• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4876 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۰ اسفند

مردم سيستان و بلوچستان سوال‌هاي بسيار دارند

مرز و معيشت

گروه اجتماعي

 «اگر تيراندازي از سوي پاكستان بوده، چرا سفير پاكستان را احضار نكرديد؟» اين سوالي است كه به گفته آقاي «ب» در ذهن مردم سيستان و بلوچستان وجود دارد. توضيحات، خبرها و واكنش‌هاي رسمي و نيمه‌رسمي از پس از واقعه تيراندازي به سوي سوختبران در منطقه سراوان از راه مي‌رسند و همچنان سوالات و ابهامات بسياري در ذهن مردم منطقه باقي مانده است. دو روز قطعي اينترنت همراه با دامنه‌دار شدن اعتراضات سراوان به ساير نقاط سيستان و بلوچستان، يكي از نتايج رخدادهاي هفته گذشته بود، قطعي اينترنتي كه خاطرات آبان سال 98 را زنده كرد و باز هم اين سوال را به دنبال آورد كه چرا بايد اعتراض با محروم شدن مردم يك استان از ارتباطات همراه شود؟ 

در فضاي مجازي نامه سرگشاده يك شهروند و فعال مدني سراواني دست به دست مي‌چرخد. محمد صديق‌دهواري در اين نامه احمدعلي موهبتي، استاندار سيستان و بلوچستان را خطاب قرار داده و حادثه تيراندازي سال 1382 و زمان فرمانداري او را يادآوري كرده و البته او هم مانند همان حرفي كه آقاي«ب» به ما گفت در مورد نقش پاكستان در اين ماجرا توضيح خواست: «ضمن تسليت شهادت مدافع وطن و نيز به شهادت رسيدن حادثه‌ديدگان اخير كه از آنان به عنوان شهداي نان تعبير شد، اميد است اگر سخنان معاون امنيتي استانداري درست باشند كه عامل به شهادت رساندن آنان را ماموران پاكستاني عنوان كرده‌اند و با توجه به اينكه شهروندان نظام جمهوري اسلامي توسط ماموران كشور بيگانه به شهادت رسيده‌اند، به عنوان شهيد اعلام شوند و وزارت امور خارجه رسما از دولت پاكستان پاسخ بخواهد!» در اين نامه از استاندار حال حاضر و فرماندار سابق سيستان و بلوچستان سوالات بسيار پرسيده شده است: «در كجاي دنيا مادامي ‌كه ساختمان بازارچه‌هاي مرزي جالق و كوهك كه از سال ۱۳۸۲ در زمان فرمانداري خود شما احداث شده‌اند، هنوز تجارت قانونمند و سالم و تجارت چمداني داير نشده و امكان اشتغال مستقيم براي مردم و ساكنان نوار مرز از طريق اين بازارچه‌ها فراهم نشده است؟ در كجاي دنيا به‌رغم همه وعده وعيدها و حضور مسوولان ملي و استاني و ايالتي دو كشور ايران و پاكستان براي راه‌اندازي گمرك رسمي با اين‌ همه پيگيري محقق نمي‌شود تا مردم، نيازمند قاچاق سوخت نباشند و زندگي عزتمند و آبرومندانه‌اي داشته باشند؟ گير كار كجاست؟ در كجاي دنيا به بهانه دشت ممنوعه سراوان امكان كشاورزي و اشتغال پايدار در اين بخش صورت نمي‌گيرد؟»
مرز و منافع مرز همراه هم هستند
سبحان دهواري، فعال سياسي و اجتماعي ساكن سراوان در توصيف دلايل آنچه جرقه اعتراضات را در سراوان زد، مي‌گويد: «آنچه در چند روز اخير در حوزه شهرستان سراوان اتفاق افتاد، عملا يك اعتراض خشمگيني عليه وضعيت معيشتي مردم بود. در شهرستان سراوان و اكثر مناطق بلوچستان، پيشينه اغلب مردم تجارت است. حتي در رژيم قبل هم پايانه مرزي رسمي داشتيم و اين مساله به سنوات خيلي قبل بازمي‌گردد كه مبناي اقتصاد و خانواده‌ها بر اساس آنچه مبادلات مرزي قلمداد مي‌شود، مي‌گذشت و الان هم بر همان اساس است. در سنوات اخير سياست‌هايي اتخاذ شده كه محدوديت‌هايي را براي افراد در اين مبادلات ايجاد كرده. امروز غالب مبادلاتي كه در مرز اتفاق مي‌افتد مساله سوخت است كه صرفا به دليل همين مسائل معيشتي و ضمن پايين بودن مردم و عدم سرمايه‌گذري دولت در حوزه اشتغال و وجود نداشتن كارخانه‌هاي بزرگ رخ مي‌دهد. كارخانه‌هايي كه در همه كشور وجود دارند اما نمي‌دانم به چه دليل سيستان و بلوچستان غالبا از وجود چنين نعمت‌هايي محروم مانده. به همين دليل سال‌هاست كه مساله معيشت مردم بيشتر هم با مساله مرز و عموما سوخت گره خورده است.» به گفته دهواري مساله از آنجا ناشي مي‌شود كه ساكنان و حافظان مرز بايد بتوانند از منافع مرز هم بهره‌مند شوند: «محدوديت‌هايي كه در حوزه شمسر ايجاد شده با تجمع سوختبراني كه كيلومترها در راه‌هاي كوهستاني گذشته بودند و به گذر مرزي رسيده بودند و ممانعت‌هايي ايجاد شده بود كه باعث اعتراض و حمله به پاسگاه شد، اين البته روايتي است كه آقايان مي‌گويند، ما كه آنجا نبوديم. به هر حال همه اينها منجر به الباقي ماجراهاي خشونت و تيراندازي شد. در كليت مساله ما معتقديم كه ساماندهي مرز با توجه به اولويت معيشت مردم مساله ممكني است و خيلي سخت و ناممكن نيست، اما متاسفانه منافعي و انتفاعاتي براي برخي‌ها وجود دارد كه مانع مي‌شوند از اين ساماندهي مرزي با تكيه بر انتفاع اكثريت و عملا بهره‌مندي اكثريت از منافع مرز سلب شده.»
او مي‌گويد بعد از اين چند روز مطالبه اصلي اين است كه وقتي اين مرز توسط مردم امنيتش را حفظ مي‌كند بايد اجازه دهند كه انتفاع اقتصادي ناشي از مرز هم در اختيار همين مردم باشد: «هرچند در دولت دوم آقاي روحاني نگاهي كه مديران كشوري و استاني داشتند انصافا روند را نسبت به سابق تسهيل كرد اما همچنان مسائلي هست، مصايبي هست كه بايد حل شود.» او اعتقادش بر اين است كه طي اين چند روز يگان‌هاي نظامي و انتظامي با «مدارا» رفتار كرده‌اند و «نگاه سركوبگرانه‌اي» نسبت به مردم نداشته‌اند. او فكر مي‌كند كه قطع شدن اينترنت نتيجه افزايش اعتراض‌ها يا به قول او «خشونت» در شهرستان‌هاي ديگر غير از سراوان بوده است و بعد از 48 ساعت از جمعه شب اين مشكل هم حل شده: «البته در سراوان خيلي زودتر اينترنت قطع شد اما چون اعتراضات به همه استان گسترش پيدا كرد، باعث شد كه اينترنت در همه استان قطع شود. هر چند ما معتقد بوديم كه اين راهش نبود و در چنين مواقعي نبايد به چنين ابزارهايي متوسل شويم. اگر بنا داريم رويكرد و روند را اصلاح كنيم بايد به ساختار اجتماعي برگرديم و آنچه اشتباه بوده را اصلاح كنيم چون معيشت مردم وابسته به علت‌هاي مختلفي است و اصلا هم شوخي‌بردار نيست.» او اوضاع كنوني را دست‌كم در سراوان «آرام» توصيف مي‌كند اما تاكيدش بر اين است كه همان‌گونه كه در دهه هشتاد هم «مسائلي» در سراوان ايجاد شد اگر به دنبال حل ريشه‌اي نباشيم، باز هم ممكن است چنين وقايعي را در اين بخش كشور شاهد باشيم. هرچند اضافه مي‌كند كه در تمام عكس‌ها و فيلم‌هايي كه از ورود به فرمانداري سراوان هم وجود دارد اين نكته قابل توجه است كه كسي تعرضي به پرچم ايران نكرده و همين نمادي است از اينكه چنين اعتراضاتي نه جنبه «براندازي» دارد بلكه صرفا اعتراض به مساله معيشت است.
اما همه به اندازه دهواري به آرام بودم شرايط و اوضاع خوش‌بين نيستند. يكي از اهالي سراوان كه اسمي از او برده نمي‌شود به «اعتماد» گفت: برخلاف دوره قبل از انقلاب كه «سرداران» محل و مرجع مردم بودند از دوران پس از انقلاب اسلامي «مولوي‌ها و شيخ‌ها» در سيستان و بلوچستان همواره مرجع مردم منطقه بوده‌اند و پل ارتباطي ميان آنها و چارچوب رسمي و حاكميتي اما با توجه به گوشزدهايي كه در چند روز اخير به آنها شده است، بيم آن مي‌رود كه اين مرجعيت نيز در معرض خطر باشد: «ائمه جمعه گويا دعوت شده‌اند و به آنها گفته شده روي منبر حرفي در مورد اين وقايع نزنند. آنها هم واكنش مناسب و مورد انتظار مردم را نشان نداده‌اند و همين سبب شده مردم شاكي باشند. آنها هم دارند اعتبار خود را از دست مي‌دهند.» او مي‌گويد چنين شكاف‌هايي كه در افكار عمومي ايجاد شده سبب مي‌شود كه آن ريش‌سفيدان و پل‌هاي ارتباطي مردم هم فكر كنند اگر جلسه‌اي با مقامات رسمي وجود داشته باشد همچنان ميلي به شركت و گفت‌وگو پيدا نكنند چون همين موضوع هم سبب بي‌اعتمادي برخي مردم مي‌شود. در سيستان و بلوچستان، هر قدر به مناطق مرزي نزديك‌تر شويم راحت‌تر مي‌توان فهميد كه ريشه اين حس بي‌اعتمادي در كجاست. دهواري هم در آن نامه سرگشاد دو سوال ديگر هم پرسيده بود، دو سوالي كه وضعيت مرز و معيشت را آشكارتر بيان مي‌كند: «در كجاي دنيا براي دريافت ۵ قرص نان بي‌كيفيت همچون مردم سراوان ساعت‌ها در صف ايستاده و با پايان زمستان هنوز سهميه سوخت كشاورزان و مردم تحويل نمي‌شود و مردم از حداقل‌هاي معيشت و زندگي بي‌بهره‌اند و روستاييان نان خشك خود را از مركز شهرستان تامين مي‌كنند؟ در كجاي دنيا همچون مردم سراوان براي يك سونوگرافي ساعت‌ها و روزها در نوبت و براي كوچك‌ترين خدمات پزشكي از روستاها به شهر و مركز استان مراجعه مي‌شود؟»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون