• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4831 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۳ دي

ثمره خون سردار

مجتبي اماني

تاريخ انقلاب اسلامي ايران نشان مي‌دهد كه نه تنها ترور فرماندهان و رهبران نهضت اثر منفي در مسير مقاومت ندارد، بلكه موجب تحرك بيشتر و ايجاد پرش در تاريخ انقلاب اسلامي مي‌شود. شايد مهم‌ترين واقعه تروريستي را در جمهوري اسلامي ايران بتوان اقدام تروريستي سال 1360 و شهادت آيت‌الله بهشتي و يارانش بدانيم. انتظار تروريست‌هاي منافق اين بود كه با شهادت شهيد بهشتي، انقلابي‌ها دچار انفعال مي‌شوند و به خانه‌هاي خودشان بر مي‌گردند؛ در نتيجه آنها تصور مي‌كردند كه مي‌توانند بر موج اين رعب و وحشتي كه ايجاد كرده‌اند سوار شوند و حركات بعدي خودشان را سامان بدهند و نهايتا به زعم خودشان جمهوري اسلامي ايران را سرنگون كنند. اما برخلاف تصور آنها، حركت مردم در 8 تيرماه 1360 باعث شد كه حلقه‌هاي اين توطئه تكميل نشود و جمهوري اسلامي ايران با قدرت و توفندگي بيشتري اهداف خودش را دنبال كند. اگر آثار شهادت شهيد بهشتي، تحول مهمي به نفع جريان انقلاب ايجاد و آحاد مردم ايران را نسبت به خطر اقدام‌هاي دشمنان انقلاب آگاه كرد، مي‌توان گفت كه آثار شهادت شهيد سليماني، تحولي در سطح فراملي و منطقه‌اي بود. شهيد سليماني كه در ميان ملت‌هاي منطقه بسيار پرآوازه بود و شهادت او، تاثيرات منطقه‌اي و جهاني بسياري داشته و خواهد داشت. شهادت شهيد سليماني به علت اينكه در خاك يك كشور ديگر است - كه شهيد سليماني مهمان آنها بود و در كنار يكي از محبوب‌ترين قهرمانان مبارزه با تروريسم منطقه‌اي يعني شهيد ابومهدي مهندس بود - ابعاد توفندگي بعد از اين شهادت را به تمامي منطقه سرايت داده و خواهد داد. يعني در شهادت شهيد بهشتي در سال 1360 اين امواج تقريبا محدود به ايران بود، اما در شهادت شهيد سليماني اتفاق مشابه سال 1360 در تقويت مقاومت و به هم پيوستگي ملت‌ها و دولت‌هاي منطقه را به جا گذاشت. اگر ما تنها به يك مورد از اين آثار و نتايج بخواهيم اشاره كنيم كه نشان مي‌دهد خون شهيد سليماني باعث تحرك بيشتر مقاومت و رسوخ آن در اركان كشورهاي ديگر مي‌شود، شايد بهترين مثال مصوبه پارلمان عراق درباره خروج نيروهاي نظامي امريكا از منطقه باشد.
انتقام  خون حاج  قاسم
انتقام از خون شهيد سليماني و ابومهدي مهندس مجموعه‌اي از اتفاقات و رخدادهاي سياسي، امنيتي، اجتماعي و فرهنگي است كه در خور شهادت اين دو عزيز باشد. اينكه تصور بشود كه در برابر خون شهيد سليماني و ابومهدي مهندس بايد خون ديگري در جهان ريخته شود، ممكن است براي عدالت لازم باشد، اما كافي نيست. نمي‌توانيم نفي كنيم كه انتقام خون شهيد سليماني بايد از جانيان، عاملان و آمران اين ترور گرفته ‌شود. اما در عين حال همان طور كه دشمن به دنبال اين بود كه در پي ترور شهيد سليماني و شهيد ابومهدي مهندس اقتدار و نفوذ خود را در منطقه افزايش دهد، يكي از ابعاد انتقام خون اين دو شهيد اين است كه اين اقتدار و نفوذ بايد شكسته شود، يعني انتقام خون اين دو شهيد تنها منحصر به يك خونخواهي نظامي يا قضايي صرف نيست. خونخواهي اين شهيد مجموعه‌اي از اقدام‌هاي مختلفي است كه در همه ابعاد گفته‌شده دنبال شده و خواهد شد.
مقاومت پس از شهادت حاج قاسم
در نتيجه شهادت سردار سليماني پرش و تحرك ويژه در منطقه شاهد هستيم. اينكه اين تحركات در چه بازه زماني، چه منطقه جغرافيايي و در چه ابعادي نمايان مي‌شوند به تصميم‌هاي مسوولان مربوطه بستگي دارد. آنچه مي‌توانيم به دنبال آن باشيم اين است كه آن حركتي كه شهيد سليماني و يارانش در منطقه آغاز كرده‌ بودند، استمرار پيدا كند. هدف حاج قاسم اين بود كه منطقه بر محور همكاري جمعي در مقابل توطئه‌هاي كشورهاي بيگانه كه به دنبال حاكميت اقتصادي، سياسي، امنيتي و نظامي رژيم صهيونيستي در منطقه هستند، ايجاد كند. خون شهيد سليماني توانسته يك اتحادي را در بين كشورهاي منطقه به وجود بياورد و اكنون شاهد اين هستيم كه از لبنان، سوريه، فلسطين، عراق، ايران و افغانستان يك مجموعه به هم پيوسته‌اي درست شده كه شاخه‌هاي آن در ديگر كشورها هم جوانه زده است. شايد در ابتدايي كه حزب‌الله لبنان حركت خودش را در لبنان شروع كرد و بذرهاي مقاومت در آنجا شروع به روييدن كرد، كسي گمان نمي‌كرد كه حركتي كه از آنجا آغاز شده است، منجر به يك مجموعه يكپارچه‌ از ملت‌هاي مختلف منطقه شود كه الان نگراني دشمنان آن اين است كه به صورت متحد در كنار يكديگر قرار بگيرند و تهديد عليه يكي به معناي تهديد عليه همگي محسوب شود. اين اتحاد و يكپارچگي، هدفي بود كه شهيد سليماني به دنبال آن بود، پايه‌هاي بسيار محكمي براي آن فراهم شده ‌بود و با شهادت حاج قاسم سليماني و ابومهدي مهندس، بنيان‌هاي اين اتحاد قوي‌تر شد. اين كار با فرماندهي حاج قاسم سليماني در منطقه انجام شد، اما او ياراني در اين مسير براي خود پرورده بود كه در ميان آنها حاج قاسم‌هايي وجود دارند كه شهادت يكي از آنها باعث از بين رفتن يا افول اين پروژه نخواهد بود.
كاريزماي  ديپلماتيك  شهيد  سليماني
شهيد سليماني يك ويژگي بارز داشت؛ او در عين اينكه يك فرمانده نظامي هوشمند بود از هوش سياسي و قدرت مذاكره و اقناع فوق‌العاده‌اي در گفت‌وگو با طرف‌هاي مختلف برخوردار بود. اين ويژگي براي دشمنانش رعب و همزمان احترام ايجاد كرده ‌بود. اقتدار شهيد سليماني و اينكه شهيد سليماني به تمام گفته‌هاي خودش عمل خواهد كرد براي دشمنان او همواره يك هشدار بود. اگر صداي حاج قاسم پشت بي‌سيم مي‌آمد، خيلي‌ها آن سوي خط حساب دست‌شان مي‌آمد كه اين دفعه مانند دفعه قبل نيست. شهيد سليماني در قالب نظامي هر گاه وارد هر عرصه‌اي كه مي‌شد، دشمنان مي‌دانستند كه قدرت تاب‌آوري در مقابل او ندارند. همچنان كه در قالب ديپلماتيك و سياسي هم آنچنان از قدرت مذاكره و اقناع‌كنندگي بالايي برخوردار بود كه وقتي وارد مذاكراتي مي‌شد، مي‌توانست آنها را از دشمن به بي‌طرف يا از بي‌طرف به دوست يا متحد تبديل كند. براي مثال مي‌توان به رويه ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه را مورد اشاره قرار داد. پوتين معتقد بود كه در عرصه سوريه، كار بشار اسد تمام است و بايد او را به حال خود رها كرد و به فكر معامله با جانشينان او بود؛ قطري‌ها حامي گروه‌هاي شبه‌نظامي مختلف، از جمله گروه‌هاي تروريستي در سوريه و ديگر نقاط منطقه ‌بودند. شهيد سليماني بود كه توانست قطر را از يك حامي گروه‌هاي شبه‌نظامي در سوريه به يك قدرت بي‌طرف و نهايتا يك نيروي خنثي در منطقه تبديل كند. پوتين را از كسي كه بي‌طرف بود و اعتقاد داشت كه بايد دمشق را رها كرد، به يك عنصر فعال نظامي در ميدان سوريه تبديل كرد. در دوره‌اي اين اصطلاح شايع شد كه مي‌گفتند ايران، نيروي زميني روسيه در سوريه است و روسيه نيروي هوايي ايران در سوريه است. اين هماهنگي كه ميان ايران و روسيه در سوريه ايجاد شد حاصل مذاكرات و رايزني‌هاي حاج قاسم  سليماني بود. اين هوشمندي، كاريزما و قدرت اقناع شهيد حاج قاسم سليماني در عرصه سياسي و ديپلماتيك مكمل تيز‌بيني او در صحنه  نظامي بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون