درنگي بر موسيقي افغانستان
فغان در فغان از فلك و دوران
نيما جوان
آنچه بهطور كلي تحتِ عنوان موسيقي افغانستان قرار ميگيرد، شامل اقوامِ آسياي ميانه از قبيلِ تاجيك، ازبك، پشتو، هراتي، قزاق و تركمن ميشود كه هر كدام رنگ به رنگ و گونهگون و تاثيرِ اقليمي و فضاي سياسي و اجتماعي در هر يك، نمايان است. موسيقي افغانستان نقطه عطفِ زيباييهاي تنوع قومي و زباني در افغانستان است و فارسي، پشتو و تركي، زبانهاي اصلي متنِ ترانهها را تشكيل ميدهند. اين موسيقي تا حد زيادي به صورتِ ترانه است اما رپرتوارهاي قابل توجهي از موسيقي سازي و عمدتا با محوريت سازِ ملي و اصيل افغانستان يعني رباب، وجود دارد.
بهطور كلي شاخهها و سبكها در موسيقي افغانستان، بر اين اساس طبقهبندي ميشوند، فولكلوريك (محلي) كه در آن سبكهايي همچون بدخشي، خراباتي، لوگري، قطغني، هزارگي، داستان سمت مشرقي، سبك غزني مردمِ پكتيا، كليوالي مليت پشتون، تركمني، هراتي، قرصك پنجشير و هارمونيك يا چند آواز كشينِ مردمِ نورستان، شهرت بيشتري دارند كه در آن به نامهاي اساتيدي مانندِ گل زمان، صفدر توكلي، بيلتون، ناوك هروي، طلا محمدِ تخاري ميتوان اشاره كرد. موسيقي مذهبي كه پس از ورود اسلام شكل ميگيرد و شاعران و موزيسينهاي سبكهاي قوالي و صوفيه آن را به مدارج عالي ميرسانند كه موضوع اين سبك توصيفِ خداوند، پيامبر اسلام و ياران اوست. موسيقي پاپ افغانستان كه پس از تاسيس راديو در سال ۱۹۲۱ ميلادي در اين كشور به ميان آمد و زمينه آن را ورود سازهاي غربي فراهم كرد. جالب است بدانيد در راديو و تلويزيون ملي افغانستان، آوازخوانان را آماتور و اين سبك را آماتوري ميناميدند. از مشهورترين آوازخوانانِ اين سبك، احمد ظاهر، احمد ولي، ظاهر هويدا و استاد زلاند را ميتوان نام برد. موسيقي كلاسيك كه به شكلِ غزل فارسي، ترانه و راگ هندي (نر) يا راگني (ماده) خوانده ميشود. از مهمترين سازهاي موسيقي در اين كشور ميتوان به رباب، تنبور، دوتار، دمبوره، سرِنده و قيچك اشاره كرد. خوب است در اينجا اشارهاي تاريخي داشته باشيم به موسيقي افغانستان، در دوره آرياييها، سرودههاي ويدي ريگ ويدا (مجموعهاي از سرودههاي مذهبي هندو به زبانِ سانسكريتِ ودايي) و سرودههاي گاتاهاي اوستا در كوهپايههاي هندوكش در دوره هخامنشيان رونق داشت كه به شكل كورس و دستهجمعي و با ريتم خوانده و مانند ذكر سرايش ميشد. پس از ورود عربها به خاك افغانستان، موسيقي تنها در قريهها و به شكل تكخواني نيمهجان باقي مانده بود كه در دوره سامانيان، گوركانيان و تيمورشاه در دربار رواج پيدا كرد. ريشههاي مشترك موسيقي افغانستان با ايران را در نواحي خراسان و بلوچستان ميتوان جست. در بيمرزي جهانِ موسيقي، تمامِ ايرانِ جدا مانده به هم ميرسند و سازها براي جاني واحد مينوازند. در ايران همواره و به ويژه در فستيوالها از موسيقي افغانستاني استقبال شده و حتي چندين مجموعه ارزشمند توسط نشر ماهور به انتشار رسيده است، تحت عنوان موسيقي افغانستان متشكل از دو سي.دي كه شامل انواعِ فلك براي سازهاي مختلف، برخي آوازهاي كلاسيك ازبكي، قزاقي، تركمني، موسيقي اقوام پشتو، موسيقي هراتي و شامل طيف وسيعي از موسيقيها، مثل لالايي هراتي، قطعاتي براي دوتار تركمني و غيره است. همچنين آلبوم رباب هراتي اثر استاد محمد رحيم خوشنواز، نوازنده چيرهدست رباب. موسيقي همواره پيونددهنده است و ناجي، ناجي دردها و تلخيهاي بشر باشد كه جهان به اين تكه از خاك، افغانستان، روي روشني و خوشي نشان دهد تا اين كشور پر از نغمه و بانگِ شادي شود.