• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4831 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۳ دي

چند سوال از جناب آقاي گنجي

در اين باره گفتني است كه اولا مگر تفسير بر دو نوع است؟ تفسير علمي و دانشگاهي و تفسير غيرعلمي؟ و اساسا گنجي معلوم نمي‌كند كه تفسيرهاي دانشگاهي چرا آنارشيستي هستند. و مگر وقتي يك تفسير مبناي حكومت قرار گيرد نمي‌توان از آن تفسير علمي ارايه كرد؟ و مگر مي‌شود تفسير علمي ارايه كرد و يك متن را به ضد خودش تبديل كرد؟
ثانيا مگر حاج حسن آقا گفته هر كس حق دارد «تفسير آنارشيستي» از انديشه امام ارايه دهد؟ ايشان تا آنجا كه من از ايشان خوانده‌ام، همواره بر اجتهاد در انديشه امام و استفاده از «همه قواعد باب اجتهاد» در اين مورد تأكيد كرده‌اند. 
ثالثا چرا گنجي فكر مي‌كند هر تفسير علمي شالوده‌شكن است؟ اين عبارت ايشان چنين به ذهن القا مي‌كند كه گويا گنجي از «محك علمي مبناي امام» واهمه دارد و فكر مي‌كند شايد نتوان از اين مبنا با زبان علم دفاع كرد. در حالي كه به عنوان يك محقق علوم اسلامي، به تأكيد، معتقدم انديشه امام از هر آزمون علمي سربلند بيرون خواهد آمد.
۲ - جناب گنجي مي‌نويسد: «ارزش و استقلال انقلاب امام را نمي‌توان در دوقطبي جنگ سرد برد و امريكا يا انگليس را خالي‌كننده پشت شاه و پشتيبان امام معرفي كرد. چنين تفسيري به بحران فكري و ادراك‌سازي ذهني منتهي مي‌شود كه تاريخ نوع ديگري ثبت خواهد شد. »
ظاهرا اشاره گنجي به سخنان آقاي عيسي كلانتري است. در اين باره بايد گفت: 
اولا مگر حاج حسن آقا چنين گفته است؟ و ثانيا مگر موسسه تنظيم و نشر آثار امام و سايت جماران ده‌ها مطلب در رد اين مطلب منتشر نكرد؟ چرا آقاي گنجي به مخاطب خود آدرس غلط مي‌دهد و با تحريك خوانندگان خود، مي‌خواهد چنين القا كند كه «گوينده اين سخن»، داراي قرابت فكري با بيت امام است؟ اين كاملا از انصاف به دور است. 
۳- گنجي مي‌نويسد: «از قضا موسسه امام يا خبرگان رهبري بايد «شاقول‌دار» انديشه و سيره امام باشند. اشكال ندارد كه مفسران به تفسير بپردازند، اما آنجا كه قرار است اين تفسير مورد بهره‌برداري سياسي- اجتماعي و فرهنگي قرار گيرد بايد شاقول‌دار به ميدان بيايد. بنابراين موسسه تنظيم آثار امام بايد اصول مكتب امام را در اختيار مفسران قرار دهد تا «چارچوب‌مندي» انديشه امام حفظ شود و در گذر زمان شخصيتي از امام ارايه نشود كه با مائو يا رهبر خمر‌هاي كامبوج يكي باشد. »
در اين باره نيز گفتني است: 
اولا مگر حاج حسن آقا خلاف اين را گفته است؟ مگر شاقول‌داري به معناي آن است كه شاقول‌دار، انحصار انديشه‌اي را در دست بگيرد؟ موسسه حتما بايد تفسيري را كه صحيح مي‌داند، ارايه دهد و طبعا كساني كه به آنها اعتماد دارند همان را مي‌پذيرند. ولي چرا ديگران بايد از تفسير انديشه امام محروم باشند؟ ثانيا خود شما مگر تاكنون به تفسيرهاي موسسه احترام گذاشته‌ايد؟ تاكنون درباره حضور نظامي‌ها در سياست كه مخالف نص وصيت نامه امام است به تفسير موسسه تن داده‌ايد؟ و اصلا اين مطلب در نقد يادگار امام، در كدام روزنامه منتشر شده است؟ آيا اين روزنامه كه متعلق به نهاد نظامي است در سياست دخالت نمي‌كند؟
و ثالثا درج نام خبرگان رهبري در كنار نام موسسه امام هم از اشتباهات روشن آقاي گنجي است. چراكه خبرگان به عنوان يك نهاد، مسووليتي در اين حوزه ندارد و اعضاي آن هم ويژگي خاصي در اين حوزه ندارند كه بخواهند انحصار اين امر را بر عهده بگيرند. علاوه بر آنكه كنار هم نهادن «موسسه‌اي كه به فرمان امام و مطابق نص دستور ايشان براي تعيين «تحريف» [و نه تفسير] شكل گرفته است» با يك نهاد عمومي، حداقل در ظاهر، خلاف فرمايش امام است. 
۴- گنجي در ادامه مي‌نويسد: «هرگونه تفسير امام بدون توجه به اصول انديشه و تعبد در سيره ايشان خيانت است.» در اين باره هم بايد گفت: قسمت اول اين سخن كه به اصول انديشه امام اتكا دارد، درست است ولي هيچ تضادي با سخن يادگار امام ندارد البته بايد توجه داشت كه علاوه بر «اصول انديشه يك صاحب مكتب»، براي تفسير، بايد به ظواهر كلام و شأن نزول سخنان و مطلقات و مقيدات آن و مجملات و مبينات آن و عمومات و مخصصات آن و از همه مهم‌تر معارضات درون گفتماني آن توجه داشت.
ولي قسمت دوم سخن گنجي صددرصد غلط است چراكه براي تفسير اصلا لازم نيست شما به «عقيده‌اي چه رسد به سيره‌اي» متعبد باشيد. البته بگذاريد انصاف دهم كه اين لغت احتمالا به اشتباه بر قلم گنجي جاري شده و مراد وي احتمالا «توجه به سيره امام و تأثير آن در فهم مراد امام» است. اين سخن البته في‌الجمله صحيح است اما بايد توجه داشت كه رفتار كه در اصطلاح فقهي به آن «فعل و تقرير» مي‌گويند براي اينكه دلالت داشته باشد بايد خالي از جهات صدور لحاظ شوند و با اين حال از ادله الزام‌آور نيست. تفصيل اين مطلب را در جاي خود ملاحظه كنيد. 
۵-گنجي در ادامه به سخنان يكي از انديشمندان در مصاحبه با سايت جماران اشاره مي‌كند و آن را مخالف صريح مباني امام بر مي‌شمارد. در اينجا اجازه دهيد كه بگويم « يا للعجب به اين همه اتقان و قدرت در استدلال».!!
راستي آيا سخنان يك مصاحبه‌شونده در يك سايت، را بايد به پاي متولي موسسه‌اي كه آن سايت به آن مرتبط است، نوشت؟ راستي آيا هر چه در صدا و سيما منتشر مي‌شود نظر رهبري است؟ و آيا هر چه در روزنامه جوان نشر مي‌يابد، حكايت‌گر نظرات رهبر معظم انقلاب يا فرمانده سپاه يا حتي آقاي گنجي است؟ راستي مگر مصاحبه به معناي آن نيست كه طرف مقابل حرف خود را مي‌زند؟ مگر در مصاحبه بايد طرف مقابل نظرات من و شما را بازگو كند؟ و مگر همين سايت خبري جماران هر روز با چندين نفر مصاحبه نمي‌كند؟ چرا نظرات آنها را به سيد حسن آقا منتسب نمي‌داريد؟ برادرم جناب گنجي بايد علاوه بر عشق به امام از حضرت روح‌الله انصاف را هم فرا گيرد. جاي دوري نمي‌رود. 
۶- گنجي همچنين مي‌نويسد«چندسال پيش سيد حسن خميني پيشنهادي ارايه كرد كه امام را به مثابه مكتب بگيريم و فكر مي‌كنم آن روز هم هدف ايشان از طرح موضوع بازكردن فضاي نقد روي انديشه امام بود كه البته و واقعا اشكال هم ندارد، امام معصوم نبود و نقد ايشان هم تابو نيست» 
در اين باره هم گفتني است: 
اولا يا ايشان اصلا سخنان يادگار امام را درباره «مكتب بودن امام» نخوانده‌اند يا عامدانه نعل وارونه مي‌زنند يا با كمال معذرت آن را به‌طور كامل درنيافته‌اند. من نمي‌دانم از كجاي طرح اين مساله آقاي گنجي به اين نتيجه رسيده است كه «مكتب دانستن امام» به معناي «باز كردن فضاي نقد امام» است؟ آيا اينكه رهبر انقلاب فرمودند «شهيد سليماني مكتب است» به معناي تجويز نقد شهيد سليماني است؟
ثانيا سيد حسن خميني چندين بار به تصريح گفته كه اصلا مراد ايشان از اجتهاد در انديشه امام نقد امام نيست، بلكه همانطور كه فقها در مكتب امام صادق اجتهاد مي‌كنند ما هم بايد در مكتب امام اجتهاد كنيم. مگر فقهاي اسلام امام صادق را نقد مي‌كنند؟
و ثالثا اتفاقا من معتقدم امام بايد بي‌همتا و دست‌نيافتني بماند و بر خلاف سرمقاله‌نويس روزنامه جوان بر اين باورم كه نمي‌توان بي‌محابا انتقاد از حضرت امام خميني را تجويز كرد.
۷- گنجي در آخر سر مي‌نويسد: «عرفي‌گرايي در فرهنگ و سياست مهم‌ترين انگيزه تفسير‌هاي امروز از امام است.»
واقعيت آن است كه اين جمله آقاي گنجي هم براي من نامفهوم است و نمي‌دانم «عرفي‌گرايي» در نظر ايشان به چه معناست. ولي مي‌دانم كه هر كس به «انگيزه‌اي » وارد «عرصه تفسير» مي‌شود. «صحت يا بطلان يك تفسير» را با ادله مي‌سنجند و نه با توجه به نيت‌ها و انگيزه‌ها. و به نظر من يادگار امام دقيقا به همين امر توجه مي‌دهد: «نمي‌توان امام را وجه‌المصالحه انگيزه‌ها كرد. نمي‌توان گفت كه چون ما انگيزه‌هاي خوب داريم و دلمان به حال اسلام مي‌سوزد، پس بر خلاف وصيت امام عمل مي‌كنيم. نمي‌توان مدعي شد كه در خط امام هستيم در حالي كه فقط انگيزه خوب داريم و نمي‌شود چون انگيزه كسي را نمي‌پسنديم به او تهمت بزنيم كه مخالف امام است»
به عمل و برهان و استدلال كار برآيد و به سخنداني و انگيزه‌خواني نيست.
فرمانده  اسبق سپاه حفاظت ولي امر و استاندار قم در دولت يازدهم

توضيح ضروري؛ چنانكه مي‌دانيد اين يادداشت جناب آقاي محمدصادق صالحي‌‌منش در استفاده از بخش‌هايي از مقاله عبدالله گنجي درباره سخنان  حاج حسن آقا خميني است. باب اين گفت‌وگوي مكتوب باز است و اگر كساني يادداشت يا مقاله  در انتقاد يا حمايت از مواضع نويسنده دارند، مي‌توانند براي روزنامه ارسال كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون