سرخها باز هم ميتوانند موفق باشند
پرسپوليس پسا فينال
سامان سعادت
وقتي پاي صحبت هواداران پرسپوليس بعد از فينال آسيا مينشينيم از اميد به آينده ميگويند.آنها امروز از هر زمان ديگري مطمئنتر هستند كه خيلي زود خودشان را دوباره به رقابت نهايي ليگ قهرمانان آسيا ميرسانند. درست همان طور كه ايافسي خواست يعني «قدرتمندتر». اطمينان هواداران از اين جهت است كه تيمشان در ۴ سال گذشته 3 بار به نيمه نهايي رسيده و دو بار به فينال. برخي از هواداران ميگويند وقتي داور سوت پايان بازي تيم محبوبشان مقابل كاشيما را به صدا درآورد گمان نميكردند به اين زودي رنگ فينال را ببينند. با اين حال آنها منتظر ماندند و در عرض دو سال دوباره استرس فينال آسيا را تجربه كردند.
پرسپوليس از فاصله فينال آزادي مقابل كاشيما تا سوت پايان بازي در الجنوب تغييرات زيادي داشت. از مدير گرفته تا مربي و بازيكن. در اين بين تنها چيزي كه تغيير نكرده نگرش و ساختار تيم است. نگرشي كه تيم را به خودباوري رسانده است. اين خودباوري هم در كليت تيم به وضوح ديده ميشود هم در جزييات. به عنوان مثال ميتوان ميلاد سرلك را در نظر گرفت. بازيكني كه هنوز ۶ ماه از حضورش در پرسپوليس نگذشته اما در فينال ليگ قهرمانان آسيا ميشود بهترين بازيكن زمين. يا مهدي عبدي كه بارها در موردش بحث شده. مهاجمي كه در مقابل تيمهاي داخلي ليگ هنوز پايش به گلزني باز نشده اما در نيمه نهايي و فينال ليگ قهرمانان آسيا گلزني ميكند. ساختار قدرتمندي كه در باشگاه پرسپوليس شكل گرفته ميتواند تضمينكننده حركت رو به رشد اين تيم باشد. منظور از ساختار حفظ بازيكنان كليدي نيست. اين مربوط به رابطهها و ذهنيت است. رابطهاي بين كادر فني، بازيكنان و هواداران و درك متقابل آنها از هم. ساختاري كه حتي مديران نالايق هم نتوانستند خرابش كنند.
تنها چيزي كه ميتواند ساختار موفق پرسپوليس در چند سال گذشته را خراب كند از بين رفتن ارتباط بين 3 ضلع ياد شده است. همان چيزي كه از آن به عنوان چند دستگي ياد ميكنيم. همان چيزي كه عليرضا منصوريان در برنامه فوتبال برتر از آن به عنوان «نسخه پرسپوليس سال ۹۲» نام برد. اينكه هر كس در تيم ساز خودش را بزند و مربي و بازيكن مقابل هم بايستند و اين دو مقابل هوادار و مديريت هم بيايد از آب گلآلود ماهي بگيرد. اگر پرسپوليسيها هيچوقت يادشان نرود كه روزي تيمشان به رده آخر ليگ هم رسيده بود و باز هم با اتحاد آن را بالا كشيدند فعلا مشكل خاصي اين تيم را تهديد نخواهد كرد.
پرسپوليس فينال آسيا را پشت سر گذاشته و حالا به ليگ برگشته است. ليگي كه در آن 3 بازي از ساير تيمها عقب است. احتمالا بازيهاي فشرده و سختي پيش روي سرخها خواهد بود. دو بازي عقب افتاده با تيمهاي اصفهاني و يك بازي عقب افتاده با نساجي و بعد هم دربي. اين يعني 4 بازي فوقالعاده سخت كه دست كمي از فينال آسيا براي پرسپوليس ندارد. همه اعضاي كادر فني و بازيكنان در مصاحبههاي گوناگون از تلاش براي قهرماني متوالي پنجم در ليگ حرف زدند ولي براي رسيدن به آن بايد از اين تونل وحشت عبور كنند. اين اولين قدم مهم براي ريكاوري و نشان دادن آن ذهنيت برنده و ساختار درست است. قدمي كه اگر به خوبي برداشته شود به اين معناست كه همه چيز روي غلطك است. حالا فرض كنيم چنين چيزي رخ نداد. چه اتفاقي ميافتد؟ احتمالا هيچ چي! همان طور كه گفته شد پرسپوليسيها به مرحلهاي از بلوغ رسيدهاند كه ديد كوتاهمدت را هرگز فداي ديد بلندمدت و موفقيتهاي آينده نميكنند.
چيزي كه امروز پرسپوليس در اختيار دارد احتمالا آرزوي نه تنها تيمهاي ايراني كه آرزوي خيلي از تيمهاي بزرگ خارجي به حساب ميآيد. نظير رابطهاي كه در زمان حضور فرگوسن در منچستر يونايتد بين سرمربي و بازيكنان و هواداران شكل گرفته بود. تنها تفاوتي كه وجود دارد اين است كه جايگاه فرگوسن در پرسپوليس زياد دستخوش تغيير شده. اين هم مشكلي است كه احتمالا بشود حلش كرد. امروز پرسپوليس يك كادرفني تمام ايراني دارد كه بدون شك تامين كردن مطالبات مالي رياليشان بسيار راحتتر از تامين دستمزد مربيان خارجي است. كادري كه امتحان خودش را هم پس داده و ثابت كرده ميتواند در مواجه با تيمهاي بزرگ آسيا موفق باشد. پس چرا مديران پرسپوليس ديدگاهي فرگوسنطور به يحيي و همكارانش نداشته باشند؟
سرخها براي انجام اين كار و تضمين موفقيتهاي آينده منابع خوبي هم در اختيار دارند. پاداش ۷۰ ميلياردي اين تيم از نايب قهرماني در آسيا ميتواند تا حدود زيادي مشكلات تيم را حل كند. البته كه شكايتهاي جديد قرار است از راه برسد. به عنوان مثال شكايتهاي گابريل كالدرون و بوديمير. با اين وجود درست خرج كردن اين پول وضعيت را در شرايط مطلوب حفظ خواهد كرد. ابراهيم شكوري معاون اجرايي باشگاه پرسپوليس به هواداران قول داده در مورد نحوه خرج كردن درآمد تيم از نايبقهرماني در آسيا را به طور شفاف اعلام كند. به اين ترتيب ديگر تجربه تلخ پاداش آسيايي فينال قبلي تكرار نخواهد شد.
رقابتهاي پسافينال خيلي زودتر از چيزي كه تصور ميشود از راه خواهد رسيد. فصل بعد ليگ قهرمانان و دوباره دست و پنجه نرم كردن با رقباي قدر غرب آسيا. دوره بعد از فينال آسيا براي پرسپوليس در واقع شروع دورهاي تازه براي فينال و موفقيتهاي بعدي است. اين چرخهاي است كه هرگز متوقف نميشود. هواداران پرسپوليس هم اين بار مطمئن هستند كه تيم محبوبشان كاري كه توانسته در 3 سال دو بار انجام دهد را بارها و بارها ميتواند تكرار كند. تنها چيزي كه بايد در اين ميان مراقبش بود، همان نگرش و ساختاري است كه بايد هر طور شده حفظ شود.