پكن و مسكو؛ با برجام يا بر برجام
سيدحسين ملائك
آنچه دوشنبه شب در تهران ميان مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي و سازمان انرژي اتمي ايران رخ داد را رويدادي طبيعي ارزيابي نميكنم و به روند كنوني قضايا بدبين هستم. دلايلي براي اين بدبيني دارم كه نخستين آنها، موضوع مهلتي است كه طرفهاي غربي در برابر گام هستهاي ايران گرفتهاند. به اعتقاد من طرفهاي غربي اين مهلت را نياز دارند تا ارزيابي كنند شرايط سياسي ايران در آستانه انتخابات رياستجمهوري ايران به چه شكل خواهد بود و چه كساني بخت بيشتري براي گرفتن زمام امور در ايران دارند. دومين دليل بدبيني من اين است كه انعطاف ايران در مقابل ضربالاجل پنج اسفند، به اعتقاد من نشانه خوبي نيست. درواقع براساس توافق دوشنبه شب ميان ايران و آژانس، هم بازرسيهاي سرزده در جاي خود ماندهاند و ايران وعده داده است كه آنچه ثبت و ضبط ميشود، هر چند نزد ايران ميماند، اما تا سه ماه دست نخورده باقي بماند. قطعا اين مساله در قانون پيشبيني نشده است و منعي براي آن وجود نداشت، اما موضوع اين است كه نظارتهاي آژانس چه به اسم پروتكل الحاقي باشد، چه به نام تفاهم دوجانبه فني موقت، نهايتا امتيازي است كه طرف مقابل بهرغم اجراي قانون مجلس دريافت كرده است.
از سوي ديگر، مساله دو عضو غيرغربي برجام هم مسالهاي است كه من نسبت به عملكرد آنها چندان اميدي ندارم. چين و روسيه هر دو دنبال فرصتي هستند كه با امريكا تعاملي مثبت داشته باشند تا روابطشان با واشنگتن كه از شرايط دوران ترامپ خارج شوند و علاقهمند هستند كه اين تعامل با هزينه طرف ثالثي باشد نه هزينه خودشان. هر چند كه پكن و مسكو در موضعگيريهاي اعلاني قطعا ميگويند كه خواهان حفظ منافع و مصالح ايران هستند، اما منافع ملي خودشان در اين است كه با كمترين هزينه، يك تعامل به اصطلاح سازنده با امريكا در منطقه خاورميانه كه به نظر ميرسد در حال حاضر مهمترين مساله آن ايران است، داشته باشند. اين انتظار هست كه آنها بخواهند ايران را وادار به ورود به يك دور جديد از مذاكرت جديد بكنند و درواقع ميز تازهاي براي مذاكرات طولاني مدتي نه در قالب 1+5 بلكه در قالبي جديد با قدرتهاي جهاني بچينند.
اخبار و گزارشها از درون امريكا نشان ميدهد كه دولت بايدن هنوز نتوانسته است درون امريكا اجماعي در مورد مساله ايران ايجاد كند، بايد قبول كنيم كه مخالفان برجام و منتقدان بايدن در حكومت امريكا، چندان ضعيف نيستند و از قدرت بالايي برخوردارند. اگر جو بايدن بخواهد اقداماتي مانند لغو تحريمها و بازگشت به تعهدات برجام انجام دهد، با مقاومت گستردهاي در مجلس نمايندگان، سنا و گروههاي بانفوذ در سياست امريكا مواجه ميشود. به همين دليل است كه كارهايي كه تاكنون دولت بايدن درخصوص ايران انجام داده است آنقدر كوچك است كه حتي در حد آنچه روزگاري از آن با عنوان دادن آبنبات ياد ميشد هم نيست. بايدن هنوز نتوانسته است اجماع سياسي درون امريكا ايجاد كند تا اگر عزم و ارادهاي براي بازگشت به برجام دارد، بتواند آن را عملي كند.
علاوه بر اين نبايد فراموش كنيم كه براساس گزارشها بين 35 تا 40 پست ارشد دولت امريكا كه نياز به تاييد سنا دارند، همچنان در صف جلسات استماع و راي اعتماد هستند. بايدن حاضر نيست كه به خاطر مساله ايران، درون كنگره يك دوقطبي ايجاد كند و براي تاييد اعضاي كابينه خودش با مانع مواجه شود. دولت بايدن نيازمند يك فرصت زماني است تا بتواند اگر تصميمي در مورد بازگشت به برجام داشته باشد، با كمترين هزينه و بيشترين حمايت سياسي، اجرايي كند.
اسراييليها و عربستان چون به شدت ميخواهند حركت دولت بايدن درست در مسيري كه دونالد ترامپ بود، ادامه پيدا كند، خيلي فشار ميآورند كه او موضع خودش را هر چه سريعتر اعلام كند. بايدن تاكنون در برابر مطالبات گروههاي فشار و لابي مخالف برجام، امتيازهايي داده و حرفهايي زده است كه تا اندازهاي آنها را راضي نگه دارد، اما واقعيت اين است كه در اين فرصت كوتاه، من تصور نميكنم كه هنوز دولت امريكا آمادگي داشته باشد تا موضع خود را در قبال توافق هستهاي با ايران نهايي كند.