درباره «صيد ماهي بزرگ» نوشته ديويد لينچ
شيرجه در اعماق اقيانوس آگاهي ناب
جابر تواضعي
«ايدهها مثل ماهياند. براي صيد ماهي كوچك ميتواني در سطح آب بماني. ولي اگر ميخواهي ماهي بزرگ بگيري بايد به عمق بروي.» ديويد لينچ، كارگردان امريكايي و برنده جايزه نخل طلاي كن، نياز چنداني به معرفي ندارد. او در «صيد ماهي بزرگ» از تجربه مراقبههاي سيوسهسالهاش ميگويد كه به او امكان داده براي يافتن ماهيهاي بزرگ شيرجههاي عميقتري بزند. لينچ روزي دو بار، صبح و بعدازظهر به قول خودش در اقيانوس هوشياري و آگاهي ناب شيرجه ميزند.
او در اين كتاب علاوه بر مراقبه، درباره تجارب سينمايياش، دوربين ديجيتال، آينده سينما و فيلمسازي هم حرف ميزند. سينماگري مثل او حتي وقتي از تجارب مراقبهاش ميگويد، تقريبا محال است از سينما حرف نزند و اساسا جذابيت تاثير مراقبه بر روند خلاقيت و فيلمسازي او است كه مخاطب را به خواندن كتاب تشويق ميكند. او آنقدر با خودش روراست است كه راحت از دورهاي كه ماريجوانا ميكشيده، حرف ميزند و ميگويد كه درنهايت ترجيح داده تجربههاي عميقترش را در حالت طبيعي كسب كند: «فقط بايد گوي هوشياريات بزرگ شود، همه چيز را در بر بگيرد و بر همه چيز احاطه پيدا كند و تجارب هم بدون عوارض جانبي مواد مخدر پيش بيايد.» لينچ ايده فيلمهايش را كمكم دريافت ميكند. اول عاشق يك ايده يا قطعه كوچك ميشود و بعد قطعات ديگر هم به نوبت از راه ميرسند: «تمايل به يك ايده مثل طعمه زدن به نوك قلاب ماهيگيري است. موقع ماهيگيري بايد صبور باشي، به قلابت طعمه بزني و صبر كني. ميل، طعمهاي است كه ماهيها - ايدهها- را به سمت خود ميكشد. وقتي ماهي دلخواهت را ميگيري، حتي اگر كوچك باشد، آن ماهي، ماهي ديگري را به دنبال خود ميكشد و به دام مياندازد. بهزودي قطعهها بيشتر و بيشتر ميشوند و كل اثر پديدار ميشود.» همانطور كه از اسم كتاب هم پيدا است، او عقيده دارد ماهيهاي بزرگ در اعماق شنا ميكنند و اگر كسي بتواند تور ماهيگيري يا هوشيارياش را وسيعتر كند، ماهيهاي بزرگتري را شكار ميكند. به عقيده او زندگي سرشار از انتزاع است و تنها از راه شهود ميتوان اين انتزاع را فهميد. شهود هم با مراقبه و شيرجه رفتن در خود تقويت ميشود. هدف شيرجه پيدا كردن يك راهحل خاص نيست. هدف، جان بخشيدن به آن اقيانوس هوشياري است. به اين ترتيب با تقويت شهود فرد، چارهاي براي مسائل پيدا ميشود. لينچ بنيادي به اسم «بنياد ديويد لينچ براي آموزش آگاهي محور و صلح جهاني» براي كمك به مدارس سراسر كشور و آموزش مراقبه به دانشآموزان تاسيس كرده و اعتقاد دارد اگر 10 هزار دانشآموز مراقبهگر بودند، كشور تغيير ميكرد. زيرا اين كار نور هوشياري منفيگرايي را از فرد دور ميكند و حاصل اين كار، هماهنگي، انسجام و صلح واقعي است. اين اتفاقي است كه در مورد كل دنيا هم ميتواند بيفتد.
در ابتداي بخشهاي مختلف كتاب، تكههايي از اوپانيشادها آمده است، مثلا: «پيچيدن تمام آسمانها در يك دستمال كوچك آسانتر است از رسيدن به شادي حقيقي بدون شناخت خود.» اين خودشناسي چيزي كه در روانشناسي مخصوصا روانشناسي تحليلي به اسم self تعريف ميشود. يا در يكي ديگر از آنها ميخوانيم: «همچون آينهاي كه زنگارش را زدودهاند و ميدرخشد/ آنان كه خود را ديدهاند، ذهن و جسمشان ميدرخشد/ آنان هميشه و تا ابد سرشار از شادياند.» مفهوم اين جمله بسيار شبيه اين رباعي بابا افضل كاشاني است: «اي نسخه نامه الهي كه تويي/ وي آينه جمال شاهي كه تويي/ بيرون ز تو نيست، هر چه در عالم هست/ از خود بطلب هر آنچه خواهي كه تويي.» اين وحدت در همهچيز هست و لينچ هم عقيده دارد همه مذاهب هم در نهايت به اقيانوس واحدي ميريزند. «صيد ماهي بزرگ» از آن كتابهايي است كه ميتواند در مواقع خستگي موتور محرك شما را راه بيندازد، مخصوصا اگر خودتان اهل كارهاي خلاقه باشيد. با اين تبصره كه مراقبه و خودشناسي ميتواند براي هركس شكل متفاوتي داشته باشد. نكته آخر اينكه فصلها يا به عبارت ديگر بخشهاي كتاب، كوتاه و جمع و جورند و بعضي از آنها فقط يك پاراگراف هستند. اگر مدير هنري كتاب به شروع هر بخش از صفحات فرد تاكيد نميكرد، صفحات سفيد كمتري داشتيم و در نتيجه كتاب كمحجمتر و ارزانتر تمام ميشد.
* لينچ، ديويد (1397)، صيد ماهي بزرگ، علياصغر قهرمانينژاد، تهران: نشر بيدگل، چ 2.
19/11/99