حذف كار كودكان از تئوري تا اجرا
زهرا جنت
پسربچه كنار مادرش كه در حال گفتوگو با عموي او بود، ايستاده بود. به زحمت 10 سال داشت ولي نگاههاي پرترحم همسايگان كه براي بدرقهاش اطراف آنها جمع شده بودند را ميتوانست تشخيص دهد. چشمانش پر از هراس بود و نگاه جدي و توصيههاي مادرش، به اين هراس ميافزود. از وقتي شنيده بود كه قرار است سه ماه تابستان را پيش عمويش در يك كارگاه ساختماني در اصفهان كار كند به تمام لحظههايي كه آرزوي سفر به اصفهان كرده بود، لعنت فرستاده بود.
مادرش او را بوسيد و دستش را به دست عمو سپرد و خشك و محكم گفت به سلامت. هنوز به وسط كوچه نرسيده بودند كه مادرش اسمش را صدا زد، با تصور اينكه مادرش از فرستادن او پشيمان شده، با ذوق برگشت، اما كلام مادرش تمام آن شوق يكباره را با گفتن اين جمله نابود كرد: «آخر هفتهها كه بقيه به شهر خودشان ميروند تو همانجا بمان، هزينه رفت و آمد گران است.»
وقتي پسرك در پيچ كوچه گم شد، مادر كه تا آن لحظه استوار و سرد ايستاده بود، به زمين افتاد. زنهاي همسايه به كمكش آمدند و دلداريش دادند كه پسرت ديگر مردي شده است، حتما درك ميكند و مردهاي همسايه به روزهاي بچگي خودشان و وقتي مجبور شدند قسمتي از بار خانواده را با كار در مزرعه يا همراه با گله يا كارگري بر دوش بگيرند، فكر و حرف همسرانشان را تاييد كردند كه او از دست مادرش ناراحت نيست، گرچه از روزگار گلهمند است. سالها و تابستانهاي بسياري، آنگونه گذشت، گرچه كارها سختتر ميشد و هميشه بيش از توانش بود ولي همين كه توان پساندازهاي تابستانش به درس خواندنهاي زمستانش ميرسيد، راضي بود. وقتي دكتراي فيزيكش را گرفت و شغل و درآمد مناسبي پيدا كرد، براي هميشه به روزهاي فقيرانه خانوادهاش پايان داد. اما هميشه ميان موفقيتهاي بزرگسالياش، ميان هياهوي خوش كودكانهاش، با بغضي پنهان به دنبال كودكي تجربه نكرده خود ميگردد. كودكي كه با او در آن پيچ كوچه گم شد.
با همه دردي كه اين روايت واقعي يك كودك كار داشت، حداقل پاياني خوش داشت. اما مسير و آخر داستان اغلب كودكان كار به جاهاي خوب ختم نميشود. حاصل دسترنج دستهاي كوچكشان به زحمت نان شبي بر سفره خود و خانوادهشان ميشود، خبري از مدرسه و آموزش نيست. زندگيشان از پادويي و شاگرد مغازهاي بودن شروع ميشود و به همين حوالي هم ختم ميشود.
وقتي صحبت از كودكان كار ميشود، اكثريت، تصوير كودكان دستفروش و زبالهگرد شهرها را در ذهن ميآورند. اما اين چند دسته، تنها قسمت و نمايشي كوچك از غول فقري است كه كودكي اين كودكان را در دستانش خرد ميكند. در واقعيتي وسيعتر و در زير پوست شهر و روستا، كودكان بسياري به كارهايي مشغول هستند كه مناسب سن آنها نيست و مانع از آموزش و كودكي آنها ميشود. سازمان ملل متحد، سال 2021 را به عنوان سال حذف كار كودكان، نامگذاري كرده است. هدف از اين نامگذاري اين است كه با توجه و تلاشي متمركز و جهاني، چارهاي كارآمد و ماندگار براي اين مشكل پيدا شود. اما توجه به اين نكته ضروري است كه صحبت از ممنوعيت كار كودكان، به معني مخالفت با سپردن كار و مسووليت به كودكان نيست، بلكه صحبت از كارهايي است كه انجام آنها براي جسم و روح كودكان مضر است و ضمن گرفتن فرصت كودكي از آنان، اثرات مخربي در زندگي و آيندهشان ميگذارد. اگر بخواهيم قدري واقعگرايانهتر و با ديدي بازتر نگاه كنيم مبارزه با كار كودكان حتي به معني حذف كامل كار كودكان هم نيست. بسياري از اين كودكان با كار كردن و كسب درآمد، امكان آموزش خود را فراهم ميكنند يا با آن درآمد، جايگاه و نقشي در خانواده كسب ميكنند. حمايت از كودكان كار اگر قرار باشد كاملا بيانعطاف و فقط بر اساس ظاهر قوانين حمايت از كودكان و با حذف كامل كار كودكان انجام شود در عمل به نتايجي ميرسد كه نه مورد نظر قانونگذار و حاميان كودك بوده است و نه جاي افتخار به اين طرح باقي ميگذارد. در نظر بگيريد صاحبان مشاغل، كارگاهها، مزارع، مغازهها و همه مواردي كه قابل رصد و نظارت هستند را از به كارگيري كودكان منع كرديم. حال بايد بررسي كنيم كه چند درصد اين كودكان از كار فارغ شده به تحصيل برميگردند؛ در واقع چند درصد آنها اصلا هزينه تحصيل را خواهند داشت. چند درصد آنها به علت فقر و نياز خانواده، جذب كارهاي زيرزميني و خطرناكتر از شغلهاي قبلي ميشوند. صرف حذف كار كودكان، حتي اگر عملياتي هم شود تا وقتي كه جامعه توان مالي و حمايتي كامل از كودكان و خانوادههاي آنها را نداشته باشد، در عمل نتيجه عكس خواهد داد. در اين شرايط در عين تلاش براي امكان حمايت از كودكان براي عدم نياز به كار، بايد تلاش شود تا محيطهاي كاري براي كودكاني كه مجبور به كار هستند ايمن و استاندارد شود و قواعد ويژه و اجباري، خصوصا براي ساعت كاري و فراهم كردن امكانات آموزشي براي به كارگيري كودكان در نظر گرفته شود كه اگر اين افراد و خانوادههايشان گزينه ديگري جز كار ندارند، حداقل كودكان كمترين آسيب را از اين كار ببينند.