ايثار جان همچون آرش
مهرداد اسكويي
آشنايي من با علي دهباشي به سالهاي دور بازميگردد، يعني وقتي كه با مرحوم استاد ايرج افشار در ارتباط بودم و در بسياري از كارها از ايشان راهنمايي ميگرفتم. به واسطه استاد افشار با آقاي دهباشي آشنا شدم. علي دهباشي هميشه مرا در زمينه فيلم و عكاسي تشويق ميكرد و طي اين سالها به من در زمينه عكاسي از مفاخر فرهنگ و ادب و هنر ايران، بسيار كمك كرده است. آقاي دهباشي از دههها پيش ارتباطات و دوستيهاي گسترده و عميقي با شماري از برجستهترين نامآوران فرهنگ و ادب و هنر ايران داشتند. از اين حيث همواره به من در جهت دسترسي به اين بزرگان كمك كردند. من هم خيلي اوقات عكسهاي روي جلد بخارا را تهيه كردهام يا گاهي عكسهايم از اين مفاخر را براي استفاده در بخارا و شبهاي بخارا، تقديم ايشان كردم.
به نظر من بزرگترين كار علي دهباشي، ايثار زندگياش براي ثبت يك برهه مهم تاريخي و پاسداشت مقام چهرههاي فرهنگي ايران است. او از جواني، زندگي خود را وقف معرفي و كمك به بزرگاني كرده كه در زمينه ادبيات و فرهنگ و هنر ايران تلاش ميكنند و براي ايشان مراسم گرفته و در كنارشان بوده است. در همه اين سالها، او از چهرههايي است كه در متن ادبيات و فرهنگ ايران، در كنار نامآوران اين حوزه حضور داشته و آنها را ارج گذاشته است. من براي عكاسي چند ده نفر از چهرههاي نامآور، همراه آقاي دهباشي بودم و همه جا از نزديك شاهد رفتار آن چهره نامآور و خانوادهاش با آقاي دهباشي بودم و همواره ديدهام كه چقدر با مهر و عطوفت با او رفتار ميكنند و او را به عنوان عضوي از خانواده خودشان پذيرفتهاند. به نظر من در ايران امروز هيچ شخصيتي مثل آقاي دهباشي به چهرههاي نامآور فرهنگ و هنر اين اندازه نزديك نبوده است.
اما در مورد رابطه خودم با آقاي دهباشي بايد بگويم كه طي سالهاي آشنايي همواره به من لطف داشته و از پرترههايم تعريف كرده و گفته اين پرترهها براي من خاص و متفاوت است. او بارها به من گفته كه اين پرترهها، به شكلي كه اين شخصيتها را ميشناسد، نزديك است و روحيات و خصايل و ويژگيهاي شخصيتي ايشان را منعكس ميسازد. دهباشي هميشه و همه جا پشتيبان من بوده و به خصوص در دو- سه سال گذشته به من براي انتشار كتاب هفت جلدي چهره مفاخر هنر و فرهنگ و ادبيات ايران، بسيار كمك كرده است. ايشان خيلي تلاش كردند كه براي اين كار ناشري پيدا شود. البته متاسفانه هنوز اين كار به انجام نرسيده، اما در هر صورت من تلاش او را در اين زمينه ديدم. همياري و همفكري علي دهباشي همواره براي من پيوسته بوده است و شخصا او را خيلي دوست دارم.
البته آنچه آمد به معناي نقدناپذيري دهباشي نيست و در اين ميان برخي هم انتقادهايي را مطرح ميكنند. اما من همواره به دهباشي گفتهام كه اگر شما هيچ كاري نميكرديد، هيچكس راجع به شما چيزي نميگفت و همه از شما تعريف ميكردند. اما اگر حجم كار او را لحاظ كنيد، شگفتزده ميشويد. اين حجم از كار از انساني شصت و دو ساله واقعا حيرتآور و واجد ارزشهاي بسياري است.
به نظر من اهالي ادبيات كشور بايد از خدمات علي دهباشي قدرداني به عمل آورند. او جانش را چون تيري در كمان آرش نهاده و براي معرفي فرهنگ و ادبي فارسي در ايران فرهنگي تلاش كرده است. ايران دهباشي، شامل همه سرزمينهاي فارسيزبان اعم از ايران و افغانستان و تاجيكستان و ... است.
او براي معرفي مفاخر اين فرهنگ كنار سكو ايستاده است. از اين حيث بسيار خرسندم كه اكنون نور روي او افتاده و هدف تجليل از مقام فرهنگي و تلاشهاي بيشائبه اوست. زيرا اين پاسداشت مقام مفاخر در دوران اوج پختگي ايشان است؛ كاري كه دهباشي همواره صورت داده است. مشهور است كه ايرانيان مردهپرستند و پس از مرگ بزرگان، براي آنها يادبود برگزار ميكنند و يادداشت مينويسند. نكوداشت حاضر به سياق فعاليتهاي خود علي دهباشي صورت ميگيرد. علي دهباشي در زماني كه همه اساتيد در اوج پختگي هستند و در سرند تاريخ، باقي ماندهاند، آنها را در مييابد و در معرفي و تجليل ايشان ميكوشد. به نظر من الان خودش هم در اين وضعيت است. به عقيده من تلاشهاي او بايد توسط يك بنياد حفظ و نگهداري شود. تمام آنچه او طي يك عمر ارزشمند از اهالي فرهنگ و هنر به صورت سخنراني و گفتار و نوشتار و عكس و فيلم ثبت كرده، گنجينه گرانبهايي براي آيندگان است. ما به دليل بحرانهاي سخت اقتصادي به اين مسائل كمتر توجه ميكنيم، از اين حيث از روزنامه سپاسگزارم كه اين اقدام ارزنده را صورت داده است و اميدوارم در آينده تاريخ ايران، انسانهايي مثل علي دهباشي، تكثير شوند، كوشندگاني كه براي حفظ و اشاعه فرهنگ و هنر ايراني، عمرشان را بگذارند و ايثار كنند.