• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4754 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۷ مهر

گفت ‌و گو با آگوستو بوال، بنيانگذار تئاتر سركوب ‌شدگان

آيا تئاتر سياسي مرده است؟

ترجمه: سيد حسين رسولي

آگوستو بوال در 16 مارس 1931 در برزيل متولد شد. او نظريه‌پرداز، كارگردان تئاتر و فعال سياسي بود و توانست نظريه برتولت برشت چپ‌گرا در تئاتر را به مرحله جديدي برساند. او در دانشگاه كلمبيا در نيويورك تحصيل كرد و آنجا با جان گرسنر آشنا شد. گرسنر بود كه برشت و استانيسلاوسكي را به بوال معرفي كرد. بوال در 1955 دو نمايشنامه از كارهاي خودش را براي اولين بار روي صحنه برد. او در 1956 پس از آنكه فارغ‌التحصيل شد، درخواست كار در آرنا تئاتر سائوپائولو را داد. او در آنجا به كارگرداني نمايشنامه‌ها با ديگر دراماتورژها مي‌پرداخت؛ كساني مانند خوزه رناتو كه از بنيانگذاران آرنا تئاتر بود. بوال در آرنا تئاتر شكل‌هاي نويني از تئاتر را تجربه كرد كه پيش از آن هرگز كسي در برزيل نديده بود. از جمله اينكه راه و روش استانيسلاوسكي را براي آموزش و هدايت بازيگران به كار گرفت. او روش‌هاي نظري را با شرايط اجتماعي معاصر تطبيق داد و نوعي تئاتر سياسي و انقلابي را بنيان گذاشت كه بعدها با عنوان‌هايي چون «تئاتر روزنامه‌اي»، «تئاتر كاربردي»، «تئاتر سركوب‌شدگان» و «تئاتر شورايي» مطرح شد. به تازگي هم‌ كتابي با عنوان «آگوستو بوال» به قلم فرنسس ببج در ايران ترجمه شده كه راهنماي بسيار خوبي به نظريه و عمل آگوستو بوال است. نويسنده اين كتاب ديدگاه‌هاي تاريخي، سياسي و اجتماعي بوال درباره هنر تئاتر و رويكردهاي عملي او را در اين زمينه معرفي كرده و نقدهايش به تاريخ تئاتر سياسي گذشته را هم بيان مي‌كند. بوال تئاتر را سلاحي كارآمد مي‌دانست كه در پيشگاه مردم رخ مي‌دهد و با تماشاگران ارتباط بي‌واسطه دارد. يعني اينكه اگر تا كنون از تئاتر به عنوان ابزاري براي سركوب استفاده شده حالا بايد به عنوان سلاحي براي رهايي شود. بوال در 2 مه ‌2009 در ريودوژانيرو درگذشت. به منظور آشنايي بيشتر با اين كارگردان و نظريه‌پرداز تئاتر يكي از آخرين مصاحبه‌هايش انتخاب شد كه به همراه پسرش جوليان به سوال‌هاي مهمي درباره تئاتر سياسي پاسخ مي‌دهد. اين گفت‌وگو در سايت «socialistworker» در دسترس است كه در ادامه ترجمه فارسي آن را مي‌خوانيد.

 

به كساني كه مي‌گويند تئاتر سياسي مرده است چه پاسخي مي‌دهيد؟

بوال: جوليان كتاب بسيار زيبايي نوشته كه در آن جنبش تئاتر عامه‌پسند برزيل را تحليل مي‌كند. اين جنبش از اين نظر فوق‌العاده بود كه تعداد زيادي از مردم را سياسي مي‌كرد اما در عين حال تئاتري از بالا به پايين بود. به عبارت ديگر اين تئاتر عامه‌پسند به مردم مي‌گفت كه چه چيزي بايد بنويسند يا نقاشي كنند. اين جنبش همراه با دستورات بود. امروز ما چنين كاري نمي‌كنيم. به همين دليل بود كه من «تئاتر عامه‌پسند» را به «تئاتر سركوب‌شدگان»(در زبان سياسي ايران، تئاتري براي مستضعفان مي‌شود) تغيير دادم كه بسيار سياسي‌تر از تئاترهاي گذشته است. دليلش اين است كه مردم را تحريك مي‌كند تا فكر و عمل كنند نه اينكه فقط پيامي ساده را دريافت كنند و مانند ماشيني كه كارهاي انساني مي‌كند به زندگي بپردازند. تئاترهاي گذشته دقيقا اينگونه كار مي‌كردند. بنابراين معتقدم، تئاتر و فرهنگ سياسي بسيار زنده‌تر از گذشته است. پيش از اين قابل قبول بود كه به سراغ «پرولتاريا»(كارگران) برويد و بگوييد: «اين كار را بكنيد» يا به كشاورزان روستايي بگوييد:«اين كار را انجام بدهيد». اكنون ما تلاش مي‌كنيم، مردم را برانگيزيم تا آنچه مي‌توانند و آنچه را كه خودشان مي‌خواهند، انجام دهند. جوليان: واقعيت اين است كه بسياري از مردم «مرگ تئاتر سياسي» را جشن مي‌گيرند زيرا فكر مي‌كنند تئاتر سياسي به اندازه كافي خوب نيست يا اينكه بيش از حد جزمي است. اما شما نمي‌توانيد تاريخ را درك كنيد بدون اينكه بدانيد نمايشنامه‌نويساني چون برتولت برشتوسوالد ميرهولد و ولاديمير ماياكوفسكي تئاتر را كاملا از نو ابداع كردند و كنشگر سياسي هم بودند. بنابراين شما نمي‌توانيد بين تئاتر سياسي و تئاتر جريان اصلي و رايج يك تفكيك مشخص و حاد قائل شويد. سوالي كه بايد از خودمان بپرسيم همان سوالي است كه ژان لوك‌گدار فيلمساز مطرح كرد:«اگر ما كنشگر سياسي هستيم، براي چه كسي؟ در برابر كي؟ براي چي؟ در برابر چه؟» اگر پاسخي براي اين سوال‌ها نداريد، سوگيري سياسي شما بسيار مبهم است تا بخواهيد ادعا كنيد واقعا سياسي هستيد.

نمايشنامه‌نويساني چون ديويد هِر، ايده «درام مستند» را توسعه داده‌اند؛ اين تئاتر جايي وارد صحنه مي‌شود تا جانشين شكست روزنامه‌نگاري در دوراني چون جنگ [امريكا عليه] عراق شود.

بوال: من با تئاتر مستند آشنا نيستم اما مي‌توانم به شما بگويم كه تئاتر سركوب‌شدگان به عنوان محل اجتماع عموم به نام «تئاتر روزنامه‌اي» زماني شروع شد كه در برزيل سركوب، زندان و شكنجه داشتيم. ما شروع به استفاده از تكنيك‌هايي كرديم تا اخبار روزنامه را به يك صحنه‌ تئاتر تبديل كنيم. مي‌خواستيم نشان بدهيمروزنامه‌ها هم فرمي مانند ديگر انواع ادبيات خيالي(فيكشن) هستند. آنها گاهي اوقات هم كم و بيش حقيقت را مي‌گويند يا بخش‌هايي از حقيقت را مي‌گويند اما شما نمي‌فهميد كه واقعا چه اتفاقي در جريان است. من هميشه گفتم كه معناشناسي يك ميدان جنگ است. شما كلمه‌اي داريد و مي‌گوييد اين كلمه به معناي فلان چيز است اما اين طور نيست. آنها ايالات متحده امريكا را كشوري «دموكراتيك» مي‌نامند اما اين كار ابزوردي است. اگر براي فضايي در روزنامه يا وقت در تلويزيون به پول نياز داريد تا آن را بخريد، چگونه مي‌توانيد بگوييد آمريكا دموكراتيك است؟ ما بايد از روزنامه‌ها همچون تلويزيون افسون‌زدايي كنيم. جوليان: من هم درام‌هاي مستند ديويد هِر را نديدم. اما همچنان اين سوال مطرح است كه «سوگيري سياسي درام چيست؟» آيا درام سياسي فقط بازتوليد اخبار است يا اخبار را به چالش مي‌كشد؟ من مخالف يا موافق هر نوعي از تئاتر نيستم بلكه بايد ببينيم يك تئاتر از نظر سياسي به چه سمت و سويي مي‌رود. در حال حاضر يك چيز وجود دارد كه ما به وضوح مي‌بينيم. وقتي به جنگ ويتنام بازمي‌گرديم، همه تصوير دختربچه‌اي را به خاطر مي‌آورند كه دارد فرار مي‌كند و با بمب آتش‌زا به آتش كشيده شده است. اكنون تصويري از شكنجه‌هاي ابوغريب داريم ولي كسي اين شكنجه‌ها را به خاطر نمي‌آورد. تصويرهاي آشكاري در اخبار ارايه شده‌اند اما هر چقدر هم وحشتناك باشند، ديگر ما را درگير و متاثر نمي‌كنند. بايد به راه‌هاي مختلفي براي درگير كردن مردم نظر بيندازيم.

برخي از هنرمندان نگران اين مساله هستند كه ترويج و تامين هزينه هنرها از سوي حكومت باعث سازش هنرمندان شود و توانايي آنها در جهت بيان حقيقت‌ به خطر بيفتد. شما به تازگي با وزير فرهنگ برزيل همكاري كرديد. آيا خطري در اين همكاري هست؟

نه، اصلا. من از لولا داسيلوا، ربيس جمهوري برزيل حمايت مي‌كنم. اين اولين بار در زندگي حرفه‌اي‌ام- شايد در طول60 سال- است كه از يك دولت حمايت مي‌كنم. برخي از دولت‌هاي گذشته هم چندان بد نبودند اما ضعيف و بلاتكليف بودند اما اين اولين بار است كه دولت برنامه فرهنگي بسيار روشني داشته است. گيلبرتو گيل گفته از كاري كه ما قبلا عليه دولت سابق انجام مي‌داديم، الهام گرفته است. ما از جهت‌گيري دولت پيروي نمي‌كنيم. در بسياري از اين پروژه‌هاي فرهنگي از نظر سياسي، دولت را زير سوال هم مي‌بريم. اما در مسائل فرهنگي كاملا باهم موافق هستيم. لولا داسيلو آمد تا با ما صحبت كند و در مورد اين گفت كه چگونه فرهنگ از سوي مردم مي‌آيد نه اينكه از بالا به مردم تحميل شود. همان حرف‌هايي كه ما 30 سال يا بيشتر است، مي‌گوييم. مواردي هم وجود دارد كه با آنها موافق نيستم. فكر مي‌كنم لولا بايد اصلاحات ارضي گسترده‌تري را انجام مي‌داد. اما برزيل هرگز به اندازه اكنون دموكراتيك نبوده است. اين بهترين دولتي است كه تا امروز داشته‌ايم اگرچه همان دولت برتري هم نيست كه آرزويش را داريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون