روايت حدادعادل از پدرخواندههاي اصولگرايان
جامعه روحانيت مبارز در پي حمايت از لاريجاني است؟
اصولگرايان در حال حاضر با دو تشكل موازي به نامهاي شوراي ائتلاف و شوراي عالي وحدت وارد مسير انتخابات رياستجمهوري شدهاند؛ دو تشكلي كه هر دو سخن از ايجاد وحدت ميزنند و اين در حالي است كه شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب در انتخابات مجلس در اسفند98 مسووليت اجماع نيروهاي اصولگرا را بر عهده داشت و توانست به ليست مشترك هم دست يابد و پيش از آن نيز همين تشكيلات با عنوان جمنا در انتخابات رياستجمهوري سال96 باعث اجماع اصولگرايان بر نامزدي سيدابراهيم رييسي شد اما در اين بين جامعه روحانيت مبارز در انتخابات مجلس98 كوشيد تا بر خود نام داور را بگذارد و به زعم سران اين تشكيلات اصولگرا اختلافات فيمابين نيروهاي اصولگرا را حل و فصل كند كه البته داوري كردن جامعه روحانيت چندان مورد اقبال ديگر اصولگرايان قرار نگرفت و كار با همان شوراي ائتلاف پيشرفت. شوراي ائتلاف بعد از انتخابات مجلس به سرعت كار انتخاباتي خود را براي انتخابات رياستجمهوري و شوراهاي شهر و روستا آغاز كرد اما اينبار جامعه روحانيت مبارز با تشكيلاتي سازمانيافتهتر وارد ميدان شد و به يارگيري پرداخت. ادعاي جامعه روحانيت اين است كه نامزدي به صورت اختصاصي معرفي نميكند و ميخواهد «ميزبان» اصولگرايان براي وحدت باشد؛ چنانكه غلامرضا مصباحيمقدم، سخنگوي جامعه روحانيت اخيرا گفته است: «هدف جامعه روحانيت مبارز ايجاد شوراي عالي وحدت بود تا همه جريانهاي انقلابي بتوانند حول يك محور مشخص جمع شوند و با وحدت كامل به نامزد واحد در انتخابات رياستجمهوري 1400 برسند. تلاشهاي بسياري صورت گرفت تا اين مهم محقق شود كه به لطف خدا محقق شد و امروز بسياري از احزاب شناسنامهدار و داراي مجوز از وزارت كشور عضو شوراي وحدت هستند... اين احزاب به صورت بلوكبندي در انتخاباتي پنج نفر را به عنوان نماينده احزاب در شوراي عالي وحدت تعيين كردند و اكنون شوراي عالي وحدت با نماينده جامعه روحانيت مبارز، نماينده زنان، نماينده جوان و نمايندههاي تشكلهاي رزمندگان و فعالان سياسي به فعاليت خود ادامه ميدهد و با هيات اجرايي تعيينشده فعاليتها را ساماندهي ميكند».
مواضع جامعه روحانيت مبارز و به نوعي موازيكار آنها حالا مورد انتقاد غلامعلي حدادعادل قرار گفته و او درباره اين موضوع گفته است: «مشكل امروز ما اين است كه جامعه روحانيت مبارز بهطور مستقل راه افتاده و ميگويد من هم ميخواهم انتخابات را ميزباني كنم و محور وحدت شوم. حرف بنده به آنها اين است كه وقتي تجربه شوراي ائتلاف وجود دارد چرا آن را ناديده ميگيريد؟ از طرف ديگر دوستان پايداري هم داستان خود را دارند. البته ما هنوز خط مذاكرهاي با آنها باز نكردهايم و مذاكرات را براي مراحل بعدتر گذاشتهايم. بالاخره بايد كاري كنيم اين كثرت متولي و مدير كار، كار دست ما ندهد. ما از يك طرف با كثرت نامزد روبرو هستيم و از يك طرف ديگر با كثرت پدر».
انتقاد به جامعه روحانيت پيش از اين نيز از زبان مهدي چمران به نوعي ديگر مطرح شده بود. او درباره اين مساله به «مثلثآنلاين» گفته بود: «در درجه اول اميدوارم همه هدايت شويم و به مسير مشترك و واقعي برسيم و برخلاف آنچه برخي دوستان اسم شوراي خود را وحدت گذاشتهاند، وحدتشكني به وجود نيايد. مشخص نيست شوراي وحدت براي چه و با چه هدفي تشكيل شده است زيرا شوراي ائتلاف از انتخابات رياستجمهوري سال96 آن موقع در قالب جمنا تا انتخابات مجلس در اسفندماه98 مسووليت اجماعسازي اصولگرايان را برعهده داشت و توانست در اين مسير بهشدت موفق عمل كند؛ به نحوي كه در انتخابات دوره گذشته بدون هيچ اختلاف نظري بر آقاي رييسي اجماع شد و در انتخابات مجلس نيز شوراي ائتلاف توانست يك شگفتي را رقم بزند؛ بهطوري كه 230نماينده كنوني ماحصل اجماعي بود كه شوراي ائتلاف ايجاد كرد... مردم هم از ليست شوراي ائتلاف استقبال خوبي كردند و بعد از انتخابات شوراي ائتلاف بلافاصله فعاليت خود را براي دو انتخابات شوراي شهر و رياستجمهوري بعدي آغاز كرد و در استانها و شهرستانها مجامع شكل گرفتند. همه اينها در حالي رخ داد كه ناگهان مشاهده كرديم جامعه روحانيت مبارز اعلام كرد كه با افراد جديدي كه به جامعه آمدهاند ميخواهيم كار انتخاباتي انجام دهيم و بنايشان به نوعي حركت موازي با شوراي ائتلاف قرار گرفت. ما گفتيم اين كار شما به شوراي ائتلاف لطمه ميزند و دليلي ندارد راهي كه ما تا ميانه آمدهايم شما از ابتدا شروع كنيد و باعث دوگانگي در جبهه اصولگرايي شويد. ما گفتيم شما سرور ما هستيد و اگر هدفتان اجماع است، به شوراي ائتلاف بياييد اما آنها نپذيرفتند و كار خود را ادامه دادند... ما تصور ميكرديم دوره پدرخواندهها تمام شده اما گويا اينطور نيست... در شوراي وحدت قرار بود بيش از 40حزب حضور داشته باشد اما پنج حزب را پذيرفتند و به بقيه گفتند خداحافظ. من فقط اميدوارم خداوند به همه ما بصيرت دهد تا با توهم پيروزي پسگردني نخوريم».
علاوه بر اين اختلافها بر سر ورود اصولگرايان به انتخابات با كدام يك از سازوكارهاي انتخاباتي نكتهاي كه به نظر ميرسد بر اين اختلافها دامن زده است، احتمال حمايت جامعه روحانيت مبارز از علي لاريجاني است. گفته ميشود كه جامعه روحانيت بدش نميآيد با لاريجاني وارد انتخابات شود و به نوعي زمينه همان شرط لاريجاني براي ورود به انتخابات يعني اجماع اصلاحطلبان و حمايت بخشهايي از اصولگرايان محقق شود. در حقيقت اين گمانهزني وجود دارد كه جامعه روحانيت پشت علي لاريجاني بايستد، موضوعي كه به هيچوجه مورد قبول ديگر اصولگرايان نيست و شايد به همين دليل باشد كه روحانيت مبارز تمايل دارد مسير انتخاباتي خود را مجزا از شوراي ائتلاف كند تا اگر در اين مسير اختلافي ايجاد شد، آنها در قدرت باشند و ديگر اصولگرايان زيرمجموعه آنها فرض شوند. هرچند تا اينجاي كار جامعه روحانيت مبارز اين موضوع يعني حمايت از لاريجاني را تكذيب كرده و در بيانيهاي آورده است: «تاكنون جامعه روحانيت مبارز يا اعضاي شوراي مركزي جامعه روحانيت با هيچكدام از كانديداهاي رياستجمهوري بحث يا مذاكره و ديداري نداشتهاند و در هيچ كدام از جلسات شوراي وحدت و يا در جلسات جامعه روحانيت در مورد كانديداتوري افراد يا كانديداهاي مطرح بحث يا مذاكرهاي صورت نگرفته است». از سوي ديگر جامعه روحانيت نشان داده است كه در اين دوره از انتخابات چندان قدرت همراه كردن ديگراصولگرايان با خود را ندارد و علاوه بر آنكه با تشكيل شوراي عالي وحدت زمينه جدايي خود از شوراي ائتلاف را ايجاد كرده بلكه تاكنون نتوانسته جامعه مدرسين حوزه علميه قم، به عنوان يكي از قديميترين تشكلهاي اصولگرايي را قانع به تحرك سياسي در انتخابات كند و برخلاف وعدههاي پيشين اعضاي جامعه روحانيت، جامعه مدرسين همچنان بر همان موضوع پيشين يعني عدم ورود به انتخابات تأكيد دارد. به هر روي بايد منتظر ماند و ديد كه اولا سازوكار انتخاباتي در ميان اصولگرايان به چه شكل خواهد شد و ثانيا آيا آنها ميتوانند بر نامزد واحد به اجماع برسند يا نه؟