گردشگري نوروز: بحران يا فرصت؟
رضا دبيرينژاد
قديمترها يك انيميشن پخش ميشد كه داستان دو موجود بود كه براي مشكلاتشان سراغ پروفسوري ميرفتند تا راهحلي بدهد و جناب پروفسور هنوز در جمله اول بود كه آن دو موجود مييافتند و ميرفتند پي رفع مشكل، غافل از اينكه مشكلات را با راهحلهاي نيمه كاره نميشود حل كرد. حالا اين شده حكايت برنامههاي علاج اين روزهاي ما.
يكسال از ورود رسمي كرونا گذشته است و همچنان درگير آن هستيم. اين ويروس چيزها و رفتارهاي ويژهاي را وارد زندگي و مناسبات زيست جامعه ما كرده است، رفتارها و چيزهايي كه به تدريج فهميده شد، اينكه چه كارهايي زنجيره انتقال را تقويت ميكند و با چه رفتارهايي شاهد بروز يك موج جديد خواهيم بود. در اين يكسال اثر تجمعات و سفرها به خوبي مشخص شد، ضمن اينكه دريافتيم جامعه به چيزهايي نياز دارد تا زندگي كند، افسرده نشود تا در اين شرايط و زير فشارهاي گوناگون تاب آورد. تابآوري و نيازهاي اجتماعي با توجه به اينكه كرونا هست و بايد با آن زندگي كرد همان جمله نيمه مانده پروفسور بالتازار است و ادامه آن اين است كه بايد پروتكلهاي بهداشتي را رعايت كنيم. قرار بود در دوره كرونا سبك جديدي براي زندگي بسازيم، تجربههاي متفاوتي داشته باشيم و با شناخت جامعه و نيازهايش براي پيشگيري برنامهريزي كنيم، به گونهاي كه هم نيازها پاسخ داده شود و هم بحرانافزايي نشود. به اين منظور نيازمند شناخت جامعه و رفتار اهالي آن كنار شناخت رفتار ويروس هستيم كه هر دو متخصصان خود را دارد و نميتوان با تصويري سطحي آنها را تقليل داد. نوروز نزديك است يعني ايامي كه جامعه عادتها و باورها و سنتهاي خود را دارد و بايد داشته باشد، از دورهميها، تا شادي و گردش. اما اين با ترغيب غيرمستقيم مردم به سفر پاسخي مناسب داده ميشود؟ اين روزها مديران گردشگري با انتشار خبرهايي مبني بر بسترسازي سفرهاي نوروزي ميخواهند گردشگري را رونق دهند و از هيجان فرومانده مردم براي جبران خسارتها بهره ببرند اما آيا باز سفرهاي نوروزي ركورد ميشكند؟ كدام ركورد؟ آن هم در شرايطي كه مدام متخصصان سلامت بر شكستن زنجيره انتقال تاكيد ميكنند. گردشگري و تفريحات نوروزي يك نياز و حتي يك ضرورت است اما آيا فقط يك شيوه دارد؟ كرونا ما را ناگزير ميكند به راهها و برنامههاي جايگزين بينديشيم، راههايي كه زندگي را با همه تفريحات، شاديها و خوشيهايش تداوم بخشد. يكي از اين راهكارها فعاليتهاي فرهنگي و گردشگري است اما به گونهاي خلاق، ديگرگونه و فضايي باز. بهتر است مديران گردشگري و شهري از الان به استقبال نوروز بروند و به جاي ترغيب سفرهاي بين شهري، سفرهاي درون شهري را شكل دهند. توجه به شهرگردي ميتواند يكي از راهحلهاي جبران محدوديتها و كمك به اهالي گردشگري و فرهنگ باشد. البته اين راهكار را نبايد در فرمول پروفسور بالتازار نيمه كاره ديد، گردش درون شهري و شهرگردي نبايد به مقاصد فضاي بسته و كوچك پرخطر در اين بحران بينجامد، بلكه برنامهريزان با همفكري و همكاري اهالي فرهنگ، گردشگري و حوزههاي مرتبط بسترهايي را براي تجربه شهر در فضاهاي باز چون خيابان، ميدان، محلات قديمي، باغها و موزههاي باز فراهم كنند. متخصصان و فعالان گردشگري قطعا در اين زمينه برنامهها و ايدههاي بسيار دارند، اگر متوليان خود به تنهايي برنامه ننويسند بلكه به همانديشي بخواهند. متوليان شهري و مديران فرهنگي نيز بايد در نظر بگيرند كه فصل تازهاي با فرصتهاي تازهاي در راه است كه ميتوان از آن بهره برد و رويدادسازي در فضاهاي باز همچون نمايشهاي ميداني، موسيقي در فضاي باز، نمايشگاههاي محيطي و تورهاي موضوعي در شهر امكان سرگرمي و گردش در شهر را فراهم آورد تا شايد كمي حال خوب به شهر و جامعه بازگردد.