آيا تلاشها براي حفاظت از خرس قهوهاي در جنوبيترين حد پراكنش جهاني اين گونه به سرانجام خواهد رسيد؟
ضرورت تغيير مسير براي حفاظت از خرس قهوهاي
فرناز حيدري
تاكنون هشت گونه خرس به نامهاي خرس پانداي غولپيكر، خرس سياه آسيايي، خرس تنبل، خرس عينكي، خرس قهوهاي، خرس خورشيدي، خرس قطبي و خرس سياه امريكايي شناسايي شده و از اين تعداد تنها دو گونه به نامهاي خرس سياه آسيايي و خرس قهوهاي در ايران يافت ميشوند. پراكنش خرس سياه آسيايي در ايران به سه استان هرمزگان، كرمان و سيستان و بلوچستان محدود است اما خرس قهوهاي پراكنش گستردهتر در رشته كوههاي البرز، زاگرس و ارسباران دارد. براساس مطالعاتانجام شده، بيشتر زيستگاههاي خرسها در ايران نهتنها كوچك بلكه در عين حال از نظر تنوع زيستي فقير شدهاند و شايد به همين دليل است كه هرساله اخبار متعددي هم از تعارض انسان با خرس در كشور شنيده ميشود. اين حجم گسترده از تعارضات خرسها با انسان، ضرورت تحقيقات را به منظور حفاظت اصولي يادآور ميشود.
يكي از مقالات خوبي كه به تازگي در زمينه حفاظت از خرس قهوهاي در ايران كار شده، مقالهاي با عنوان «شناسايي هستههاي زيستگاهي و كريدورهاي اولويتدار براي حفاظت موثر از خرس قهوهاي در ايران» است كه به واسطه چارچوب تحقيقاتي روز، راهكارهايي علمي به منظور ارتقاي حفاظت از خرس قهوهاي را مطرح ميكند. روزنامه اعتماد ضمن مرور مسائل مطرحشده در مقاله مورد اشاره، گفتوگويي هم با دو نفر از نويسندگان آن داشته كه در ادامه ميخوانيد.
جنوبيترين حد قلمروي جهاني
خرس قهوهاي
عليرضا محمدي و همكارانش در مقدمه مقاله «شناسايي هستههاي زيستگاهي و كريدورهاي اولويتدار براي حفاظت موثر از خرس قهوهاي در ايران» مينويسند: «ايران در جنوبيترين حد قلمروي جهاني خرس قهوهاي واقع شده بنابراين مشخص است كه داشتن درك صحيح از وابستگيهاي زيستگاهي و الگوهاي ارتباط جمعيتي به منظور حفاظت اصولي از خرس قهوهاي در ايران امري ضروري است. در تحقيق حاضر مدلسازي پراكنش گونه به منظور پيشبيني مطلوبيت زيستگاه و مدلسازي پيوستگي زيستگاه به منظور شناسايي نواحي و كريدورهايي كه ميزبان جمعيتهاي اصلي خرس قهوهاي در كشور ايران هستند؛ صورت گرفته است. نتايج حاصل نشان ميدهد كه تراكم پوشش جنگلي، پستي و بلنديهاي توپوگرافيك، تفاوت پوشش گياهي و ردپاي انساني از جمله مهمترين متغيرهايي هستند كه در پراكنش گونه موسوم به خرس قهوهاي نقش دارند. اصليترين هستههاي جمعيتي خرس قهوهاي در كوهستانهاي البرز و زاگرس شكل گرفته اما در همين نواحي هم شواهدي از تكهتكه شدن زيستگاهها و همپوشاني اندك بين كريدورها و هستههاي مركزي وجود دارد. از طرف ديگر براساس مطالعات، شبكه نواحي حفاظتشده موجود ميتواند براي حفاظت از خرس قهوهاي در ايران مناسب نباشد لذا از ديدگاه نويسندگان حفاظت موثر از خرس قهوهاي در ايران مستلزم حفاظت از هستههاي زيستگاهي و در عين حال كريدورهاي بين آنها است مخصوصا كريدورهايي كه خارج از شبكه مناطق حفاظتشده هستند.»
زيستگاههاي از هم گسيخته
براساس نقشههايي كه در اين مقاله ارايه شده، دو هسته مركزي در زاگرس و البرز وجود دارد كه هم از نظر تنوع بيولوژيكي و هم از نظر حضور گونههاي بومي بسيار اهميت دارند. نويسندگان مقاله به توانايي جابهجايي خرس قهوهاي و تاثيرگذاري شاخص آن بر هستههاي زيستگاهي و كريدورها اشاره كرده و معتقدند كه در پيشبينيهاي پيشين به نوعي توان جابهجايي خرسها در زيستگاهها دست بالا گرفته شده در حالي كه محدوديتهاي بسياري براي پراكنش اين حيوان درشت جثه وجود دارد كه باعث ميشود فرضا خرسهاي ماده در مناطق از هم گسيخته و زيستگاههاي تكهتكه شده باقي بمانند در حالي كه بقاي جمعيت و استقرار جمعيتهاي زادآور عملا به جابهجاييهاي ايمن وابسته است.
عليرضا محمدي، عضو هيات علمي گروه علوم و مهندسي محيط زيست، دانشكده منابع طبيعي، دانشگاه جيرفت و نويسنده ارشد مقاله مذكور در گفتوگو با «اعتماد» تسهيلات ارتباطي را يكي از اولويتهاي حفاظت از خرس قهوهاي در ايران عنوان كرده و ميگويد: «براي حفاظت كارآمد از جمعيتهاي خرس قهوهاي در كشور ايران بايد هستههاي مركزي و كريدورهاي زيستگاهي شناسايي شده و تواما حفاظت شوند به خصوص در خارج از شبكه مناطق حفاظتشده كه اين گونه آسيبپذيرتر است.»
اين كارشناس حيات وحش در عين حال به اهميت حفاظت از زيستگاههاي اصلي اين گونه و عدم موفقيت نواحي حفاظتشده موجود در حمايت از جمعيتهاي زيستپذير هم اشاره كرده و ميگويد: «بيشتر هستههاي مركزي و كريدورهاي زيستگاهي اين گونه در خارج از شبكه مناطق حفاظتشده واقع شده و چالشي جدي براي حفاظت اين گونه محسوب ميشود.»
محمدي معتقد است كه حفاظت موثر در شبكههاي مناطق حفاظتشده و كريدورها در اصل منوط به شناسايي نواحي آسيبپذير و اختصاص نواحي با عنوان (Stepping Stone) به منظور ايجاد ارتباط زيستگاهي است: «پيشنهاد ميشود جهت معرفي شبكه مناطق حفاظتشده آتي به كريدورهاي زيستگاهي و هستههاي مركزي گوشتخواران آسيبپذير از قبيل خرس قهوهاي توجه ويژهاي شود.»
معضل شكار غيرقانوني
خرس قهوهاي در ايران، يك گونه حفاظت شده است اما شكار و در عين حال تعارض با منابع انساني (دام اهلي، باغات ميوه و كندوي زنبور عسل) را بايد يكي از معضلات جدي در حوزه حفاظت از اين گونه قلمداد كرد. دانيال نيري، كارشناس حيات وحش و يكي ديگر از نويسندگان اين مقاله در گفتوگو با «اعتماد» به اين موضوع پرداخته و ميگويد: «متاسفانه اطلاعات ما از اين گونه به عنوان بزرگترين گوشتخوار كشور، بسيار ناقص است. با توجه به شواهدي كه در دست داريم به نظر ميرسد كه تهديد عمده اين گونه شكار غيرمجاز (Poaching) آن باشد كه در مواردي كه خرس مادر شكار ميشود، سرنوشت خوبي در انتظار تولهها نخواهد بود. چندين مورد تولههاي خرس قهوهاي كه در اين 5 سال اخير پيدا شدهاند، همگي در بهترين حالت سر از باغ وحشها در آوردهاند كه غالبا حداقل شرايط مناسب براي نگهداري اين گونه را تعبيه نكردهاند. اين گونه به دليل رژيم غذايي همهچيزخواري ميتواند از گستره وسيعي از منابع انساني تغذيه كند كه منجر به تضاد منافع آن با انسان ميشود.»
موانع پيش روي خرسها
در مقاله «شناسايي هستههاي زيستگاهي و كريدورهاي اولويتدار براي حفاظت موثر از خرس قهوهاي در ايران» يك موضوع ديگر هم جلب نظر ميكند و آن اشاره به موانع انسانسازي است كه به شكل واضح بر ارتباط بين هستههاي زيستگاهي تاثير داشته. خرسهاي قهوهاي تراكم بالاي جنگلي، نواحي با پستي و بلنديهاي زياد توپوگرافيك، تراكم بالاي پوشش گياهي و ردپاي انساني كم را در ايران ترجيح ميدهند؛ بنابراين مناطق حفاظتشده بايد به نحوي سازماندهي و مديريت شوند كه به احياي جمعيتها و در عين حال احياي جريان ژني براي حفاظت بلندمدت از اين گونه كمك كنند. براساس تحقيق انجامشده، اشتراك نواحي حفاظتشده موجود در ايران با هستههاي زيستگاهي شناسايي شده در اين تحقيق به نسبت اندك است. به گفته نويسندگان تنها 29.43 درصد از شبكه هستههاي پيشبينيشده خرس قهوهاي با نواحي حفاظتشده همپوشاني دارد بنابراين محققان پيشنهاد ميكنند كه براساس نتايج به دست آمده مناطق حفاظتشده جديدي در نواحي زيستگاهي داراي اهميت آن هم با حفاظت حداكثري تعيين شوند. بديهي است كه حفاظت از اين گونه شاخص كه در عين حال به عنوان گونه چتر هم شناخته شده، ميتواند به حفاظت بلندمدت از ساير گونههاي جانوري هم كمك كند. گونه چتر به گونهاي اطلاق ميشود كه حفاظت از آن بتواند به شكل غيرمستقيم در حفاظت از ساير گونههاي جانوري هم موثر باشد.
جادهها يكي از موانع انساني و در عين حال يكي از تهديدهاي جدي بقاي خرس قهوهاي در ايران هستند. جادهها به دليل كاهش موفقيت جابهجايي افراد يك جمعيت و در عين حال افزايش ميزان مرگومير ناشي از تصادفهاي جادهاي تاكنون جان خرسهاي بسياري را گرفتهاند اما مشكل وقتي چند برابر ميشود كه جادهها كريدورها را به دو قسمت تقسيم ميكنند. نويسندگان مقاله تاكيد دارند كه موانعسازيهاي انساني از اين دست بر ميزان آسيبپذيري زيستگاههاي مهم هم تاثير دارند چرا كه جداي از تصادفهاي جادهاي و خطرات مربوط به آن، خطر شكار غيرمجاز را هم
افزايش ميدهند.
دانيال نيري، كارشناس حيات وحش درباره اهميت ارزيابي محدوده پراكنش و شناسايي مرزهاي آسيبپذير به «اعتماد» ميگويد: «پراكنش خرس قهوهاي در ايران، جنوبيترين حد پراكنش اين گونه در كل دنيا است و اين اهميت جمعيتهاي خرس قهوهاي در ايران را بسيار بيشتر ميكند، چرا كه جمعيتهاي مرزي معمولا تطابقهاي خاصي را با محيط زندگي خود پيدا ميكنند كه مطالعه آنها باعث افزايش دانش ما از بومشناسي گونه ميگردد. پايشهاي ميداني در مرزهاي محدوده پراكنش اين گونه ميتواند شناخت ما درباره آن را
تكميل كند.»
عليرضا محمدي در خاتمه اشاره ميكند كه حفاظت از خرس قهوهاي در ايران منوط به تخمين جمعيت خرس قهوهاي در گستره پراكنش آن در بلندمدت، پايش بهتر از زيستگاههاي اين گونه به منظور كاهش نرخ شكار اين گونه، مطالعه و اجراي راهكارهاي پيشگيرانه از تعارض جوامع محلي با خرس قهوهاي است و بهتر است كه مجموع اين موارد جهت حفاظت و مديريت موثر اين گونه در برنامهريزيهاي حفاظتي لحاظ شود.
عليرضا محمدي: براي حفاظت كارآمد از جمعيتهاي خرس قهوهاي در كشور ايران بايد هستههاي مركزي و كريدورهاي زيستگاهي شناسايي شده و تواما حفاظت شوند به خصوص در خارج از شبكه مناطق حفاظتشده كه اين گونه آسيبپذيرتر است. كريدورهاي زيستگاهي اين گونه در خارج از شبكه مناطق حفاظتشده واقع شده است.
دانيال نيري: پراكنش خرس قهوهاي در ايران، جنوبيترين حد پراكنش اين گونه در كل دنيا است و اين اهميت جمعيتهاي خرس قهوهاي در ايران را بسيار بيشتر ميكند، چرا كه جمعيتهاي مرزي معمولا تطابقهاي خاصي را با محيط زندگي خود پيدا ميكنند كه مطالعه آنها باعث افزايش دانش ما از بومشناسي گونه ميگردد.