نگاهي به كتاب «ياد جنگل دور»
روزي روزگاري طبيعت
بامداد لاجوردي
همه ما انسانهاي آپارتماننشين وقتي مار، ببر، خرس و... ميبينيم به وحشت ميافتيم اما مگر چقدر هريك از ما اين حيوانات را در طول زندگي خود از نزديك و بدون حفاظ باغ وحش يا موزهها ديدهايم كه اينچنين از آنها ميترسيم؟ ما چقدر تجربه مارگزيدگي يا حمله ببر را داشتهايم كه اينطور ميترسيم؟ شايد اين ترس درونيشده را به قصههاي كودكي ربط دهيد اما آزمايشهاي روانشناسان نشان ميدهد كودكان خيلي زودتر از آنكه با اين قصهها دمخور شوند از مشاهده تصوير مار مضطرب ميشوند؛ چرا؟ گوردون اوراينز ايدههاي جالب براي پاسخ به اين سوال مطرح ميكند.
چرا انسان دهها هزار سال است كه به غذا نمك و فلفل ميزند؟
شواهد باستانشناسي اين ادعا را تاييد ميكند كه هزاران سال پيش يكي از كالاهاي اصلي مبادلاتي بين كشورها نمك و فلفل و ساير ادويهها بوده است. هنوز هم ادويه جزو كالاهاي بازرگاني پرسود است، انگار حكم نفت را دارد. اما چرا ادويه اينقدر در غذاهاي مردم سراسر جهان با اين تنوع سليقه كاربرد دارد؟ اصلا از چه زماني ادويه اينقدر پركاربرد شد؟ گوردون اوراينز پاسخهاي هيجانانگيزي به اين سوال ميدهد؛ مثلا يك پاسخ او اين است كه نمك و فلفل و زردچوبه گوشت حيوانات را براي انسان لذيذ ميكنند! اما ممكن است اين پاسخ به اندازه كافي قانعكننده نباشد ولي او اضافه ميكند، نمك و فلفل در حقيقت بافت گوشت حيوانات شكار شده را به نحوي تجزيه ميكند كه هضم آن در معده انسان راحت شود.
ريشه بسياري از رفتارهاي ما در علفزارهاي ساواناست
اوراينز دركتاب «ياد جنگل دور» از تعبير اشباح ساوانا براي كشف ريشه رفتارهاي انسان كنوني استفاده ميكند و منظور از اين تعبير رفتارها، عادات وگونههاي مرتبط با انسان در زيستگاه اوليه انسان هوشمند در علفزارهاي ساواناست. تعبيري جالب كه آن را مبناي اين پرسش قرار ميدهد كه: چرا بايد به جستوجوي اين اشباح رفت؟ اين نويسنده به پژوهشهايي اشاره ميكند كه علفزارهاي ساوانا در آفريقا را منشأ حيات انسان هوشمند ميدانند. او توضيح ميدهد نه تنها ريشه بسياري از رفتارهاي روزمره ما بلكه درك برخي مفاهيم انتزاعي نظير زمان و فضا و مكان نيز در اجدادمان كه بيش از 50 هزار سال يا حتي عقبتر زندگي ميكردهاند، ريشه دارد.
اما گوردون اوراينز جسارت ميكند و اين ايده را مطرح ميكند كه انسانهاي ثروتمند كنوني همانطور پنتهاوس خود را در برجي در نيويورك انتخاب ميكنند كه 40 هزار پيش انسانهاي شلخته با بدني سراسر مو، اقامتگاه خود را ميان علفزارها انتخاب ميكردهاند. اين پژوهشگر خيلي صريح ميگويد، منطق انتخاب سكونتگاه بين انسان نيويوركي يا انسان 40 تا 50 هزار سال پيش يكي است. او سپس نمونه ميآورد كه هر دوي اين انسانها جذب منظر آب و رودخانه ميشوند و براي هردوي آنها افق ديد گسترده جذاب است. جالب نيست؟
اوراينز اينطور نتيجه ميگيرد كه ما اين دانش را نسبت به محيط زيبا، وحشت از مار و... از طريق ژنها كسب ميكنيم؛ ژنها علاوه بر خصايل زيستي، دانش مربوط به دنياهاي نياكاني ما را هم ذخيره ميكنند، ژنها افراد را براي دنياهايي آماده ميكنند كه افراد از پيش هرگز با آنها روبهرو نشدهاند. ژنها ضمنا تعيين ميكنند ما چه چيزهايي را آسانتر ياد ميگيريم و به حافظه ميسپاريم. اوراينز معتقد است، چند صد هزار سال پيش آن دسته از انسانهايي كه از مار و ببر و حيوانات خطرناك نميترسيدند، اغلب طعمه يا قرباني زهر آنها ميشدند، به همين دليل آنها از بين رفتهاند؛ لذا نسل ما از آن دسته انسانهايي ادامه پيدا كرده كه به دليل وحشت از اين گونههاي خطرناك و مهاجم، پناهگاهي مناسب براي دفاع از جان خود پيدا ميكردند يا فرار ميكردند و در امان ميماندند؛ پس ما جزو آن دسته انسانهايي هستيم كه مغز ما نسبت به وجود اين محركهاي خطرناك پاسخ دفاعي صادر ميكند و در نتيجه آن دسته از انسانهايي كه مغزشان چنين پاسخي صادر نميكرده است، هزاران سال پيش منقرض شدهاند.
چرا بايد به «ياد جنگل دور» باشيم؟
برقراري پيوند ميان «زيستشناسي تكاملي» با «درك زيباييشناسي» كاري سخت، دور از ذهن و عجيب مينمايد. كتاب «ياد جنگل دور» نوشته «گوردون اوراينز» سرشار از ايدههاي ناب است. ايدههايي كه اين محقق آنها را از خلال زندگي روزمره و عادي انسانهاي قرن بيستويكمي بيرون كشيده است و جوري آنها را مطرح ميكند كه ساعتها به هر مساله او فكر كنيم!
روش تحقيقي اين جانورشناس عجيب است. او در كتابش سوالات به ظاهر سادهاي را طرح ميكند، سوالاتي كه شايد در نظر اول عاميانه، سطحي و مضحك به نظر برسند! سپس كمي درباره جدي بودن پرسشها دليل ميآورد و توضيح ميدهد كه چرا بايد نسبت به اين سوالات و رفتارها وسواس بيشتري به خرج دهيم و بعد فرضياتي را مطرح ميكند و در نهايت اجازه ميدهد، خواننده از اين دلمشغوليهاي عالمانه لذت ببرد.
اوراينز در كتابش روش نظري و علمي پيدا كردن بسياري از پرسشها و رفتارهاي ساده بشر كنوني را آموزش ميدهد. اين جانورشناس تكاملگرا به زبان ساده به مخاطبش آموزش ميدهد براي كشف ريشه رفتارهاي امروزي بايد به عقب نگاه كنيم؛ گذشتههاي خيلي دور را به ياد بياوريم. قصد اوراينز دقيقا يادآوري گذشتههاي دور است؛ به همين دليل نام كتابش را «ياد جنگل دور» گذاشته است. كتاب «ياد جنگل دور» نوشته گوردون اوراينز با ترجمه كاوه فيضاللهي توسط نشر نو منتشر شده است.