• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4769 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۲۷ مهر

رسم ناخوشايند روزنامه‌نگاري

نيوشا طبيبي

به كاربردن القاب و اسامي غير از نام شخصيت‌هايي كه به هر دليل خبري از آنها در مطبوعات درج مي‌شود، الگوي معمول و سبك رايج روزنامه‌نگاري سال‌هاي اخير است. خبرنگار و نويسنده گزارش، لقبي را براي سوژه گزارش خود بر مي‌گزيند و ديگران آن را بي‌شمار تكرار مي‌كنند. چه كسي اولين بار نام استاد محمدرضا شجريان را به «خسروي آواز ايران» تغيير داد؟ چه كسي استاد شهرام ناظري را شواليه آواز ايران ناميد؟ اين تعبيرات خنك و لوس جز كاهش وزن اين بزرگان و رواج نوعي ادبيات زرد چه نتيجه‌اي داشته؟ 
در زمانه‌اي كه رسم و روش فارسي‌نويسي به دليل غلبه ادبيات تلگرامي و اينستاگرامي به فراموشي سپرده مي‌شود، روزنامه‌نگاران براي جلب مخاطب و البته راحتي خودشان، بر همان سبك و سياق اينترنتي خبر و مقاله مي‌نويسند. هر صفحه و ستون روزنامه پر است از غلط‌هاي فاحش دستوري و تعابير سبك و زرد و مبتذلي كه خوانندگان را در قضاوت تحت‌تاثير قرار مي‌دهند.
در اين وانفسا بعض كانال‌ها و وب‌سايت‌هاي خبري براي خود سبك نگارش خاصي برگزيده‌اند و كلمات را در معاني دلخواه خود به كار مي‌برند. مثلا كانال تلگرامي «روز-آ-روز» همه جا كلمه «بابت» را به جاي كلمه «دليل» به كار مي‌برد: «فلاني بابت تخلفاتش دستگير شد.» 
به كار بردن فعل مفرد براي فاعل يا مفعول جمع به‌شدت رايج است و نشان از آن دارد كه نويسنده مطلب خود را براي بار دوم نخوانده تا اصلاحي بكند، كافي است چند كانال يا يكي دو مطلب روزنامه‌ها را نگاهي گذرا كنيد، حتما چند نمونه پيدا خواهيد كرد: «مدارس فردا تعطيل است.» به جاي «مدرسه‌ها فردا تعطيل هستند.»
اما برگرديم به موضوع لقب دادن به سوژه‌هاي خبري. براي شخصيتي مثل استاد محمدرضا شجريان شايد كسي از شدت علاقه لقب «خسرو آواز ايران»، يا در نمونه ديگر براي استاد ناظري لقب «شواليه آواز» - و شأن استاد البته كه از آن نشان و لقب شواليه هزار بار بيشتر است - ساخته باشد.
 اما همين تب لقب‌سازي گاهي به قيمت جان و آبروي كساني تمام مي‌شود.
براي مثال متهمي كه لقب «سلطان سكه» از مطبوعات مي‌گيرد، پيش از اينكه دادگاه با سير طبيعي و بررسي دقيق بتواند حكم به گناهكار بودن يا نبودن او بدهد، نزد مردم منفور و محكوم شده.
اگر فرض كنيم كه متهم در روند دادرسي تبرئه شود، ديگر او و خانواده‌اش نمي‌توانند در جامعه ايران زندگي عادي داشته باشند. تبرئه فرضي او براي دادگاه و حتي نظام شائبه نبود اراده براي مبارزه با مفاسد ايجاد مي‌كند.
در واقع يك خبرنگار براي موفقيت زودگذر شغلي، خبري را عجولانه درج مي‌كند و براي آنكه عنوان مطلبش گيرا شود، لقبي ساخته و پرداخته و تيتر زده و دانسته يا ندانسته با عرض و آبرو و جان آدمي بازي كرده است.
تكرار واژه «خسرو آواز ايران» به جاي نام خوش آهنگ استاد محمدرضا شجريان - كه حاوي بار معنايي عميق و عاطفي براي تمامي فارسي‌زبان‌ها و علاقه‌مندان به فرهنگ ملي ايران است - چنان از حد برون شد كه به ابتذال افتاد.
خوش‌اقبال‌ترين و محبوب‌ترين شخصيت‌ها در تاريخ ايران، نه به القاب ساختگي بلكه به اوصافي شناخته مي‌شوند كه مردم، خود براي آنها برگزيده‌اند و اشاره‌اي به آن يادآور شخصيت محبوب‌شان است. بعضي از آنها فقط به نام كوچك‌شان شناخته مي‌شوند و گويي رفيق ديرين و نزديك مردم هستند. 
 براي بسياري از هم‌نسلان من، جناب محمدرضا شجريان با نام «استاد» شناخته مي‌شدند/ مي‌شوند. اگر چه استادان بزرگي چون كسايي و شهناز و پايور و اسماعيلي و بهاري در همان روزگار مي‌زيستند، اما از سال‌هاي ۷۰ به اين سو، در مكالمات وقتي صحبت از استاد بود، همه مي‌دانستند كه منظور فقط «محمدرضا شجريان» است و بس. چنانكه شيخ اجل براي ايرانيان فقط سعدي است.
بعد التحرير: نقدي كه در سطور بالا به رسم و سياق خبرنويسي همكاران محترم نوشته‌ام، به معني مصون ماندن اين قلم از خطا و اشتباه نيست. اين حقير به دليل كمبود سواد و تجربه، غلط‌هاي فراوان دستوري در نوشته‌هايم دارم كه از خوانندگان مكرم عذر مي‌خواهم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون