درباره كتاب «جامعههاي انساني»
پرسه در جاده مهآلود تاريخ بشر
جابر تواضعي
آلبوم عكس عظيمي را تصور كنيد از زندگي انسانهاي صد هزار سال پيش به اين طرف كه هر هزار صفحهاش بايگاني مصور يك قرن است.
تا نيمه آلبوم، تصويرهاي يكنواخت و تكراري از مردماني شبيه خود ما، عريان يا پوشيده در برگ درختان يا پوست حيوانات را ميبينيم كه مشغول كارهاي روزمره و اساسياي مثل خوردن و توليدمثل هستند. كارهايي كه در يك كلمه، ذيل عنوان «بقا» ميگنجد. يا بچه شير ميدهند يا براي پيدا كردن ريشه گياهان خوردني سرگرم زيرورو كردن خاكند يا كنار آتش سلاحهاي سادهاي از سنگ و چوب و استخوان ميسازند.
زودتر از آخرين صدصفحههاي آلبوم به مردمي كه در حال كشاورزي و دامداري هستند، نميرسيم. تازه بعد از صفحه 950 با اهرام مصر و كمي بعدتر با تصوير كساني روبهرو ميشويم كه اسمشان به گوشمان آشنا است: موسي صفحه 967، ارسطو صفحه 976، عيسي صفحه 985 و محمد صفحه 986. تازه در سه صفحه آخر، براي اولينبار به چيزهايي برميخوريم كه در زندگي فعلي ما نقش اساسي دارند؛ اولين موتور بخار، اولين موتور جت، اولين رايانه، اولين تلويزيون و اولين سلاحهاي هستهاي. اين تصوير چگال، روشن و جذابي است كه در مقدمه كتاب «جامعههاي انساني» (1) نوشته پاتريك نولان و گرهارد لنسكي آمده. كم پيش ميآيد كتابهاي تخصصي جامعهشناسي، با ترجمههاي الكن و عقيمشان، جذاب و خواندني و «كاربردي» از كار دربيايند. اما اين كتاب نشر ني با ترجمه بسيار روان ناصر موفقيان ميتواند يك استثنا باشد. كتابي با موضوع جامعهشناسي كلان معمولا كتابي نيست كه اول تا آخرش را يكنفس بخوانيد. اما فالفال خواندن و تورق اين كتاب كموبيش ميتواند حفرههاي پازل ذهني شما را درباره محور زماني، گاهشمار يا تايم لاين زندگي بشر تكميل كند. مثلا كافي است بدانيد: عصر شكار و گردآوري تقريبا تا 8000 سال قبل از ميلاد بوده، عصر بوستانكاري تقريبا از 8000 تا 3000 سال ق.م بوده، عصر كشاورزي تقريبا از 3000 سال ق.م تا 1800 ميلادي بوده و عصر صنعتي تقريبا از 1800 م شروع شده و هنوز ادامه دارد. دانستن همين چند عدد ساده و كلياتي از ويژگي زندگي هر مقطع تاريخي، باعث ميشود از اين به بعد بتوانيد با تطبيق هر اتفاق تاريخي روي اين تايم لاين، درك بهتر و عميقتري از آن داشته باشيد. اين ماجرا حتي بر درك ما از روند شكلگيري اديان و مذاهب هم تاثير ميگذارد. نكته ديگر ارزيابي و پيشبيني بهتر آينده پيش رو است. اما اين نكته يادتان باشد كه ما همانقدر كه از پيشبيني آينده عاجزيم، در تعيين جزييات دقيق گذشته هم ناتوانيم. در جاده مهآلود تاريخ، غلظت مه آنقدر زياد است كه نهايتا «نگه جز پيش پا را ديد نتواند» (2). تنها چيز واضح و روشن، همين لحظه حالي است كه در آن زندگي ميكنيم.
1. نولان، پاتريك و گرهارد لنسكي (1391)، جامعههاي انساني، ترجمه: ناصر موفقيان، تهران: نشر ني.
2. برگرفته از شعر «زمستان» زندهياد مهدي اخوان ثالث.