نخستين شكست پرسپوليس چگونه رقم خورد؟
دستهاي بسته يا اصرار روي يك چيدمان؟
سامان سعادت
پرسپوليس اين فصل امتيازات زيادي را از دست داده است. تا هفته نهم سرخها 3 برد و 6 تساوي به دست آوردند. تنها نقطه اتكاي پرسپوليس با وجود از دست دادن 12 امتياز در شروع فصل، شكستناپذير بودن اين تيم بود كه اين مورد هم در بازي آخر مقابل آلومينيوم اراك از دست رفت. پرسپوليس در دهمين بازي خودش در ورزشگاه امام خميني شهر اراك به مصاف شاگردان رسول خطيبي رفت و با وجود اينكه با يك گل پيش افتاد در ادامه دو بار دروازهاش باز شد تا يكي از 3 صفر موجود در جدول ردهبندي ليگ تبديل به يك شود. 2 صفر ديگر مربوط به تعداد برد تيمهاي ذوبآهن و ماشينسازي تبريز است. براي پرسپوليس كمال كاميبانينيا موفق به گلزني شد و2 گل ميزبان را شاهين توكلي و حامد پاكدل به ثمر رساندند.
پرسپوليس در شرايطي مقابل آلومينيوم به ميدان رفت كه در خط دفاع دچار مشكلات زيادي بود. سيدجلال حسيني و حسين كنعانيزادگان مصدوم بودند و يحيي مجبور شد مهدي شيري كه پست تخصصياش دفاع راست است را در كنار احسان حسيني جوان و كمتجربه به ميدان بفرستد. همچنين مثل هفتههاي گذشته نبود هافبكبازيساز در تيم به حضور احمد نوراللهي در پست غيرتخصصياش منجر شد.پرسپوليس در بازي مقابل آلومينيوم روي دو ارسال كاشته كاملا يك شكل از يك منطقه و توسط يك نفر يعني اميد سينك دوبار دروازهاش با ضربه سر گشوده شد. اين دو گل، تمركز دلايل شكست سرخها را برد روي نبود دو مدافع مركزي تيم. گرچه گل دوم كه با ضربه سر حامد پاكدل به ثمر رسيد از نزديكيهاي خط محوطه جريمه زده شد و ميتوان گفت اگر سيد جلال و كنعانيزادگان هم بودند، نميتوانستند روي اين توپ اثري بگذارند.
به هر حال نخستين شكست مدافع عنوان قهرماني به شدت تحت تاثير دستهاي خالي يحيي قرار گرفت. همانطور كه نتايج قبلي پرسپوليس و تساويهاي پيدرپي اين تيم تحت تاثير شكست در فينال آسيا تفسير شد. در اين بين به نظر ميرسد بخشي از دلايل اصلي نتايج سرخها مخفي مانده است. شايد حالا كه نخستين باخت پرسپوليس رقم خورده فرصت خوبي براي بررسي اين دلايل باشد.
اينكه يحيي اصرار دارد از 3 هافبك دفاعي استفاده كند و انتظار دارد كه احمد نوراللهي بتواند وظايف بشار رسن را انجام دهد و تازه در امر گلزني هم موفق ظاهر شود يكي از تصميماتي است كه روي كيفيت فني پرسپوليس اثر گذاشته است. سوال اين است كه راه ديگري وجود دارد؟ در حال حاضر بازيكن ديگري نيست كه بتواند در سيستم با 5 هافبك پرسپوليس نقش بشار رسن را بازي كند. اما استفاده از يك بازيكن ديگر كه بيشترين قرابت را با هافبك عراقي داشته باشد تنها راهحل نيست. راهحل دوم ميتواند تغيير چيدمان بازيكنان باشد. نمونهاش استفاده از سيستم 2-4-4 خطي. يحيي گلمحمدي كه در سيستم مورد علاقهاش به زور ميتواند تركيب مورد نظرش را بچيند در سيستم 2-4-4 دستش بازتر است. دليل اين ادعا ترافيك وينگر در تيم پرسپوليس است.
نكته بعدي كه قابل توجه به نظر ميرسد، اصرار پرسپوليس به استفاده از كنارهها و دور زدن مهاجمين حريف است. در اين وضعيت وجود هافبك مركزي كه بتواند به هافبك كناري نزديك شود و برتري عددي ايجاد كند اهميت زيادي دارد. بازيكنان پرسپوليس در زمين بازي پلن مشخصي براي حمله به اجرا درميآورند و از حربهاي كه گفته شد استفاده ميكنند تا بتوانند موقعيت ايجاد كنند. با اين حال در بازيهاي اخير اين نقشه به دليل نبود بازيكني كه بتواند در لحظه مهم پاس كليدي اصلي را بدهد و دفاع حريف باز شود، حملات بيشتر به ارسال از جناحين ختم ميشود. هر بار هم كه پرسپوليس در گلزني دچار مشكل ميشود، يحيي، آرمان رمضاني را ميفرستد تا روي ارسال از جناحين به گل برسد. در همين بازي آخر هم وقتي علي شجاعي را به بازي فرستاد و سرش فرياد ميزد كه به جاي تلاش براي رد شدن از مدافع مستقيم در كنار زمين توپ را بريزد روي دروازه. حال سوال اينجاست كه چرا پرسپوليس از همان اول همه تخممرغهايش را در اين سبد نميگذارد؟ مساله اينجاست كه حملات پرسپوليس اين روزها درنهايت به ارسال از جناحين ختم ميشود پس شايد بهتر باشد كه تمركز روي همين بخش صورت بگيرد.
در خط دفاع نيز پرسپوليس مشكلاتي دارد. خوردن گل مقابل نساجي، خوردن گل در لحظات پاياني از ذوبآهن، خوردن دو گل از استقلال، خوردن يك گل از فولاد و خوردن دو گل از آلومينيوم نشان ميدهد در پرسپوليس هيچ خبري از آن دفاع آهنين كه به سختي گل ميخورد، ديده نميشود. در بين تمام اين گلها تنها ميتوان گل نخست آلومينيوم را به پاي نبود دو مدافع مركزي سرخها گذاشت و باقي گلها به ضعف خط دفاعي پرسپوليس برميگردد. نكته مهمتر اينكه ميانگين گلهاي خورده پرسپوليس قبل از فينال آسيا و بعد از فينال آسيا كاملا متفاوت است. پرسپوليس قبل از اينكه راهي قطر شود هيچ گلي در ليگ دريافت نكرد اما بعد از بازگشت تا به حال موفق به كلينشيت نشده است. نميتوان اين موضوع را صرفا مربوط به باخت مقابل اولسان دانست. بيشتر گلهاي خورده پرسپوليس به خاطر ضعف در كنارهها به ثمر رسيده است.گلهاي نساجي و آلومينيوم روي خطاهايي كه پرسپوليس در كنارهها (سمت راست خط دفاعي) داد وارد دروازه حامد لك شد.گل اول استقلال روي حركت بازيكنان اين تيم از سمت راست خط دفاع پرسپوليس به دست آمد.گل دوم اين تيم هم به واسطه حركت از سمت چپ پرسپوليس و بردن توپ به سمت راست اين تيم و حركت در عرض مهدي قائدي به ثمر رسيد. موقعيت گلهاي تيمهاي ذوبآهن و فولاد هم روي حركت از جناح چپ سرخها خلق شد. با اين تفاسير به نظر ميرسد اولويت يحيي گلمحمدي و كادرفنياش برطرف كردن اين مشكل در تيم باشد.