سردار بيمثال
امير موسوي
شهيد قاسم سليماني چند خصوصيت ويژه و به خصوص داشت كه اين خصوصيات باعث ميشد بتواند در مسير پيشبرد اهداف انقلاب و سياستهاي جمهوري اسلامي موثر واقع شود و نيروهاي محور مقاومت از لبنان، سوريه و عراق گرفته تا يمن ايشان را به عنوان يك فرمانده بپذيرند.
سردار قاسم سليماني رفتاري منعطف داشت و با توجه به شرايط هر منطقه در خصوص موضوعات مختلف تصميمگيري ميكرد. او ميدانست كه تصميمگيري در هر منطقه نيازمند آشنايي و آگاهي زيادي است و از همين رو به نيروهاي محلي و رهبران محلي در بسياري از موارد اختيار تام ميداد و از آنها حمايت ميكرد. سعي ميكرد بيشتر در جايگاه يك مشورتدهنده براي گروههاي مقاومت ظاهر شود تا كارها پيش برود و نقشهها عملي شود. دوستان شهيد حاج قاسم سليماني همگي گواهي ميدهند كه اين شهيد با درك درستي كه از فضاي كارش داشت همواره به فرماندهان و نيروهاي محلي اعتماد ميكرد و به آنها خودباوري ميداد و همين امر باعث ميشد آنها نيز نه از سر ترس يا اجبار كه از سر عشق و علاقه به مشورتها و دستورات سردار گوش فرا دهند. سردار سليماني به نيروهاي محور مقاومت اختيار ميداد كه به مصلحت كشور خويش عمل كنند و اين نكتهاي است كه در كمتر فرماندهاي ديده ميشود.
سعه صدر شهيد سليماني بينظير بود؛ همواره ميدانست كه بايد به خصوصيات، سنتها و باورهاي مردم در مناطق مختلف خاورميانه احترام گذاشت و به همين دليل اقوام، گروهها و مردمي با باورهاي ديني متفاوت در منطقه نيز نهايت احترام را براي اين فرمانده قائل بودند. از مسيحيها و ايزديها گرفته تا اهل سنت، شيعيان، كردها و عربها از سردار سليماني به نيكي ياد ميكنند و او را فرماندهاي موثر ميخوانند كه براي همه آنها عليه تروريسم مبارزه ميكرد.
يكي ديگر از خصوصيات سردار سليماني كه زمينهساز موفقيت اين شهيد در عرصه بينالمللي ميشد، اعتماد بينظيري بود كه در داخل كشور نسبت به او وجود داشت و در نتيجه آن اختيارات كامل در اختيار اين فرمانده سپاه قدس قرار ميگرفت. زماني كه اين شهيد در جلسهاي سطح بالا در منطقه حضور مييافت، ميتوانست در لحظه هر تصميمي را كه صلاح ميدانست اتخاذ كند و به سبب شناختي كه ديگران داشتند، آگاه بودند كه ميتوانند بهطور كامل اطمينان داشته باشند كه تصميم سردار سليماني عملي ميشود. او به هر ماموريتي با اختيار تام اعزام ميشد و طرف مقابل ميدانست كه در حال سخن گفتن با يك تصميمگيرنده نهايي است؛ چنين موضوعي باعث ميشد كار با اين سردار بزرگوار براي ديگر مقامات بينالمللي راحت باشد.
تفويض اختيارات تام به سردار سليماني از آنجا ناشي ميشد كه در تهران، مقامات ميدانستند او توانايي تصميمگيري درست در شرايط سخت را داراست. به همين دليل نيز ميديديم در مدت زماني اندك، توفيقاتي بزرگ حاصل ميشد. اگر تصميمگيريهاي سردار نبود امكان نداشت كه در كمتر از 6 ساعت جلوي ورود داعش به اربيل را گرفت، امكان نداشت بتوان عراق را از چنگال ديو داعش بيرون كشيد و امكان نداشت بتوان روزي را ديد كه سوريه توانسته بخش اعظمي از خاك خود را از تروريستها پس بگيرد.
از سوي ديگر سردار سليماني نظير ديگر فرماندهان نبود كه در اتاق فرماندهي بماند و به ديگران دستور دهد پيشروي كنند. چنان نترس بود كه شخصا در ميدان حضور ميداشت و همين حضور طولاني مدت در ميادين نبرد، شناخت و تجربهاي را برايش فراهم كرده بود كه نظيرش كمتر ديده ميشد. برخلاف فرماندهان امريكايي در عراق يا فرماندهان ائتلاف، فرمانده سپاه ايران شخصا در همه جبهههاي نبرد با تكفيريها حاضر ميشد و زماني كه سرباز چنين خصوصيتي را در فرمانده خود ببيند، به تصميمات فرمانده در ميدان اعتماد ميكند.
در تمامي عملياتهايي كه اين فرمانده شهيد مديريتش را بر عهده داشت، شاهد آن هستيم كه از يك سو دشمن پول، تجهيزات و امكانات فراواني دارد و در مقابل نيروهاي مقاومت با كمترين هزينه در ميدان نبرد حاضر ميشدند. اين موضوع حتي در جدال با داعش نيز برجسته بود؛ چرا كه اين گروه تروريستي روزانه نزديك به يك ميليون بشكه نفت از موصل و از طريق تركيه صادر ميكرد و اين نوع صادرات بودجهاي قوي براي اين گروه فراهم آورده بود. اما ايران همين گروه را با امكانات و هزينه اندك در مقايسه با ديگران شكست داد و توانست گامي مهم در راستاي امنتر كردن منطقه بردارد.
نگاه سردار سبب شد بسياري از سياستهاي نادرست در منطقه شكست بخورد. اشغال لبنان محقق نشد، سوريه تجزيه نشد، عراق سر پا ماند و مقاومت در فلسطين و يمن همچنان زنده است.
از خصوصيات ديگر شهيد سليماني، اهتمام ايشان به تربيت نيروي كارآمد و كادرسازي بود كه نمود آن در شرايط كنوني ديده ميشود. امريكا تصور ميكرد كه با به شهادت رساندن سردار سليماني، ميتواند به تمام خواستههاي خود در منطقه دست پيدا كند و ديگر مشكلي بر سر راهش وجود نخواهد داشت اما شرايط طور ديگري رقم خورد. براي نمونه شاهد آن هستيم تيمي كه اكنون جايگزين شهيد سليماني شده است، سالها كنار ايشان تجربه اندوخته و با توجه به تجربيات و ارتباطاتي كه از گذشته وجود داشت، كار را پيش ميبرد. به آن معنا كه هرچند سردار سليماني خصوصياتي يگانه و قابل توجه داشت اما آگاه بود كه بايد با تربيت نيروهاي مفيد و كارآزموده براي دوران پس از خود ميراثي گرانبها باقي بگذارد.
اقدام امريكا كاملا محرمانه و با محاسبات غلطي كه بر اساس شرايط آن زمان منطقه صورت گرفت، انجام شد. آنها براين باور بودند كه تحريم ايران و اعتراضات داخل عراق و... تاثيرات خود را بر جاي گذاشته و موضع جمهوري اسلامي ايران را تضعيف كرده است. به همين دليل نيز رييسجمهور ايالات متحده در اقدامي بر خلاف اصول حقوقي و اخلاقي دستور داد تا شهيد سليماني ترور شود و گمان ميكرد اين اقدام ميتواند خوابهاي واشنگتن در منطقه را تعبير كند. برخلاف اين روند واكنش دولت و ملت ايران و همچنين دولت و ملت عراق نشان داد تمامي اين محاسبات اشتباه بوده و مشاوران كاخ سفيد بلافاصله نداي ندامت سر دادند. از همان لحظات اول متوجه شدند كه اين اقدام چه اشتباه بزرگي بوده و چه تاثير بزرگي بر جايگاه و حضورشان در منطقه خواهد داشت.