نگاهي به وضعيت جشنوارههاي تئاتري كه به دليل فقدان برنامه تعطيل ميشوند
تقليل تئاتر به نمايش روي صحنه
شورش تسليمي
عموم سالنهاي تئاتري پايتخت اين روزها در قرق كارگردانان جوان است. حتي بعضيشان كتمان نميكنند اين فرصت در نتيجه انصراف گروههاي ديگر و چشمپوشي آنها از نوبت اجرايي به وجود آمده. بماند كه بعضي هم براي حرفهاي جلوه دادن اين تصميم و مهم شمردن نمايش خود، انتقادكي هم بار ديگران (هنرمندان با تجربهتر) كردهاند و ميكنند. شايد «فرصت كرونايي» موردنظر وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي همين باشد. اينكه اكثر گروههاي حرفهاي روي صحنه نيايند (بيكار بمانند) و جوانها امكان رزومهسازي پيدا كنند؛ اما در اين شرايط تكليف جشنوارههاي دانشجويي، به عنوان محل اصلي شناسايي استعدادهاي نوظهور چه ميشود؟ در زمانهاي كه سالنهاي غيردولتي به جنگ بقا مشغولند و سالنهاي دولتي برنامه مدني براي رويايي با شرايط خطير پيش آمده ندارند، تكليف گروههاي متعدد دانشجويي چيست؟
دليل طرح اين پرسش هم به لزوم توجه به نيروهاي تحصيلكرده و مستعد بازميگردد. اينكه سالنهاي دولتي و غيردولتي ميتوانند از اين كيفيت بهرهبرداري كنند و اگر تصميم بر ادامه اجرا و حضور گروهها روي صحنه باشد، چرا نبايد امكان در اختيار چنين جريانهايي قرار گيرد؟
مدير گروه هنرهاي نمايشي پرديس هنرهاي زيباي دانشگاه تهران در همين رابطه ميگويد به دليل وضعيت كرونايي موجود، برگزاري بيستمين و بيست و يكمين جشنواره دانشجويي «تئاتر تجربه» مشخص نيست. «دانشگاه تهران راه افتاده ولي متاسفانه همهچيز تحتتاثير كرونا قرار دارد و وضعيت برگزاري جشنواره «تئاتر تجربه» مشخص نيست.» ظاهرا رحمت اميني ايدهاي ندارد كه اگر زماني سر راه فعاليتها مانع ايجاد شد، آيا امكان عبور از آنها وجود دارد يا نه؟ در بست تسليم قضا و قدر است. «جشنواره «تئاتر تجربه» همچنان روي بيستمين دوره مانده، زيرا زمستان سال گذشته نيز به دليل شيوع ويروس كرونا دوره بيستم جشنواره برگزار نشد.»
اينكه در شرايط سخت همه برنامهها دستخوش تغيير شود و مديران به اهداف تعيين شده اوليه نرسند اما به نظر امكانهايي براي برگزاري امن و ايمن جشنواره وجود داشت.
جشنواره «مونولوگ» دانشگاه هنر نيز ديگر جشنوارهاي بود كه اعلام شد امكان برگزاري ندارد. دبير يازدهمين دوره جشنواره مونولوگ در اين رابطه به مقايسه وضعيت آموزشي در دانشگاه هنر با شرايط استاندارد اين رشته در فضاي آكادميك جهان پرداخته و ميگويد: «رشته تئاتر در دانشگاه هنر، به هيچ عنوان به استاندارد اين رشته در فضاي آكادميك جهان نزديك نيست. فقط كافي است در همين شرايط كرونا وضعيت تئاتر در ايران را با وضعيت تئاتر در كشور اتريش و آلمان مقايسه كنيد. در وضعيت حاكم كرونايي آنها با دستهبندي، چارتبندي و گروهبندي و در ادامه پخش امكانات دانشگاه براي دانشجو با رعايت پروتكلهاي بهداشتي وارد پلاتو ميشوند و تمرين ميكنند. اما در ايران به دليل كمبود امكانات، خوابگاه و هزار و يك دليل ديگر نميتوانيم هيچ كاري انجام بدهيم. اين تفاوتها همچنين در ساير موارد مانند كيفيت اساتيد، نحوه تدريس، نوع آموزش، نوع پذيرش و... وجود دارد.»
محمدحسين پور ابولي كه دبيري اين دوره را برعهده داشته به مقايسه عملكرد مسوولان در دانشگاههاي داخلي و خارجي پرداخته و ميگويد: «دانشجويان تئاتر در دانشگاههاي خارجي با حمايتهاي مختلف تشويق و جذب ميشوند. اما در ايران دانشجويان عملا از اين حمايتها بيبهرهاند و به صورت جدي و مستمر اين حمايتها از دانشجوها صورت نميگيرد. نداشتن امكانات، شرايط و كيفيت آموزش را متفاوت ميكند و در ايران نسبت به كشورهاي ديگر، به دليل ضعف كيفيت آموزشي بيشتر مشاهده ميشود.»
او در صحبتهاي خود به چگونگي نقش دولت و بخش خصوصي در مواجهه با رشته تئاتر اشاره ميكند. «از آنجا كه تئاتر يك امر اجتماعي است و با مردم و اجتماع سروكار دارد و به تبع آن فايدههاي فرهنگي و اجتماعي زيادي دارد، تنها نهادي كه بدون هيچ چشمداشتي ميتواند از آن حمايت كند خود دولت است، زيرا نهادهاي خصوصي تماما دنبال نفعهاي اقتصادي آن هستند. در واقع تئاتر با رفتن به سمت نفعهاي اقتصادي تا حدود زيادي كاركرد خود را از دست ميدهد.»
اين ديدگاه بين دانشجويان به شدت رواج دارد و برهمين اساس هم جا دارد بپرسيم «آيا واقعا براي مسوولان دانشگاهي امكان نداشت كه با نسبت به مقوله نگاه جديتري داشته باشند و با مديران سالنهاي دولتي و غيردولتي در اين زمينه به مذاكره بپردازند؟» الان سالنهاي تماشاخانه «ايرانشهر»، «خانه هنرمندان»، «تئاترشهر» در بخش دولتي، يا سالنهاي «شهرزاد» و «مهرگان» و «هامون» در بخش غيردولتي چه خدمات ويژهاي به تئاتر ارايه ميدهند؟ عملكرد اين سالنها شبيه ملاكاني نيست كه به مستاجر ميگويند، «يا دو برابر اجاره بپرداز، يا تخليه كن اصلا مستاجر نميخواهم؟!»
براي آنكه گزارش با اتهام نقد بيپايه مواجه نشود، به نمونهاي كه همين روزها در جريان است اشاره ميكنم. در مقابل مديران فاقد ايده و منفعل؛ جشنواره تئاتر دانشگاهي ايران حداقلهاي ريشهاي را حفظ كرده و كارگاه آموزشي را برگزار ميكند. طبق اطلاعات دريافتي «اعتماد»، دانشجويان از كارگاه «تئاتر مستند» با شور بسيار استقبال كردهاند. حجم درخواست ثبتنام به حدي بوده كه مسوولان برگزاري، ناچار شدهاند بخش زيادي (حدود 80 نفر) از متقاضيان را كنار بگذارند. 70 نفر باقي مانده حالا در دو نوبت صبح و عصر مشغول فراگيري اصول تئاتر مستند هستند. آيا جشنوارهها، سالنهاي دولتي و غيردولتي و مديران ديگر دانشگاهها توان مشاركت فعال با دانشگاه و فراهم آوردن زمينههاي كارگاههاي آموزشي را هم نداشتند؟