پيامدهاي حمايت نمايندگان نزديك به جبهه پايداري از ابراهيم رييسي چيست؟
پايداري پاشنه آشيل انتخاباتي رييسي
جمعي از نمايندگان مجلس براي دعوت از حجتالاسلام ابراهيم رييسي با هدف شركت در انتخابات رياستجمهوري ۱۴۰۰ از ديگر نمايندگان امضا جمع كردند. آنطور كه گفته ميشود، باني اين دعوتنامه و جمعآوري اين امضاها، حسين جلالي نماينده رفسنجان و انار در مجلس است و تاكنون تعدادي از نمايندگان كه عمدتا از اعضاي جبهه پايداري هستند آن را امضا كردهاند. البته اين عمل با انتقادات برخي نمايندگان هم مواجه شد؛ به نحوي كه آنها باور دارند ورود مجلس به اين صورت در انتخابات آينده باعث انشقاق بين نمايندگان و طيفهاي مختلف اصولگرا ميشود و فضاي سياسي كشور را دچار آشفتگي ميكند.
نكته جالب در اين بين آن است كه بيشتر كساني كه اين روزها از آمدن رييسي حمايت ميكنند در زمره نيروهاي نزديك به جبهه پايداري شناسايي ميشوند؛ براي مثال علاوه بر جلالي از ديگر كساني كه در جمعآوري امضا نقش مهمي داشتهاند افرادي چون مرتضي آقاتهراني، نصرالله پژمانفر و سيدنظامالدين موسوي بودهاند كه جملگي به نيروهاي پايداري شناخته ميشوند.
حمايت نيروهاي پايداري در مجلس از يك نامزد بالقوه انتخابات از يكسو ميتواند باعث تنزيل شأن نمايندگي شود و از سوي ديگر براساس مناسبات سياسي به نظر ميرسد كه براي خود ابراهيم رييسي هم آوردهاي محسوب نميشود زيرا طيف پايداري در ميان اصولگرايان همواره به عنوان يك گروه مورد انتقاد مطرح بوده است و هيچگاه نتوانسته با ديگر اصولگرايان به وحدت بيحرف و حديثي دست يابد. نمونه آن را در تمام انتخاباتهاي سالهاي اخير ميتوانيم مشاهده كنيم كه پايداري در آستانه هر انتخابات سر ناسازگاري با بدنه اصلي اصولگرايان زده است. حال با چنين شرايطي به نظر ميرسد كه حمايت آنها از رييسي ميتواند به پاشنه آشيل اين شخصيت سياسي تبديل شود، زيرا از يك طرف باعث ميشود جامعه رييسي را نيروي پايداري بداند كه باتوجه به نگاه نه چندان مساعد جامعه نسبت به اين گروه سياسي جايگاه سياسي رييسي را تضعيف ميكند و از سوي ديگر با عنايت به نزديكي نسبي رييسي به همه جناحهاي سياسي اعم از اصولگرا و اصلاحطلب انتساب او به پايداريها وجه اعتدالي سياستورزي او را مخدوش ميكند.
نكته ديگر آنكه اصل جمع كردن امضا در مجلس براي يك نامزد بالقوه محل بحث و انتقاد است و وقتي مصداق اين جمعآوري امضاي رييسي باشد، خواه ناخواه در نظر مردم اين عمل مورد انتقاد به پاي او نيز نوشته ميشود؛ هرچند شخص رييسي در اين موضوع نقشي نداشته باشد. در روزهاي اخير بسياري از شخصيتها، تحليلگران و فعالان سياسي نسبت به جمعآوري امضا در مجلس انتقادهاي صريحي را مطرح كردهاند؛ از جمله مصطفي هاشميطبا كه در گفتوگو با «نامهنيوز» گفته است: «به نظر من اگر نمايندگان از باب يك شهروند عادي بودن از نامزدي حمايت كنند، هيچ ايرادي ندارد و حق آنهاست اما اينكه برخي از نمايندگان طومار جمع كردهاند و از يكي از شخصيتها درخواست كردهاند كه در انتخابات نامزد بشود، در شأن نمايندگي آنها نيست. هيچگاه هم در عرف سياسي چنين چيزي را نداشتهايم اما به هر حال از اين دوستان مجلسنشين فعلي هيچ چيز بعيد نيست... به نظر من برخي نمايندگان كنوني به هيچوجه به فكر مملكت نيستند و فقط ميكوشند اميال جناحي و سياسي خود را تامين كنند كه اگر چنين نبود، در اين ماههايي كه روي كار آمدهاند يك مصوبه براي بهروزي مملكت تصويب ميكردند.» يا حتي عباس سليمينمين به عنوان يك شخصيت اصولگرا گفته است: «اين مساله يك علقه گروهي ايجاد ميكند كه بعدها دست نمايندگان را در حوزه نظارت ميبندد چون هر نقدي كنند پاسخ ميشنوند «خودتان اين رييسجمهور را آورديد، پس چه ميگوييد؟... صدور چنين نامهاي كار سنجيدهاي نيست چون وقتي قشر قابل توجهي از نمايندگان از شخصيتي دعوت ميكنند، به اين معنا خواهد بود كه آنها داراي تعلقات گروهي هستند. اين تعلقات گروهي مانع از اجراي مسووليتهاي نمايندگي بهطور موثر خواهد بود. در واقع اثر بازدارندگي دارد. اين كار جايگاه نمايندگي را تضعيف ميكند. نماينده حتي اگر يك فرد را شايسته و داراي كمالات براي سكانداري امور اجرايي كشور ميداند نبايد به گونهاي عمل كند كه در آينده دست خودش بسته شود و نتواند آنطور كه شايسته است در هدايت قوه مجريه وظيفه نمايندگياش را به انجام برساند.»
سخن منتقدان درباره امضا جمع كردن نمايندگان در حمايت از رييسي درحالي است كه جلالي به عنوان يكي از طراحان جمع كردن امضا در گفتوگويي به صراحت خود را در قامت يك كنشگر انتخاباتي و نه يك نماينده مجلس نشان داده و گفته است: «حجتالاسلام رييسي تمام صلاحيتهاي لازم براي منصب رياستجمهوري را داراست؛ رويكرد او در قوه قضاييه در مبارزه با رانت، فساد اقتصادي، زمينخواري، اختلالات ارزي و احتكار كالاهاي مورد نياز مردم، نشاندهنده قاطعيت، پاكدستي و عزم راسخ ايشان در پايبندي به آرمانهاي انقلاب است... كانديداتوري آيتالله رييسي در بين نيروهاي وفادار به انقلاب وحدتآفرين و انسجامبخش است. قريب به اتفاق افرادي كه در مظان كانديداتوري هستند، عنوان ميكنند كه اگر ايشان بيايد، كانديدا نخواهد شد كه اين يك فرصت مناسب براي طرفداران گفتمان اسلام انقلابي به شمار ميرود.» او ادامه داده است: «در هفتههاي گذشته جمع قابلتوجهي از اساتيد دانشگاه در نامهاي از ايشان براي كانديداتوري دعوت كردند. تا جايي كه بنده اطلاع دارم، در استانهاي مختلف نيز، برخي از سياسيون و تعداد زيادي از جوانان انقلابي، در حال نوشتن طومار و جمعآوري امضا براي دعوت از او هستند.» او حتي پا را فراتر برده و نگاه مجلس را كاملا انتخاباتي نه قانونگذاري- نظارتي قلمداد كرده است: «در مجلس هم نگاه بسياري از نمايندگان به سمت ايشان است. در روزهاي گذشته، اكثريت قاطع مجلس در نامهاي از عملكرد ايشان در قوه قضاييه تقدير كردند.»
با اين اوصاف به نظر ميرسد كه دفاع تمامقد پايداريها در مجلس ميتواند اولا شأن نمايندگي نمايندگان مجلس را مخدوش كند و در صورت پيروزي نامزد دلخواه آنان مناسبت نمايندگان با رييسجمهور را از حالت ناظر به حامي تغيير وضعيت دهد و از سوي ديگر با ادامه چنين وضعيتي شايد براي حجتالاسلام سيدابراهيم رييسي هم در مسير سياستورزياش مشكلاتي ايجاد كند.