طرح امريكا براي احياي برجام
اعلام موافقت سريع امريكا با آن بخش ديگري از طرح پيشنهادي است. فرمتي كه براي اين مذاكرات طراحي شده، يعني مذاكرات غيررسمي بين 1+4 با ايران با حضور امريكا به عنوان ناظر يا مهمان در آن، آشكارا به گونهاي است كه ايران را تشويق به موافقت با آن كند. مذاكرات مشابهي كه قبلا در 1394 براي هماهنگ كردن گامهاي لازم براي اجراي توافقات برجام انجام شد، ميتوان كار را تسهيل كند. واكنشي كه تاكنون مقامات ايران به طرح پيشنهادي نشان دادهاند، ازجمله اعلام بررسي امكان مذاكره توسط آقاي عراقچي، حداقل نافي عملي بودن آن نبوده است. موافقت دولت بايدن با مذاكره نيز در شرايطي است كه تندروها در امريكا دولت را به ناديده گرفتن حمله ادعايي به يك پايگاه امريكاي در عراق متهم كرده و پس گرفتن ادعاي عملياتي شدن مكانيسم ماشه را مساوي با تاييد رسمي لغو تحريمهاي تسليحاتي عليه ايران شمردهاند. آنچه ميتواند بازي را به هم بزند، اصراري است كه ظاهرا طرف مقابل براي فرارفتن از برجام دارد. اصرار بر اينكه صرف احياي «برجام قديم» كافي نيست و «تقويت برجام» يعني تمديد زمان محدوديتهاي مندرج در آن لازم است، فراتر از آن است كه از كانال مذاكرات غيررسمي پيشنهادي از سوي اتحاديه اروپا قابل انجام باشد. مهمتر اينكه بسيار بعيد است كه تهران اكنون حاضر به مذاكره در «تقويت برجام» باشد. آنچه بيشتر براي تهران غيرقابل قبول مينمايد، پذيرش مذاكره در مورد برنامه موشكي و فعاليتهاي منطقهاي است. موافقت تهران با انجام چنين مذاكراتي به معني موافقت با توافق جديدي با ماهيتي اساسا متفاوت است كه نشانهاي از آن وجود ندارد. البته همچنان ميتوان اميدوار بود كه در صورت شروع مذاكرات فني براي هماهنگ كردن گامها يا راهحلي بينابيني براي مسائل مورد اشاره به دست آيد يا طرفين توافق كنند كه چنان مذاكراتي را به زماني در آينده موكول كنند. آنچه ممكن است كار را در مقايسه با سال 1394 دشوارتر كرده باشد، تغيير شرايط است. شرايط در منطقه و موقعيت برخي بازيگران منطقهاي، شرايط سياست در امريكا و در ايران و شرايط برنامه هستهاي ايران در مقايسه با 5 سال پيش دستخوش تحولاتي شده است. اگر فرض كنيم كه اين تحولات در كم و كيف پيشنهادهاي امريكا و اروپا تاثير داشته، مناسب است كه ايران نيز با توجه به اين تحولات ابتكاري متناسب با منافع خود نشان دهد.