نافرهيختگي افتخار نيست
محسن آزموده
لابد شما هم با افرادي مواجه شدهايد كه به ماجراي كرونا و پيشگيريها از آن و پروتكلها و... ميخندند و وقتي به ايشان ميگويي كه ماسك بزن يا دستهايت را با آب و صابون بشوي يا سطوح را ضدعفوني كن و... با لحني تمسخرزن ميگويند: «اي بابا، بيخيال، كرونا كجاست؟ اينها همهاش حرفه!
اينا رو سياستمدارها درست كردند براي اينكه مردم را سر كار بگذارند! من مريض نميشوم، بدنم قويتر از اين حرفهاست! كرونا و مريضي شايعه است! ببين باز اين سياستمدارها ميخواهند چي كار كنند، اين قصه را علم كردهاند!» آدمهايي از اين دست كه خودشان را عقل كل فرض ميكنند و به هيچ كس و هيچ چيز اعتماد ندارند و گفتهها و توصيههاي ديگران را گوش نميكنند، همهجا هستند، در ميان همه اقشار و گروهها و طبقات اجتماعي. ربط مستقيم به فقر و غنا و ايراني بودن و اروپايي بودن و شهرنشين يا روستانشين بودن و حتي تحصيلات ندارد. مساله اصلي به نظرم فرهيختگي است و مرادم از فرهيختگي در اينجا، مودب بودن و احترام گذاشتن به فرهنگ يعني دستاوردهاي علمي و معرفتي و هنري انساني است. از اين نظر انسان فرهيخته يا با فرهنگ، الزاما كسي نيست كه تحصيلات داشته باشد يا زياد كتاب بخواند يا دانش بالايي داشته باشد، بلكه ممكن است فقير باشد يا حتي شرايط اقتصادي و اجتماعي امكان تحصيلات رسمي را به او نداده باشد، اما براي فرهنگ و دستاوردهايش ارزش قائل است و آنها را ارج ميگذارد و در حد وسع و توان خود ميكوشد به آنها نائل آيد. در مقابل انسان نافرهيخته، فردي است كه نه فقط بهرهاي از دستاوردهاي فرهنگي بشري نبرده، بلكه اصولا براي اين امور ارزشي قائل نيست و بدتر از همه اينكه فرهيختگي و فرهيختگان را مسخره ميكند. در مثال مورد بحث ما، فرد نافرهيخته، كسي است كه بدون آگاهي دقيق و صرفا با تكيه بر شبهاطلاعات و شبهدادههايي كه معلوم نيست از كجا كسب كرده، به نتيجهگيريهاي غلطي در مورد كرونا و منشا آن و راه درمانش پرداخته و براساس آنها به اظهارنظر و ارايه راهكار براي ديگران ميپردازد. نمونه بارز اين افراد نافرهيخته، در بالاترين سطوح سياسي، سه رييسجمهور راستگرا و تندرو هستند: دونالد ترامپ، بوريس جانسون و ژايير بولسونارو، به ترتيب رييسجمهور امريكا، نخستوزير بريتانيا و رييسجمهور برزيل. اين سه سياستمدار ارشد افراطي، هر سه در دنيا به بيفرهنگي و تندخويي و رفتارهاي عامهپسند مشهورند و از اينكه ضد علم و دانش و فرهنگ تلقي شوند، ابايي ندارند. بگذريم كه در برخي موارد به دستاوردهاي علمي و فرهنگي توهين هم ميكنند و به اين افتخار ميكنند كه حرف و سخن روشنفكران و دانشمندان را گوش نميكنند. آنها هر سه درباره شيوه مقابله با كرونا، به توصيههاي كارشناسان و متخصصان گوش نكردند و هر يك مدعي شدند كه روش خاص خودشان را ترجيح ميدهند و به دانشمندان و پژوهشگران اعتمادي ندارند. در يك مورد مثلا دونالد ترامپ حتي كساني را كه بنا به توصيههاي پزشكان ماسك ميزدند، مسخره ميكرد و به اين بيفرهنگي و بيادبي خود مينازيد! جالب است كه اين رفتار و گفتار او مورد استقبال بسياري از طرفداران او واقع ميشد.
اما واقعيت آن است كه دانش و معرفت و علم و فرهنگ و هنر، اموري تزييني و مجلل نيستند و توصيهها و پيشنهادهاي دانشمندان و متخصصان، باري به هر جهت و براي خالي بودن عريضه صادر نشدهاند. دود بيتوجهي به اين دستاوردها و بدتر از آن تمسخر آنها، در وهله اول به چشم خود اين افراد ميرود، كما اينكه سه فرد مذكور، با سرشكستگي به كرونا مبتلا شدند و فهميدند كه توصيهها و دستورات پزشكي، دستورالعملهايي گترهاي و دلبخواهي نيست. اما وجه نگرانكننده قضيه آنجاست كه اين انسانهاي بيفرهنگ زمامدار امور عمومي ميشوند و با تصميمهاي غلط خود، سرنوشت ميليونها انسان را به خطر مياندازند. در اين مورد اين وظيفه رسانهها، روشنفكران، دانشگاهيان و همه اهل فرهنگ و دانش است كه با زبان و بياني ساده و در عين حال قانعكننده، به مردم خاطرنشان كنند كه دستاوردهاي علمي و در نتيجه توصيهها و پيشنهادهاي پزشكان و دانشمندان، در وضعيت خطيري مثل كرونا، شوخي و مزاح نيست. انسانها خيلي راحت و بدون توجه به موقعيت و جايگاه و سن و سال و جنسيت و طبقه اجتماعي و زبان، در صورت عدم رعايت پروتكلهاي بهداشتي و جدي نگرفتن اخبار موثق، بيمار ميشوند و جان خود و اطرافيانشان را به خطر مياندازند. نافرهيختگي و توهين به فرهنگ و دستاوردهايش، نه فقط افتخار نيست، بلكه خطرناك و نگرانكننده است، بهخصوص اگر فرد نافرهيخته، رييسجمهور يك كشور باشد كه سعدي در گلستان نوشته است: «سخن انديشيده بايد گفت و حركت پسنديده كردن همه خلق را عليالعموم و پادشاهان را عليالخصوص، به موجب آنكه بر دست و زبان ايشان هر چه رفته شود هر آينه به افواه بگويند.»