه‌هايي كه هر روز مي‌شنويم. گويي فقط در عدد يك، براي نوشتن يازده مشابهند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون