مسلسل ماكسيم و رضا ماكسيم
مرتضي ميرحسيني
هيرام ماكسيم سال 1884 در چنين روزي از سلاح ابداعياش، اولين مسلسل كاملا خودكار رونمايي كرد. ماكسيم متولد سانگرويل در ايالت ماين امريكا بود و پيش از رونمايي از مسلسل ماكسيم، چند اختراع ديگر مثل تلهموش و فركننده مو و نوعي لامپ را عرضه كرده بود. اوايل دهه 1880 در سفر به اتريش به يكي از دوستان قديمياش بر خورد كه از زمان اقامت در امريكا يكديگر را ميشناختند. دوستش به او گفت اين وسايل الكتريكي و شيميايي را كنار بگذار كه اگر ميخواهي پولدار شوي بايد چيزي اختراع كني كه اروپاييها با آن راحتتر يكديگر را بكشند. ماكسيم 3 سال بعد مسلسل مشهور خود را عرضه كرد و تقريبا بيدرنگ، مشتريان براي خريد آن صف كشيدند. اما اروپاييها كه مشتري اصلي اين سلاح بودند – حداقل آنطور كه دوست ماكسيم ميگفت – با آن به جان هم نيفتادند و يكديگر را نكشتند. آنان اين سلاح را به مستعمراتشان بردند و از آن براي سركوب شورشهاي محلي و جنبشهاي استقلالطلبانه استفاده كردند (به همين دليل هم هست كه برخيها مسلسل ماكسيم را يكي از نمادهاي امپرياليسم ميشناسند). هيلير بلاك شاعر انگليسي، در شعر مسافر مدرن به اين واقعيت طعنه ميزند:
«هر اتفاقي هم بيفتد
ما مجهز به
مسلسل ماكسيم هستيم
و آنها نه.»
به ويژه انگليسيها كه تقريبا در همه جاي جهان مستعمرهاي داشتند. آنقدر اين سلاح به دردشان خورد كه ملكه ويكتوريا يك سال قبل از مرگش، هيرام ماكسيم را به كاخ خود دعوت كرد و به او لقب شواليه داد. به جز انگليسيها، امريكاييها و روسها هم تعداد زيادي از اين مسلسل سفارش دادند و خريدند. اين مسلسل عملا روش و شكل درگيريهاي رودررو را تغيير داد و تاثيرش چنان بود كه در نبردها، حمله به طرفي كه مجهز به اين سلاح بود به خودكشي دستهجمعي تبديل ميشد (گويا اين مسلسل ميتوانست 600 گلوله در هر دقيقه شليك كند). بيشتر از هر زمان ديگري در جنگ اول جهاني از آن استفاده شد تا جايي كه اين جنگ را «جنگ مسلسلها» هم مينامند.
هيرام ماكسيم 76 سال عمر كرد و در لندن از دنيا رفت. نه نخستين كسي بود كه به ساخت مسلسل خودكار فكر كرد و نه تنها كسي كه آن زمان براي اجراي اين فكر كوشيد. اما اولين كسي بود كه موفق شد چنين سلاحي را بسازد و در تعداد انبوه توليد و عرضه كند. دولت ايران يا به عبارت درستتر دربار قاجار هم چندتايي از اين مسلسل خريد و قواي قزاق را به آن تجهيز كرد. جالب اينكه رضاخان ماهرترين افسر قزاق در بهكارگيري اين سلاح بود و از اينرو تا مدتها او را رضا ماكسيم ميخواندند.